eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 شهید تقوی در جبهه دعای را از حفظ در قنوت نمازش میخواند. همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد. یک بار از او پرسیدم: حاج حمید، چرا این کار را انجام میدهید؟؟ جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم. من پایم را جلوی شما دراز کنم!!؟ 🔺 شهیدی که داعش را از و شهر حله به عقب راند تا مسیر پیاده روی اربعین تامین گردد. روحش شاد و یادش گرامی باد. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 💖 ⃣3⃣ 🍂ماه عسل که رفتیم مشهد، یادم میاد ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ. ﺩﺍﺷﺖ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ. ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟ ﮐﺠﺎ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﺮﯼ؟ – ﻣﯿﺮﻡ ﺣﺮﻡ . ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ . ﺑﻌﺪﺍ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻢ؛ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ ! ﻭ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ . 🍁ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺗﺎﻗﻤﺎﻥ ﺭﻭﺑﻪ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ ﺑﻮﺩ . ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ ﺷﺪ . ﭼﯿﺰﯼ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﭼﻨﮓ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ . ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻡ، ﺩﻟﻢ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ . ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺣﺮﻡ . 🍂ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺻﺤﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻧﺸﺴﺘﻢ، ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﯿﺎﻧﺶ ﮐﻨﻢ . ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼﯾﯽ، ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ . “ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﮐﺸﻮﻧﺪﯼ ﺍﯾﻨﺠﺎ؟ ” 🍁ﺣﺲ ﻣﺒﻬﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ . ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮔﻨﺒﺪ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻﺩ . ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﯼ ﺷﻨﯿﺪﻡ : ﭘﺲ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻧﺒﺮﺩ؟ ! ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻡ . ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻮﺭﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ . 🍂ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺗﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻢ . ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﻧﺸﺴﺖ ﮐﻨﺎﺭﻡ . ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﺳﯿﺪ؟ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ : ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ! – ﺧﯿﺮ ﺑﺎﺷﻪ ! – ﺧﯿﺮﻩ … 🍁ﭼﻨﺪﺑﺎﺭ ﭘﻠﮏ ﺯﺩ ﺗﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﺶ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﻮﺩ : ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﯽ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﺩﺭﮐﺎﺭ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟ – ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ … ﺣﺘﻤﺎ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺑﻠﻪ ﮔﻔﺘﻢ ! ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ! ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪ . ﭼﻔﯿﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﻬﻦ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﮐﻨﻢ … ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💖 ⃣3⃣ 🍂یه بار ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﺳﯿﺪ ﺍﺫﻥ ﺩﺧﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ . ﻋﺒﺎﺭﺍﺕ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﻣﯽ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ . ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ . 🍁ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺻﻼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ . ﻣﻦ ﻫﻢ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺍﺻﻼ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ ﻧﺒﻮﺩ . ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼﯾﯽ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺫﮐﺮ ﻣﯿﮕﻔﺖ، ﺳﻼﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺷﻌﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ . ﺩﺳﺘﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺑﻮﺩ . 🍂ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻﺩ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺗﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ . ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﭘﯿﭽﯿﺪ، ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﺪ . ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺁﻫﻨﮕﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻡ : ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺻﻒ ﺑﺴﺘﻦ / ﮐﻪ ﺍﺫﺍﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﻮﺫﻥ ﺯﺍﺩﻩ … 🍁ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ : ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﻏﺼﻪ ﺑﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﻩ / ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻧﺎﺕ ﺳﭙﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﻩ / ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﻭ ﮔﺪﺍﺯ / ﺁﺏ ﺳﻘﺎﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻩ … ﺑﯿﻦ ﻫﺮ ﻣﺼﺮﺍﻉ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﮑﺴﺖ . ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ … ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 👈در وصف ✨اگه برگشت تمامش از دعای مادرش بوده ✨اگه برگشت همش تاثیر چشمای تَرِش بوده 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
دور💕 نباش ↫در این دنیــ🌎ــای کوچک ↫در این دنج نزدیک تر💞 باش ⇜از به جانـ❣ نزدیک تر باش ⇜از جان به نزدیک تر باش ⇜از تن به خودِ من باش💞 💔 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ هر که شد پابند در جهان از همه عالم بِبُرد ناگهان نام تو می کند ای همه دار و ندار آسمان 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
گُفتم شرابِ وَصل، به می‌دهند ؟ با خنده گُفت: بنده‌یِ او، باش می‌دهند ... 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مدح بسیار زیبا در وصف #امام_حسن_مجتبی (ع) 💚تا نیمه ماه رمضان هست، گدا هست 🎤🎤 با صدای مهدیار رمضانی معروف به #مهدیار_خراسانی پسربچه ۴،۳ ساله مشهدی 📅 شب پانزده ماه رمضان ۹۸ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ دلگویه بسیار زیبا با لهجه شیرین مشهدی خطاب به #امام_رضا (ع) 💔اومدم بگم که گدا نمیخوای 💔یاکه اصلا غلام سیاه نمیخوای 🎤🎤 با صدای مهدیار رمضانی معروف به #مهدیار_خراسانی پسربچه ۴،۳ ساله مشهدی 📅 شب پانزده ماه رمضان ۹۸ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
یکی از دوستانش برایم تعریف کرد: صبح روز حال وهوای عجیبی داشت. با بقیه‌ی نیروها برای نماز صبح حاضر نشد و خودش به تنهایی در محل دیگری با یک حالت معنوی خاصی نماز خواند. ✨سر سفره‌ی صبحانه هم حاضر نشد. وقتی علت را از او پرسیدند، در جواب گفت: می‌خواهم صبحانه را از دست ﷺ در دریافت کنم! ✨یک سیب به او تعارف کردند، نخورد وگفت: دلم میوه‌ی بهشتی می‌خواهد! ✨همان روز به رسید. هم صبحانه ی خود را از دست پیامبر ﷺ دریافت کرد و هم از میوه های بهشتی و سایر نعمت های آن برخوردار شد... شهیدی که هم‌رزمانش به خاطر نظم، تقوا و شجاعتش لقب «مصعب پیامبر» را به او دادند. : پدر بزرگوار شهید منبع: کتاب ستاره ها 🌷 اولین فرمانده تیپ ۲۱ امام‌رضا(؏) 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#اعجاز_علمی_قرآن منبع : اسلام و زیست شناسے isbio.ir اطلاع قرآن از #ماده_بودن زنبورهای کارگر در ۱۴ قرن پیش❗️ به راستے احدی در ۱۴۰۰ سال پیش می تونست بفهمه زنبور کارگر🐝 ماده هست یا نر⁉️ ❖❖💠❖💠❖❖ ❖❖💠❖💠❖❖ 🌼 و پروردگار تو به زنبور عسل وحے نمود ڪه از ڪوه ها و درختان و داربست هایے ڪہ مردم مے سازند خانہ هایے برگزین..... 🌼 سوره ے نحل در زبان عربے فعل ها و اسم ها مذڪر و مونث دارند برخلاف فارسی. ▪️اتخذ : بگیر(خطاب به مذڪر) ▪️اتخذی : بگیر(خطاب به مونث) آیہ نشون میده خطابــــ خداوند به زنبور عسل ماده هستــــــ..چون گفتہ شده 🔶 اتخذے 🔶 یعنے زنبورهاے کارگر ، ماده هستند‼️ حالا علم چے میگہ❓❓ تصویر بالا👆👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💿 #ترتیل⇧⇧ ◀️ جزء شانزدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_شحات_محمد_انور 🔸حجم: ۷ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💿 #تندخوانی⇧⇧ ◀️ جزء شانزدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_معتز_آقایی 🔸حجم: ۴ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبـ🌱ــز ترین #خاطرات از آن کسانیست که در ذهنمان عاشقانه💖 #دوستشان_داریم امروز برایت #زیباترین گلهای💐دنیا را خواهم آورد هرچند #تو مهربان تر از همه آن هایی😍 امروز #تولد_تو 🎊 تولـ🎈ـد همه #خوبی هاست #شهید_روح_الله_قربانی #سالروز_ولادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰یک روز که حسابی دلش هوای را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان🏘 رفت. کلید را که به در🚪 انداخت و وارد شد بیشتر احساس 💔 کرد. 🔰خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود😢 با قدم های آهسته و چشمی ، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه📚 نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های ، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو🎁 خریده بود ثابت ماند‌. 🔰جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید📕 با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد📖 را ورق زد، دوتا گل رز🌹خشک شده از آن بیرون افتاد. عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب می کرد. 🔰در یکی از های روح الله، وقتی دلتنگش💔 شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان در دل و جان جای گرفت، که اگر برود از دل و از جان نرود❌ این گلبرگ را خودش نوشته بود. 🔰اما جریان را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط را شناخت که روی نوشت بود: ••●❣ عشقِ من ❣●•• 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺خوش بحالم که اهل ایرانـ🇮🇷ـم 🌿 #خادم بارگاه سلطانم 🌺از مکان های دیدنی جهـ🌎ـان 🌿بیشتر #عاشق_خراسانم #السلام_علیک_یاعلےبن_موسےالرضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کبوترمـ🕊 هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم🍃 بوده که منم امام رضایی شدم😍 (ع) 🎼 🎤 🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣4⃣1⃣ به یاد 🕊❤️🕊 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 💠زندگی نامه 🔰شهید در 12 فروردین 1323🗓 در روستای از توابع شهرستان فریمان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود، در همان اوایل کودکی از نعمت محروم گردید، درسش📚 را تا پایه چهار نهضت ادامه داد و در روستا بیشتر به و در زمستان ها نیز به می پرداخت. 🔰ایشان از همان کودکی از نظر در فامیل سرآمد بود👌 او بسیار ✓مهربان🙂 ✓زحمت کش، ✓قوم دوست، ✓ و ✓خوش اخلاق بود. براتعلی در سال 1343 ازدواج نمود💍 که از این شهید عزیز، به نامهای 🔅محمدجواد، 🔅محمدحسین و 🔅حسن و به یادگار مانده است. 🔰شهید نظرزاده در سال 55 از به همراه خانواده به آمد و در مبارزات ضد نظام شاهنشاهی👑 حضوری فعال👌 داشت. پس از شروع جنگ در با وجود داشتن چهار فرزند خردسال و یک فرزندِ درراه، عازم🚌 جبهه های نبرد گردید. 🔰در اعزامش به جبهه در عملیات تهاجمی به عنوان نیروی خط شکن حضور یافت، ایشان از جمله افرادی بود👤 که موفق شدند از رودخانه اروند🏞 عبور کرده و شبه جزیره در جنوب عراق را به تصرف در آورند و دسترسی مستقیم عراق به آب های خلیج فارس را قطع نمایند. 🔰سرانجام پس از 4 بار حضور در جبهه در نیروی بعثی در مهران در اثر اصابت ترکش💥 به و پشت سر در تاریخ ۱۳۶۵/۳/۱📆 در روز دوازدهم و در شب جمعه با زبان روزه به درجه رفیع 🌷 نائل گردید. 🔰پیکرمطهر⚰ ایشان پس از تشییع باشکوه در شهر در قطعه شهیدان بهشت رضا🌷 در جوار دیگر آرام گرفت. 🌷روحش شاد و یادش گرامی باد🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰ماجرای خوابی که شهید میبیند 🔻به نقل از همسر شهید 🔸 خیلی به بچه هاش علاقه داشت، از آنجا که خودش خواهر نداشت، و پدر هم نداشت❌ فقط دو تا برادر👥 داشت لذا خیلی به بچه هاش وابسته بود💞 جای بچه ها روی سینه اش بود. 🔹وقتی برای میخواست عازم🚌 جبهه شود زمستان بود گفتم الان نرو🚷 صبر کن تابستان که شد برو، چون این ها بهت وابسته هستند و زمستان هم هست، بچه ها همه شون تو خونه اند🏡 بهانه گیری میکنن اگر هوا گرم بشه میرن تو حیاط بازی میکنن. گفت: نه من باید برم 🔸گفتم: چه خوابی⁉️ گفت: خواب دیدم آقایی پوش سوار بر اسب بود، من رو با اسم صدا کرد، گفت بیا بریم. دل به این دنیـ🌎ـا نبند، این دنیا ارزش نداره✘ 🔹👍گفتم: شما چه کار کردی؟! گفت: من پشت سر آقا و با آقا رفتم لذا من باید برم و شما رو به می سپارم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh