eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محسن اسحاقی 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃شهر بابل سال ۱۳۳۹ کودکی به خود دید که با ایمان و عالم و پر تلاش بزرگ شد. همراه تحصیل، کنار پدر کرد. همواره با وضو در زمین زراعت حاضر می شد. 🍃ایام انقلاب، مردم را با ظلم و ستم حکومت آشنا کرد و با پیروزی ، جمهوری اسلامی شد. با سمت فرماندهی یگان دریایی آبی_خاکی در آبهای هور و جزیره_مجنون و تا آخرین توان و تن مجروح و شیمیایی شده جنگید. 🍃 سرانجام در فروردین سال ۶۷ به اسارت دشمن درآمد. ده روز بعد از اسارت، همراه دوازده نفر موفق به فرار شد ولی در منطقه دوباره اسیر شد و تاریخ ۶٧/۱/٢٨ با شکنجه وحشیانه به شهادت رسید. پیکر مطهرش با دکمه ای که همسرش دوخته بود شناسایی شد. 🍃دو فرزند دختر و پسر شهید اسحاقی، رفتار انقلابی و پدر را الگوی زندگی خود قرار داده اند. وصیت کرد هنگام تشییع در یک دستم گل سرخ بگذارید در دست دیگرم گله لاله🌷 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣٩ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ فروردین ۱٣۶٧ 🥀مزار شهید : گلزار شهید بهشتی شهرستان فریدونکنار 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🔻شهید حاج‌ ابراهیم همت: مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم؟ کلام او الهام‌بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند، تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
~🕊 برسد بدست👆کسانیکه عکس شهدا رامی‌بینند و عکس شهدا عمل می‌کنند به تک تک استخوانهای این شهید تفحص شده بدهکاریم😔 تکرار میکنم ما به اینها بدهکاریم... بدهکار التماس دعای فرج و شهادت 💔 .🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💌 | 📍تیرِ خلاصِ بی تفاوتی 🌟دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصی ترین لحظات ما و به خصوصی ترین مکان های ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه می باشد را از هم پاشیده . و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بی تفاوتیم. و الله قسم که اگر هر کدام از ما به اینجا(بی تفاوتی) برسد، یعنی اینکه دشمن تیرخلاص به ما زده است. بی تفاوت یعنی هرکس به فکر خور و خواب و خشم و شهوت باشد ولاغیر . شهید : حامد کوچک زاده (برگزیده ای از وصیت نامه شهید) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسن هست🥰✋ *شهادت طبق آرزو...*🕊️ *شهید حسن غفاری*🌹 تاریخ تولد: ۲۵ / ۶ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱ / ۴ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← دو روز مانده بود به ماه رمضان🌙روز اعزامش بود🕊️ همه مایحتاج منزل را خرید🥦 به غیر از خرما، گفتم‌: حسن جان فقط خرما نخریدی که آن را هم خودم می‌خرم🍁با هم خداحافظی کردیم و رفت🕊️ چند دقیقه بعد دیدم برگشت، دو تا جعبه خرما خریده بود🌱 آورد خانه و گفت: فاطمه خانم بیا این هم آخرین خرید من برای شما و بچه‌هایم، و رفت🕊️همیشه می‌گفت دوست دارم با زبان روزه و تشنه لب🌙مثل آقا اباعبدالله شهید شوم🥀دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید،💫 و سفارش می کرد اگر من شهید شدم نگذار بچه‌ها صورتم را ببینند🥀همان شد که او می‌خواست🍂 با زبان روزه🌙و بر اثر خمپاره شهید شد🕊️ که از صورتش چیزی باقی نماند🥀به همراه شهید علی امرایی و شهید حمیدی خمپاره به خودروشان اصابت می‌کند🥀و هر سه آسمانی می‌شوند.🕊️جای مزارش را در خواب دیده بود💫 و قبل از رفتن به من گفته بود، و در وصیت‌نامه هم ذکر کرده بودند✍🏻 اول قرار بود حرم حضرت عبدالعظیم دفن شوند🌙اما بدون اینکه من بگویم مزارشان قطعه 26 شد‼️دقیقا همان جایی که خودش می‌خواست* 🕊️🕋 *شهید حسن غفاری* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 راوے: همسر شهید قسمت :5⃣ گمنام گمنام🕊 🍃پيش از او يك خواستگار ديگر هم برايم آمده بود . آدم بدی نبود ، ولی خوشم نيامد ازش . لباس پوشيدنش به دلم ننشست . خدا وقتی بخواهد كاری انجام شود . كسی ديگر نميتواند كاری كند . 🍃خرداد سال شصت ويك ، يك هفته بعد از آن خواستگار اولی ، خانواده ی زين الدين ، مادر و يكی از اقوامشان ، به خانه ی ما آمدند . از يكی از معلم های سابقم در حزب خواسته بودند كه دختر خوب به شان معرفی كند . او هم مرا گفته بود . آمدند شرايط پسرشان را گفتند ، گفتند پاسدار است . بعد هم گفتند به نظرشان يك زن چه چيزهايی بايد بلد باشد و چه كارهايی بايد بكند . 🍃با من و خانواده ام صحبت كردند و بعد به آقا مهدی گفته بودند كه يك دختر مناسب برايت پيدا كرده ايم . قرار شد آن ها جواب بگيرند و اگر مزه ی دهان ما " بله " است جلسه ی بعد خود آقا مهدی بيايد . در اين مدت پدرم رفت سپاه قم پيش حاج آقا ايرانی . گفته بود " يك همچين آدمی آمده خواستگاری دخترم . مي خواهم بدانم شما شناختی از ايشان داريد ؟ " او هم گفته بود " مگر در مورد بچه های سپاه هم كسی بايد تحقيق بكند ؟ " 🍃پدرم پيغام داد خود آقا مهدی بيايد و ما دو تايی با هم حرف بزنيم . قبل از آمدن آقا مهدی يك شب خواب ديدم : همه جا تاريك بود . بعد از يك گوشه انگار نوری بلند شد . درست زير منبع نور تابوتی بود روباز . جنازه ای آن جا بود ، با لباس سپاه . با آن كه روی صورتش خون خشك شده بود ، بيش تر به نظر می آمد خوابيده باشد تا مرده . جنازه تا كمر از توی تابوت بلند شد . نور هم با بلند شدن او جابه جا شد. 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 راوے: همسر شهید قسمت :6⃣ گمنام گمنام🕊 🍃مرد وقتی از پله ی اتوبوس پايش را پايين گذاشت ، فهميد كه نيامده تا برگردد. بلیطی كه او برای جنگ گرفته بود يك طرفه بود .سپاه قم و شهر و پدر و مادرش رارها كرده بود و مثل يك نيروی معمولی آمده بود جهبه . هوای داغ اهواز را به سينه كشيد .بوی باروت می آمد . خوش حال شد . 🍃توی سرمای جبهه های غرب هيچ بويی واضح نبود . چند تا از بهترين رفيق هايش را در غرب جا گذاشته بود و الان برف سنگ قبرشان را سفيد كرده بود .در دنيا مالك هيچ چيز غير از لباس سبز سپاهش نبود كه آن هم تنش بود . هنوز سال های اول جنگ بود . جنگ بيش تر مثل فيلم های آرتيستی بود تا جنگ واقعی . آدم هايی كه آمده بودند هيچ كدام تا به حال يك جنگ درست و حسابی نديده بودند . همين بچه های معمولي كوچه و خيابان هاي شهرهاي مختلف بودند كه عزيز ترين چيزشان را ، جانشان را سر دست گرفته بودند و به جبهه آمده بودند. 🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 🌼دلخوش نڪن بہ«ندبہ ی جمعه»خودٺ بیا ✨بـا ایـن همہ«گناه»نگیـرد دعای شهـر 🌼اینجـا ڪسی برای تـو ڪاری نمی ڪند ✨فهمیده ام ڪہ خستہ ای از اِدعای شهـر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تو بگو چشم هایت تشنه کدامین نسیم آشناییست که هر روز صبــح تا نامی از عشق می برم خورشید را در آغوش میکشی... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh