فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️گلایهی امام زمان علیهالسلام از زائران کربلا...
#کربلا #اربعین #امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهید امام موسی صدر:
ما بر حسین بسیار میگرییم ،
اما هرگز در گریه متوقف نمیشویم ..
گریه ما برای نو کردن اندوه ها
و کینه ها و میل به انتقام و خشم
بر باطل است ..
این ها انگیزه ما برای گریه است ..
#شهیدانه 🕊
#اربعین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار ناب و جدید #حسن_عطایی به مناسبت اربعین
از این مداحی بسیار زیبا در ایام #اربعین استفاده کنید 👌
#امام_حسین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک توسل
#قسمت_صد_و_شصت_و_چهار_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
مشکلات و مسائل عملیات توجیه می کرد، از چهره و از لحن صداش معلوم بود خیلی نگران است، جای نگرانی
داشت.
زمین عملیات پیچیدگی های خاص خودش را داشت.رو همین هم حساب احتمالش می رفت که هر کدام از فرماندهان، مسیر را گم کنند و نتوانند از پس کار بر بیایند.
وقتی نقشه را روی زمین پهن کردند،نگرانی فرمانده لشکرو بچه های دیگر بیشترشد فرماندهی لشکر داشت از قطب نما و گرا و این جور چیزها حرف می زد ما فقط یک شب فرصت داشتیم،تصمیم گیری تو آن زمان کم با آن شرایط حساس واقعاً کار شاقی بود برای فرماندهی لشکر.
تو این مابین،عبدالحسین چهره اش آرامتر ازبقیه نشان می داد حرف های فرماندهی که تمام شد معلوم بود هنوز نگران است. عبدالحسین رو کردبه اش و لبخندی زد آرام و با حوصله گفت:«آقا مرتضی!»
«جانم.»
«اجازه می دی یک موضوعی رو خدمتت بگم.»
«خواهش می کنم حاج آقا بفرمایید.»
عبدالحسین کمی آمدجلوتر،خیلی خونسرد گفت:«برای فرداشب، احتیاجی نیست که من با نقشه و قطب نما برم.» همه براشان سؤال شد که او چه می خواهد بگوید به آسمان و به شب اشاره کرد و گفت:«فقط یک باریا زهرا(س) و یک بار یا "الله" کار داره که ان شاء الله منطقه رو از دشمن بگیریم.»
این ضرب المثل را زیاد شنیده بودم سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.
عينيتش را ولی آن جا دیدم،عبدالحسین
حرفش را طوری با اطمینان گفت که اصلاً آرامش خاصی به بچه ها داد.یعنی تقریباً موضوع پیچیدگی زمین و این حرفها را تمام کرد. از آن به بعد پر واضح می دیدم که بچه ها با امید بیشتری از پیروزی حرف می زدند.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
شاخکهای کج شده
#قسمت_صد_و_شصت_و_پنج_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
شب عملیات، حاج عبدالحسین توانست زودتر از بقیه و با کمترین تلفات هدف را بگیرد با وجود این که منطقه ی
عملیاتی او زمین پیچیده تری هم داشت.همان طور که گفته بود یک توسل لازم داشت.
علی اکبر محمدی پویا
اواخر سال شصت و دو بود دقیقاً یادم نیست آن روز مناسبتی داشت یا نه، ولی می دانم بچه های گردان را جمع
کردکه براشان حرف بزند
تو مقدمات صحبتش،مثل همیشه گفت «السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله عليها.»
بغض گلوش را گرفت و اشک تو چشمهاش جمع شد همیشه همین طوربود.اسم حضرت را که می برد بی اختیار اشکش جاری می شد.گویی همه وجودش عشق و ارادت بود به آن حضرت و حضرات مقدسه ی دیگر (علیهم
السلام)
موضوع صحبتش حول و حوش امدادهای غیبی می گشت، لابلای حرفهاش خاطره ی قشنگی تعریف کرد؛ خاطره ای از یکی از عملیات ها گفت:
شب عملیات آرام و بی سرو صدا داشتیم می رفتیم طرف دشمن، سر راه یکهو خوردیم به یک میدان مین،خدایی شد که فهمیدیم میدان مین است و گرنه ما گرم رفتن بودیم و هوای این طور چیزها را نداشتیم
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
شاخکهای کج شده
#قسمت_صد_و_شصت_و_شش_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
بچه های اطلاعات اصلاً ماتشان برده بود آنها موضوع را زودتر از من فهمیدند، وقتی به ام گفتند،خودم هم ماتم
برد.
شب های قبل که می آمدیم ،شناسایی، همچین میدانی ندیده بودیم تنها یک احتمال وجود داشت و آن هم این که راه را کمی اشتباه آمده بودیم آن طرف میدان مین، شبح دژ دشمن تو چشم می آمد.
ما نوک حمله بودیم و اگر معطل می کردیم،هیچ بعید نبود عملیات شکست بخورد، با بچه های اطلاعات شروع کردیم به گشتن، همه امیدمان این شد که معبر خود عراقی ها را پیدا کنیم چند دقیقه ای گشتیم ولی بی
فایده بود.
کمی عقب تر از ما تمام گردان منتظر دستورحمله بودند هنوز از ماجرا خبر نداشتند بچه های اطلاعات خیره -
خیره نگاهم می کردند
«چکار می کنی حاجی؟»
با اسلحه ی کلاش به میدان مین اشاره کردم.
«می بینی که! هیچ راه کاری برامون نیست»
«یعنی .... برگردیم؟!»
چیزی نگفتم تنها راه امیدم به در خانه ی اهل بیت علیهم السلام بود، متوسل شدم به خودخانم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) با ناله گفتم:«بی بی خودتون وضع ما رو دارید می بینید دستم به دامن تون،یک کاری بکنید.»
به سجده افتادم روی خاک ها و باز گفتم:«
شما خودتون تو همه ی عملیات ها مواظب مابودید این جا هم دیگه همه چیز به لطف و عنایت خودتون بستگی داره.»
تو همین حال گریه ام گرفت عجیب هم قلبم شکسته بود که خدایا چکار کنیم؟!
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍️سَلٰامٌ عَلیٰ اِبْراهیم...
📌کانالی مخصوص شهید ابراهیم هادی و شهدای گرانقدر💔
#رَفیقِ_شَهیدَمْ
💢تو دعوت شده خاص آقا ابراهیمی❤️🩹
⭕آشنایی با سیره شهدا
⭕کلیپ های مذهبی
⭕بهره مندی از سعادت آشنایی با شهدا که در راه خدا و اهل بیت به شهادت رسیدند!!
برای پیوستن به کانال شهید ابراهیم هادی روی لینک زیر کلیک کنید👇
🆔 https://eitaa.com/E313_hadi
-------------------------------------------------
بـــــرای اولـــــیـــن بــــار در ایـــتــــا🧐
مــــصـــاحـــبــــه بــــا خـــانــــواده هــــای شــــهـــدا😍
شــــهــــدا رو از زبــــــان خـــــانـــــواده هــــاشــــون بــــشــــنــــاس
مــــــاجــــرای ازدواج و آشـــــنــــایــــی شــــهــــیــــد جــــواد الله کــــــرم از زبــــان هــــمــــسرش👇👇👇
https://eitaa.com/shahada_ir/6355
مـــــصـــــاحـــبه بــــا خــــواهــــر شـــهـــیـــده زیـــنـــب کـــمایـــی👇👇
https://eitaa.com/shahada_ir/3670
مـــــصـــاحــــبه بــــــا بــــرادر شـــهــــیــــــد مــــحـــــســـن حـــجـــجـــی
حــــس و حــــال خـــانـــواده شـــهــــیـــــد بــــا خــــبــــر شـــنـــیــــدن اســـیـــر شـــدن شــــهـــیــــــد 👇👇
https://eitaa.com/shahada_ir/4762
هـــــر مـــــاه مــــصــــاحــــبـــه بـــا یــــک خـــانـــواده شــــهـــــیـــد
در کانال 👇👇👇👇👇
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کـــــوچــــهٔ شـــــهــــــدا 🌻
@shahada_ir
https://eitaa.com/joinchat/2130117135Cafede97b2f
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
🌷شهید نظرزاده 🌷
بـــــرای اولـــــیـــن بــــار در ایـــتــــا🧐 مــــصـــاحـــبــــه بــــا خـــانــــواده هــــای
کانال پر از محتوا و مطالب شهدایی و...😍
زندگی نامه شهدا هم ارسال شده. 📝
هر هفته پنجشنبه شب ها ختم قرآن داریم به نیت شهدا و اموات.. 📖
اگه میخوای عضو بشی بیا اینجا
👇👇👇👇👇
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
✨کانال کوچه شهدا
https://eitaa.com/shahada_ir
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
🔴یه فروشگاهِ دنج مخصوصِ افراد مذهبی💯
_دنبال ملزومات افراد مذهبی میگردی؟🤔
_برای بچه هات یه خوشحالیِ فروشی میخوای؟😉
✅پس بیا اینجا که کلی وسایل کاربردی با طرح های مذهبی و زیبا مناسب کودک و بزرگسال دارن ، خودت بیا تنوع کاراشونو ببین😍👇
https://eitaa.com/fater72 https://eitaa.com/fater72
با سجاده های فانتزیشون، دختر 8 سالم عاشق نماز خوندن شده😇
#سلام_مولا_جانم
🍂به لب رسیده مرا جان، چرا نمی آیی؟
رسیده عمر به پایان، چرا نمی آیی؟
🍂سیاه چون شب تار است روز یارانت
کجایی ای مه تابان، چرا نمی آیی؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
صبحتون امام زمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 238 - ضرورت سازش در همسرداری
وَ قَالَ عليهالسلام اَلْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا🍃🌹
و درود خدا بر او، فرمود: زن و زندگى، همهاش زحمت و دردسر است و زحمت بارتر اينكه چارهاى جز بودن با او نيست
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم به خاطر لبخنـد آقا و دفاع از ناموس رفتم...
🌷شھید علی خلیلی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💢نمیدانم مجید چه کرده بود
که آن همه ثروت پدرش
نتوانست پابندش کند.
یک روز بعد از صبحگاه دیدمش؛
احساس کردم به او بیش از همه
سخت میگذرد.
ازش پرسیدم: «مجید! اینجا
خوب است یا ویلایتان در
خیابان پاسداران؟»
سرش را پایین انداخت و گفت:
«اینجا خیلی خوش میگذرد.»
در وصیت نامهاش نوشته بود:
«خدایا! تو شـاهد باش که همهی
مظاهر دنیا را به سویی افکندم و
به سمت تو آمدم.»
شهید#مجید_صنعتی🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_شهید
💠خط شکنی از جنس علم
¤در یک مسأله علمی پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمیکردیم. گفتیم رضایینژاد میتواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم.
¤بیتوجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم میخوره؟
ما هم گفتیم: نه، به دردی نمیخوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل میکنه.
داریوش گفت:
¤من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچگوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ کس مثل اون رو نداره یا مسألهای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده.
✍راوی: همکارشهید
شهید#داریوش_رضایی_نژاد
#شهید_علم_و_ترور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷به روایت مادر شهیده :
طیبه از هفت سالگی نماز میخواند، ۹ ماه مکتب رفت و قرآن خواندن را یاد گرفت، سه بار از مدرسه بیرونش کردند که نباید روسری بپوشی اما قبول نمیکرد برای دانشگاه کنکور داد هم پیراپزشکی قبول شد هم شیمی دانشگاه فردوسی مشهد، به مشهد رفت و رشته شیمی را ادامه داد..
طیبه سادات فیلمبرداری و عکاسی هم میکرد، از تظاهرات عکس میگرفت، از طرف امام برای زلزلهزدگان طبس برای عکاسی رفت و میخواست همه عکسها را به نمایش بگذارد اما هفدهم دیماه شهید شد و فردای آن روز، عکس خودش را نیز با عکس شهدا در نمایشگاه گذاشتند..
🌷نحوه شهادت :
هنگام تظاهرات علیه رژیم طاغوت به ضرب گلوله به شهادت رسید
شهیدهطیبهالسادات زمانی موسوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh