eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰خواب شهیدحاج همت که تعبیرشد 🔹حاج ابراهیم همت، محسن را خواست و به او گفت: محسن، تو به #شهادت می‌رس
#آرزو کردنت که محال نیست✘ امشبـ🌙 آرزوی داشتنت را به آسمان میفرستم💌 شاید #برآورده شود #خدا_را_چه_دیدی؟ #شهید_محمدابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
إِلَهِی بِعِلْمِکَ بِی ارْفَقْ بِی... 💢با آگاهی‌ات از حالِ من با من #مدارا کن‌... 💠خستگان😓 را ب
🔸سال ۸۹ که برای دومین بار مشرف شدیم به #کربلا، من چندبار به آقا محمد گفتم برای خودمون #کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین🚩 برای طواف، ولی ایشون همش طفره میرفت میگفت: بالاخره یه کفن پیدا میشه که ما رو بذارن توش...😊 🔹بعد چند بار که اصرار کردم ناراحت شد😔 و گفت دوتا کفن میخوای ببری پیش #بی‌کفن⁉️ اون روز خیلی #شرمنده شدم... ⭕️ولی #محمدجان نمیدونستم که قراره تو هم یه روز بی کفن تو #غربت، پیکرت جا بمونه...😭 🔸دلنوشته ای از همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی🌹 #شهید_محمد_بلباسی🌷 #شهید_مدافع_حرم #پیاده_روی_اربعین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان #مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_چهل_ودوم 2⃣4⃣ 🍂به خانه برگشتم با اینکه رفتار محمد مودبانه بود اما از
❣﷽❣ ♥️ 3⃣4⃣ 🍂مدتی صبر کردن بهار آمد سال نو آغاز شده و مجدداً با خانواده‌ام درباره حرف زدم. اما باز هم به شدت با مخالفت شان مواجه شدم اصرار من و مخالفت آنها فایده اینا نداشت. تغییری در نظر هیچ کداممان رخ نمی‌داد. تصمیم گرفتم بدون اینکه به پدر و مادرم بگویند تنها به فاطمه♥️ بروم 🌿روز پنجم عید بود به محمد زنگ زدم☎️ و اجازه خواستم گفت: خبر می‌دهد فردایش زنگ زد بعد از اینکه قرار گذاشتیم تازه گفتم که بدون پدر و مادر می آیم. حس کردم می خواست قرار را به هم بزند اما توی رودربایستی ماند و چیزی نگفت. 🍂روز قرار رسید صبح به آرایشگاه رفتم و سر و رویم را مرتب کردم😌 پدر و مادرم مشغول دید و بازدید بودند و کسی خانه نبود با خیال راحت آماده شدم کت و شلوار رسمی ام را پوشیدم کمی استرس😥 داشتم حرکت کردم و رفتم سر کوچه پارک کردم بعد از اینکه قیافه ام را در آینه ماشین چک کردم پیاده شدم و گل💐 و شیرینی را از صندلی عقب برداشتم آرام آرام حرکت کردم تا به درشان رسیدم 🌿دل توی دلم نبود زنگ زدم در را باز کرد و با خوشرویی از من استقبال کرد موقع روبوسی خندید و درگوشم آهسته گفت: +ماشاالله، خوشتیپ😉😉 مادرش روی ایوان به استقبالم آمده بود بعد از سلام و احوالپرسی گل و شیرینی را به محمد دادم و وارد شدم محمد و مادرش یک طرف نشستند👥 و من مقابلشان دو زانو نشستم مادرش سر حرف را باز کرد و گفت: +اون روز خیلی زحمت دادیم پسرم مارو رسوندی تا ترمینال خدا خیرت بده. _خواهش می‌کنم وظیفه بود 🍂+محمد خیلی ازت تعریف میکنه بارها ذکر خیر تو پیش ما گفته من فکر میکردم با خانواده تشریف میارین، البته محمد گفته بود شاید تنها بیاید من و محمد زیر چشمی همدیگر را نگاه کردیم گفتم: _حالا یکم درگیر بودند، حالا انشاالله بعد مزاحمتون میشیم. +انشاالله که خیره 🌿بلند شد و به سمت آشپزخانه حرکت کرد محمد هم به بهانه بردن جعبه شیرینی پشت سرش رفت و بعد از چند دقیقه با سینی چای☕️ وارد سالن شدند محمد با چای و شیرینی از من پذیرایی کرد. کمی از درس و دانشگاه حرف زدیم نیم ساعتی از ورودم می گذشت و خبری از فاطمه نبود🙁 وقتی که چایم را نوشیدم محمد استکان ها را جمع کرد و به آشپزخانه برد. سرم را پایین انداخته بودم اندکی گذشت نیم نگاهی به سمت آشپزخانه انداختم هنوز سرم را کامل بلند نکرده بودم که دیدم محمد می‌آید و هم پشت سرش😍 ... ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️ 4⃣4⃣ 🍂بلند شدم و بدون اینکه نگاهش کنم سلام کردم سرم پایین بود و گلهای را که روی زمین کشیده می شد دنبال می کردم بعد از این که کنار محمد و مادرش نشست من هم سر جایم نشستم. جو سنگینی بود محمد سکوت را شکست و گفت: 🌿*من تو این یکسالی که با رضا دوستم هیچ بدی ازش ندیدم⛔️ با اینکه میدونم از خیلی جهات تحت فشار بود ولی پای اصولی که فکر می‌کرد درسته ایستاد به نظرم این برای یک مرد از همه چیز مهمتره. ولی به خودش هم گفتم موانعی که سر راهش قرار دارند خیلی زیادن 🍂مادرش خطاب به من گفت: +ببین پسرم محمد سربسته درباره شرایط زندگی و خانواده شما یک چیزایی بهم گفته. میدونم که خانوادت مخالف تصمیمت هستند و برای همین هم امروز نیومدن ولی وقتی هم که بهم گفت شاید امروز تنها بیایی، حدس می زدم که نتونستی پدر و مادر تو راضی کنی. اینکه آنقدر جرات به خرج دادی و تنهایی اومدی جلو برای من خیلی با ارزشه☺️ ولی شما که نمی تونی خانواده تو بزاری کنار. نه من و نه بچه هام دلمون نمیخواد چنین اتفاقی بیفته. این که خواستیم بیای اینجا برای این بود که دوست نداشتم با برخورد تند یا غیر منطقی برنجی گفتم بیایید بشینیم رک و پوست کنده حرف بزنیم 🌿عرق پیشانی همراه با دستمال کاغذی پاک کردم. سعی کردم محکم باشم گفتم: _من برای خانوادم احترام زیادی قائلم اما از خیلی از جهات با اونا فرق دارم نه افکارمون و اعتقاداتمان مثل هم نیست میدونم هم خانواده خودم و هم شما و هم محمد مخالفین. ولی من با اجازه شما می خوام با دخترتون حرف بزنم و نظر خودشون رو بپرسم. 🍂مادرش نگاهی به فاطمه کرد و گفت: +دخترم اگر خودت مایلی برین صحبت کنین. محمد که انتظار شنیدن این حرف‌ها را نداشت چشمهایش درست شد😳 اما چیزی نگفت. مشخص بود احترام زیادی برای حرف مادرش غائله. فاطمه بعد از چند ثانیه گفت: 🎀از نظر من موردی نیست 🌿بعد از آن همه مخالفت و ناامیدی شنید همین جمله کافی بود تا دوباره انرژی بگیرم از این که فهمیدم او هم دلش می‌خواهد با من صحبت کند خوشحال بودم😍 از محمد و مادرش اجازه گرفتم بلند شدم و پشت سر حرکت کردم ... ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_29008767.mp3
3.13M
🌾 #شب_جمعه 🍁می‌وزه تو #حرم یه عطر سیب 🌾می‌گیره تو این شبا 🍁دل نوکرت💔 عجیب... 🎤 با نوای: حاج مهدی #رسولی #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #شب_زیارتی_ارباب #شب_جمعه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⭐️گر که در سینه‌ٔ خود ❣شوق #شهادت داری ⭐️رود این قافله تا #کرب_وبلا ❣بسـم الله✋ #عاشقان_حسینی♥️ #زائران_کربلا #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ #امام_مهدی(عج) امیدی برای همه ی بن بست ها⛔️ ای #مــــرد همــیشـه جــوان کدام روز سپید☀️ از پشت کوه های #مکّه می آیی؟؟ کدام #صبح صادق، خورشید را به کوچه های تنگ کاهگلی می آوری⁉️ آخر ای آفتـ☀️ـاب روشن اطمینان نـام #تـو آواز پر جبرئیـل است در گوش هوش زمان.... هزار سال است که #هر_صبح دلتنگ💔 آدینه برای ظهور تو #ندبه میخوانیم و با هزاران امید میگوییم آیــا #صبح_فرج نزدیک نیست؟؟؟😔 #الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجْ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷پرنده🕊 احساساتم در این #صبحگاه حنجره اش پر از صوت دلتنگی💔 توست … 🌷من به همراه نسیمـ🍃 اشتیاق #دیدار_تو را خواهم خواند … #شهید_حجت_الله_رحیمی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5866478168700880229.mp3
1.61M
قرار گروهی هممون به #امام_زمان(عج) #صبح_جمعه♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5823467949586907297.mp3
5.69M
🔖ماجرای شفای نوجوان #اهل_تسنن در مسجد مقدس جمکران🔖 🎧 #کلیپ_صوت_مهدوی 🎙 #شیخ_نخودکی_اصفهانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
•{ #پس_زمینه ♥️🌿 #شهید_نورعلی_شوشتری #سالروز_شهادت 🌸}• 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
🌷شهید نظرزاده 🌷
وصیت #شهید_محسن_حججی به بانوان: 🔰همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که #حضرت_رقیه (سلام
🌴یه #سر_بند داده بود گفت: #شهید که شدم🌷 ببندیدش ب #سینه_ام. پیکرش که اومد #سر نداشت😔 🌴 #سر_بند رو بستیم به سینه اش روی سربند نوشته بود: #انا_زائر_الحسین😭 #شهید_محسن‌_حججی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidnazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۷۸ استاد پرهیزگار .MP3
961.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه نساء✨ #قرائت_صفحه_هفتاد_وهشتم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♦️#شهدا عاشق اند ⇜معشوقشان💞 خداست ♦️شاگردند ⇜معلمشان #حسین(ع) است ♦️معلم اند ⇜درسشان #شهادت است
🐚🌹🐚🌹🐚🌹🐚🌹🐚 #شهـــــــادتــــــــ نهايت آمال #عارفان حقيقی است و چه کسی "عــ✨ـارف تر از #شهيــــــد🌷 #شهید_محمدحسین_مومنی #شهید_مدافع_حرم (پاکستانی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️آرزو می کنیم ای کاش همراه شما بودیم...😔 #امام_خامنه_ای «مدظله‌العالي»: 💠پدیده بی‌سابقه پیاده روی #اربعین، بدون تردید از جمله شعائر الهی میباشد، ما نیز از دور با شوق و #حسرت به گام‌های میلیون‌ها زائر نگاه می‌کنیم💔 #نایب_الزیاره_حضرت_آقا_باشیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سخته مسافر نشی(1).mp3
3.18M
سخته مسافر نشی بمونی #زائر نشی😭😭 🎤 حاج #ابوذر_بیوکافی #ویژه_جاماندگان_اربعین💔 #السلام_علیک_یا_اباعبدالله 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍بچه ها! سعي ڪنيد عاشق باشيد عاشق #خدمت_ڪردن! منتظرنباشيدڪہ ڪسے بہ شمابگويد خداقوت، ڪسے ازتان تشڪر ڪند ویاکسے قدرڪاروتلاش ومشقتے راڪہ ڪشیده اید بداند #متواضع_فی_سبیل_الله_باش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔چهل روز است که گلگون گشته صحرا زخـــــــــون پاک 🏴چهل روز است خــاموش است خاموش چــــــــــــــــراغ آل طاها 💔چهل روز است گشتــــــــــه ورد حسینـــــــــــم وا حسینم وا حسینم 🏴چهل روز است کـــــــــــز قتل حُسینش پــــــریده رنگ از رخسار زهرا 😭 💔چهل روز است مـــــــــی سوزد سکینه دلــــش بشکسته است از داغ 🏴چهل روز است کز خــــــون نقش بسته بـــه لوح عشق هفتاد و دو امضا 💔چهل روز است از هجـــــــران اکـــــبر خـــــورد خون جگر، پیوسته لیلا 🏴چهل روز است گلهـــــــــــــای رسالت خـــــــــــــزان گشته🍂 از بیداد اعدا 💔چهل روز است بیـــــــــــاد اصغرم من بــــــــــه یــاد روی ماه من 🏴چهل روز است قدم از غـــــــــم خمیده بیـــاد در خون طپیده 💔چهل روز است دلم دریای خــون است ز هجرانت غمم از حد فزون است 🏴چهل روز است که چون نـــی در نوایم بیــــــــــــاد 💔چهل روز است که رفتم زیــــــن بیابان بــــــــرون همراه این جمع پریشان 🏴کنون ای خفته در خاک ای بـــــــــرادر زجـــــــا برخیز به استقبال 😔 💚زینب(س) کنار قبر امام حسین (ع)🕌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh