مداحی آنلاین - حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
2.26M
♨️حل مشکلات با هدیه هزار #صلوات به مادر #امام_زمان(عج)
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4⃣0⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔻همسر شهید:
🔰کنار شهرک محل زندگیمون باغ سبزی🌱 کاری بود، هر ازگاهی #حاج_حمید به اونجا سَری میزد. به پیرمردی👴 که اونجا مشغول کار بود کمک میکرد
🔰یکبار از #نماز_جمعه برمیگشتیم🚗 که حاج حمید گفت: بنظرت سَری به پیرمرد سبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم⁉️
🔰مدت زیادی بود که به خاطر #جابجایی خبری ازش نداشتیم. زمانیکه رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن⛏ بود. حاج حمید جلو رفت بعد از احوال پرسی، #بیل رو ازش گرفت مشغول بیل زدن شد.
🔰پیرمرد سبزی کار چند دسته سبزی🌱 به حاج حمید داد. سبزیها رو پیش من آورد و گفت: این سبزیها رو بجای #دستمزد به من داد. گفتم: ازخانمم میپرسم اگه نیاز داره بر میدارم. گفتم: نه سبزی احتیاج نداریم🚫 در ضمن حاجی شما هم که #فی_سبیل_اللّه کار کردی.
🔰بعد از شهادتش🌷 یکی از همسایه ها به پیرمردگفته بود که حاج حمید #شهید_شده. پیرمرد با گریه گفته بود من فکر کردم اون آدم بیکاریه که به من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی به این مهمی داره و #سردار سپاهه... 😭
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر
#شهید_سامرا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۱۱۲ استاد پرهیزگار .MP3
934.7K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه مائده✨
#قرائت_صفحه_صد_ودوازدهم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✍ خاطره ای از رفیق شهیدم #عباس_دانشگر🌷
🍃 یکبار صحبت از شهید و شهادت شد. عباس میگفت ما کجا و شهدای جنگ کجا.
آنها از لحظه شهادتشان خبر داشتند.
🍃بعد حرف جالبی زد و گفت این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنت و شبکههای اجتماعی فضای شهر را پر کردهاند،
اما خودمان باید #دیندار باشیم.
🍃اگر توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز شهادت رسیدیم و شهیدیم.
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔹اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو🚗 به سمت #نجف بر مي گشتيم. موقع #اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار #وادي_السلام رسيديم.
🔸هادي به راننده گفت: نگه دار⛔️تعجب کرديم. گفتم: #شيخ_هادي اينجا چه کار داري؟ گفت: مي خواهم بروم وادي السلام♥️
🔹گفتم: نمي ترسي⁉️ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي #قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد✊ از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت.
🔸بعدها فهميدم که مدت ها در ساعات #سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر مزاري که براي #خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت📿 مي شده.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
#لذت_آغوش_خدا 125
#ملاقات_با_خدا 15
#استاد_پناهیان 🔻
🔹چرا باید با هوای نفسمون مبارزه کنیم؟
✔️ برای اینکه اثری از انانیّت و خودخواهی و "مَن" باقی نمونه تا لذّت خدا رو بچشیم....
🌷 این که اثری از من نباشه، عارفان بهش میگن عشق... 💘❤️
همون که خیلی لذّت داره....💞
⭕️ خیلی ها سر و صداش رو میکنن اما فقط عارفانِ الهی طعمش رو میچشن..."👌
🎴خیلی ها ترانه هاش رو سر میدن برای کاسبی های خودشون! 🎶❌😒
💖✅ عشقِ واقعی اون زمانی هست که تو خودت رو فدا کنی...... 😌❣
چجوری میشه فداش شد؟
👈 اینطور که "یه نفر دیگه بیاد تو رو اداره کنه و تو بگی چشم...."
دیگه "مَن" نداشته باشی در مقابلش...
🌹 و بعد اینجا خداست که "با دستورات و تقدیراتش" علیه دوست داشتنی های تو اقدام میکنه....👌
✅ البته این وسط، خدا لذّت های زیادی هم بهت میچشونه....💖
🏓مثلاً وسطِ بازی تنیس، بهت یه لیوان آب هم میده. میگه عزیزم یه کمی استراحت کن.
🚫 آدم جو گیر میشه میگه :خدایا نه !حالا یکم دیگه بازی کنیم، بعداً استراحت میکنیم❌
🌺 خدا میفرماید : نه دیگه ؛ وقتی بهت " امر " میکنم که این لذّت رو ببری، بگو چشم!
عزیزم تو الان ضعیف شدی، نیاز به استراحت داری.💕
💢 گاهی آدم این وسط برای خودش دستور صادر میکنه!
⭕️👈 میگه خدایا ببین "مَن به نظرم" اینجوری بهتره!
🌷 ای بابا تو که دوباره حرف زدی! تو که دوباره "دلبخواهی های خودت" رو کشیدی وسط؟!
-- خدایا ببخشید غلط کردم!😓
🌹باشه بخشیدمت . حالا بگو کی تنظیم میکنه که چه دستوری انجام بشه؟
-- خدایا معلومه شما ! خدایا من میخوام زودتر بیام پیشت!🔺
🌺 چرا دوباره حرف زدی؟؟
🔷 آخ ببخشید! خدایا اشتباه کردم دوباره !
اصلاً "هر چی #دستور بدی چشم"👌
✅ اونوقت این عبد تمام وجودش "اطاعت از دستور" میشه. "دستوراتِ آشکار و پنهان...."
❤️ "روح عبد میشه رعایت دستورات الهی"
حالا اسمِ قرآنی این دستورات چی میشه؟ "تقوا"
🔸تقوا یعنی چی دقیقاً ؟
👈"یعنی مراقبِ خدای خودت باش. مراقب باش که حتی یه دونه دستور هم از دستت در نره...."
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ماجرای خواندنی شهیدی که امام زمان(عج) او را کفن کرد💔👇
🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا💔
یا بیا یک نگاهی به من کن😔
یا به دستت مرا در کفن کن😭
از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️
🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃:
اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️
آن روحانی می گوید:
من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊
🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی کنم؟🎤
رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔
یا بن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن💔
🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت:
من غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی)
🍃وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔
بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم🍂.
من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔
📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100
به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_17231484.mp3
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی
🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون
#هستی_ما_ولایته_آرزومون_شهادته
🎤🎤مجتبی رمضانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#هر_روز صبح
دریچه دلمـ♥️ گشوده میشود
سمتِ روشنایِ نگاهِ #تو 😍
انگار خورشیــ☀️ــد قسم خورده است
هر روز مرا با #یادِ_تو بیدار کند ...
#خدایا
ما چشم انتظار آن
⇜ #حجت چشم به راهان
⇜و آن محبوب💖 آمدنی
⇜و آن #عدالت محقق شدنی هستیم
او را در پناه خود💞
#محافظت_فرما
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - تا حالا خدا رو شکر کردیم؟ - حجت الاسلام دارستانی.mp3
1.98M
♨️تا حالا خدارو شکر کردیم؟
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌👌
🎙حجت الاسلام #دارستانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰خاطرات شهید عطایی در مورد #سوغاتی گرفتن
🔸اربعین هفت یا هشت سال پیش بود.
آقا مرتضی به همراه جمعی👥 از فامیل و دوستان برای زیارت #اباعبدالله به عتبات رفته بودن."تلفنی☎️ درباره ی تاریخ برگشت که صحبت کردیم ایشون گفتن من یک روز #دیرتر از بقیه بر میگردم.
🔹تعجب کردم و گفتم چرا⁉️
فقط گفت: فرقی نمیکنه بقیه فردا میان و من پس فردا. خلاصه همه آمدن و #آقامرتضی فردای آن روز اومد. یک انگشتر طلا💍 برای من گرفته بود.
🔸گفت: همه ی همسفران برای برگشت بلیط هواپیما✈️ گرفتن و من به خودم گفتم این چه کاریه خوب با #ماشین میرم و یک روز دیرتر میرسم ولی در عوض همان هزینه را برای #خانمم یک انگشتر میگیرم😍
#شهید_مرتضی_عطایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh