eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
: ما توی خیلی از موقعیت‌ها به جاهای خوب و بی‌مشکلش رسیدیم! شکنجه‌اش رو یکی دیگه کشید... یکی دیگه خون داد... یکی دیگه تبعید شد... یکی دیگه سیلی خورد... یکی دیگه اسیر شد و درد کشید... یکی دیگه سر داد و شد شهید... : حالا چارگوشه‌ی روح من، زوایای قلب من، طول و عرض عمر من، دو دوتا چار تای سود و ضرر من؛ واقعا محدود هست به همین بدو بدوهای روزانه؟ به همین عنوان و اسم و رسم‌ها؟ به همین لذت‌های عادی و سایز کوتاه یعنی اگه سختی بکشم توی گرما و سرما و تحویل گرفته نشدن و دیده نشدن و بی امکاناتی و درک نشدن‌ها و حسادتها و پیچونده شدن‌ها سختم میشه و حرصم میگیره یا میگم فدای سر اسلام؟؟؟ : حتی شهید معرکه‌ی کربلا هم، اول از حضور و همراهی پای رکاب حسین بن علی لذت میبرده که به استقبال زخم و عطش میرفته، وگرنه شمشیر خوردن و تشنگی همه جا سخته، حتی توی کربلا! فقط اون چیزی که بخاطرش شرایطو میپذیری، قشنگه. درست شبیه عاشق ها... شبیه آدم‌های کاردرست، که سختی رسیدن به قله رو بیشتر از لحظه‌ی صعود دوست دارن، چون میدونن کار سخت، همیشه با ارزش تره! حالا فکر کن کار سختِ برای خدا چه ارزشی داره...اذیت شدن بخاطر خدا چه رنگی داره.... میشه معجونی با طعم عشق که هرکجا باشه سختی‌هاش هم زیبایی محضه... شبیه به تصویر دست بریده‌ی یک مرد عاشق در نیمه شب فرودگاهِ بغداد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
202030_1328711861.mp3
2.38M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۷۸ 🎤 حجت‌الاسلام 🔸«بلند همت باش»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ با رعایت تمامی نکات بهداشتی ♥️ به نیابت از رفیق شهیدم در روضه شرکت می‌کنم ♥️ 🔹بخش اول ارسالی از آرتاگرافیک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎐 l عشق کم است! من تو را برای هرچه هست... هرچه که از عشق بهتر است.... دوست خواهم داشت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🔻 رتبه اول دانشگاه تورنتوی کانادا را به دست آورده بود وقتی درسش تمام شد و برگشت ایران تصمیم گرفت برود جبهه ! 🔅 گفتم شما تازه آمدی و ازدواج کردی یه مدت بمان بعد برو جبهه گفت نه مادر جان من پول این مملکت را در کانادا خرج کرده ام تا درسم تمام شود وظیفه ی شرعی ام اینه که برم جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم ... 📕 ستارگان خاکی ج۲۲ص۶۳ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📸 حضور سپهبد قاسم سلیمانی در جوار شش گوشه؛ ضريح قديمى سرداب ابا عبدالله الحسين عليه‌السلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
_داشتم میخوابیدم کہ اردلان در اتاق وزد و اومد داخل... برق و روشـݧ کرد و گفت: خواهر گلم ساعت ۱۰ از کے تا حالا تو انقدر زود میخوابے؟! نمیخواے داداشتو ببینے باهاش حرف بزنے؟!حالشو بپرسے؟! مثلا تازه اومدمااااا درازکشیده بودم بلند شدم رو تخت نشستم و باخنده گفتم: داداش خلِ کچلم ماماݧ بهت یاد نداده وقتے یہ نفر میخواد بخوابہ یا داره استراحت میکنہ مزاحمش نشے!؟ _اردلان اخم کرد و برگشت کہ بره باسرعت از رو تخت بلند شدم و بازوش و گرفتم کجااااااا لوس مامان؟! _اخماش بیشتر رفت تو هم و گفت میرم شما استراحت کنے....لوسم خودتے همونطور کہ میکشوندمش سمت تختم گفتم خوب حالا قهر نکـݧ بیا بشیـݧ ببینم چیکار داشتے اردلان نشست رو تختم مـݧ هم رو صندلے روبروش دستم گذاشتم زیر چونم و گفتم به به داداش اردلاݧ حموم لازم بودیااااا ترو خدا زود بزود برو حموم اینطورے پیش برے کسے بهت زݧ نمیده هااااااا خندید و گفت: _تو بہ فکر خودت باش یواش یواش بوے ترشیدگیت داره در میاد. همہ از خداشونہ مـݧ دامادشوݧ بشم حیف کہ مـݧ قصد ازدواج ندارم دوتایے زدیم زیر خنده. ماماݧ در اتاق و باز کرد و با یہ سینے شربت و بیسکوییت وارد شد بہ بہ خواهر برادر باهم خلوت کردید راستے اسماء با،بابات حرف زدم بہ مادر اقاے سجادے هم گفتم براے فردا مشکلے نیست جلوے اردلاݧ خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـݧ اردلاݧ خندید و گفت: خوبہ دیگہ اسماء خانوم مـݧ باید از ماماݧ میشنیدم؟؟؟ _سرم همونطور پاییـݧ و گفتم آخہ داداش یدفہ اے شد بعدشم هنوز کہ خبرے نیست... ماماݧ لیواݧ شربت و یہ بیسکوییت داد دست اردلاݧ و گفت بخور جوݧ بگیرے ببیـݧ چہ لاغر شدے چپ چپ بہ ماماݧ نگاه کردم و گفتم: ماماݧ مـݧ احتیاج ندارم بخورم جوݧ بگیرم؟ اردلاݧ بادست زد پشتم و گفت: آخ آخ حســـــودے؟!! ماماݧ هم لیواݧ شربت و داد دستم و گفت بیا تو هم بخور جوݧ بگیرے لیواݧ و ازش گرفتم و گفتم پس بیسکوییتش کو بلند شد و همونطور کہ از اتاق میرفت بیروݧ گفت واااااااا بچہ شدے اسماء؟خودت بردار دیگہ، حرصم گرفتہ بود لیواݧ شربت گذاشتم تو سینے و بہ اردلاݧ کہ داشت میخندید دهـݧ کجے کردم اردلاݧ شربت و تا تہ خورد و گفت:آخیش چہ چسبید... _بعد دستش و گذاشت رو شونم و گفت:اسماء میخوام باهات جدے حرف بزنم سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم اردلاݧ آهے کشید و شروع کرد: سہ سال پیش اونقدرے کہ الاݧ برام عزیزے، عزیز نبودے اسماء حجابتو دوست نداشتم نوع تیپ زدنات، دوستات،بیروݧ رفتنات و..... همیشہ متفاوت بودے با کل خوانواده نه اینکہ بگم همه چیت بد بود و دوست نداشتما ݧ بالاخره خواهرم بودے چند بار بہ ماماݧ و بابا شکایتت و کردم اما اونا اجازه ے دخالت و بهم ندادݧ براے همیـݧ منم کارے بهت نداشتم _تا وقتے کہ اوݧ اتفاق برات افتاد،نمیدونم چے باعث شده بود کہ خواهر همیشہ شیطوݧ و درس خوݧ مـݧ گوشہ گیر بشہ و با هیچ کسے حرف نزنہ،دنبالشم نیستم چوݧ هرچے کہ بود باعث شد تو اینے بشے کہ الاݧ هستے،اسماء وقتے تورو،تو اوݧ وضعیت میدیدم داغوݧ میشدم کلے برات نذرو نیاز کردم کہ خوب بشے، حضرت زهرا رو قسم دادم کہ بہ خواهرم کمک کـݧ،اشک ریختم ،زجہ زدم و.... روزے کہ چادرے شدے _فهمیدم کہ حضرت زهرا جوابمو داده دیگہ خیالم از بابتت راحت شد فهمیدم کہ راهت رو درست انتخاب کردے. وقتے ماماݧ بهم قضیہ ے خواستگارے و گفت:خیلے خوشحال شدم و میدونستم کہ تو اونقدر بزرگ شدے کہ تونستے تصمیم بگیرے _همچنیـݧ مشتاق شدم ببینم کیہ کہ خواهر ما بیـݧ ایـݧ همہ آدم اجازہ داده بیاد براے خواستگارے.... خندیدمو گفتم: یکے مث خودت مثل من!؟خوب پس قبول کن دیگه.. خندیدمو گفتم: ارہ تسبیحش همیشہ دستش دکمہ هاے پیرهنشو تا آخر میبنده سر وتهش بزنے تو بسیج دانشگاس وقتے هم کہ با آدم حرف میزنہ زمینو نگاه میکنہ اهاݧ راستے ریشم داره ... برادریہ براے خودش هههههه... دستشو گذاشت روشونم گفت خستہ نباشے،یکم از اخلاقش بگوووو _إ اردلاݧ پاشووو برو میخوام بخوابم خستم إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصلیم موند.... * ادامــه.دارد.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ذکر مصائب حضرت زینب (س) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی ➕ روضه‌خوانی رهبر انقلاب ✍️بیداری ملت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا موعود هنگام قیام است ✨جهان مجروح یک جو التیام است زمان لبریز شوق‌و است ✨ بر رجعتت امّیدوار است بیا امروز روز عشق❤️است ما را ✨علمدار😍 تو در صدر است ما را ❣️✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🦋 رفیق! حواست‌ بہ‌ جوونیت‌ باشه، نکنہ‌ پات‌ بلغزه قرار‌ه‌ با‌‌ این‌‌ پاھا‌‌ تو‌ گردان‌ صاحب‌الزمان‌‌ باشۍ! 🌿 سلام صبحتون شهدایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی علیدوست🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃برایم است از آنان که ندیده ام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند. 🍃صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند. آمده تا اولین هدیه مردم باشد برای دفاع از حریم حرم🙃 🍃صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید. مهدی علیدوست، ارادت خاصی به داشت. شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است عطش عشق به خاندان نبوت او را تشنه نبرد کرد. نبرد با کسانی که به ساحت بی‌حرمتی کردند. 🍃سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل صدای بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های همه بوی تورا می دهند. 🍃نمیدانم امروز را به تو تبریک میگویم یا علی اصغرت؟ شایدم هر دویتان پس سالگرد زمینی شدنتان مبارک❤️ ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴.سوریه 📅تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷همسر شهید مطهری می‌گفت: ۲۶ سال با مرتضی زندگی کردم ، در این مدت نیم ساعت هم بی‌وضو نبود، و همیشه تاکید می‌کرد که با وضو باشید... 🌷استاد مطهری در نامه‌ای به فرزندش نوشت: حتی‌الامکان روزی یک حزب قرآن بخوان و ثوابش رو تقدیم کن به روح پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، چون موجب برکت عمر و موفقیت میشه... ✍کتاب جلوه‌های معلمی استاد مطهری ❤️ شهید مرتضی مطهری ❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_876372425.mp3
5.95M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۷۹ 🎤 حجت‌الاسلام 🔸«سیلی به امان زمان»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
میدونيد ضرب المثل «سرش بره قولش نمیره»ازکجااومده؟؟؟ . . روی دستش"پسرش"رفت ولی"قولش نَه " نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه " این چه خورشیدغریبی است که با حال نزار پای"نعش قمرش"رفت ولی"قولش نَه" شیر مردی که درآن واقعه " هفتاد و دو " بار دست غم بر" کمرش"رفت ولی" قولش نَه " هرکجا مینگری" نام حسین است و حسین " ای دمش گرم "سرش"رفت ولی"قولش نَه " السَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍🏻 🌹🌱 🔞🚫دیدن‌ فیلم‌ مستهجن🚫🔞 توی‌ اسارت عراقی ها‌ برا تضعیف روحیه‌ی مافیلمای زننده‌ پخش‌ می‌کردند😣🥀 ﯾﻪ‌ ﺭﻭﺯ‌ یکی ﺍﺯ‌ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ‌ بـﻪ نـﺸﺎﻧﻪ اﻋﺘﺮﺍﺽ‌ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ‌ خـﺎﻣﻮﺵ‌ ﮐﺮﺩ😡👊🏻 ﻋﺮﺍﻗﯽ‌ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ😞🥀 ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﺗﺎﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله‌ فقط‌ سرش‌ پیدابود،😱🖤 ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼﺍ ﻟﻠﻪﺍﮐﺒﺮ ﻭﻧﺎﻟﻪﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪﺷﺪ😭🥀 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺻﺒﺢ ﮐـه ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ🕊🌿 ﺧﯿﻠﯽ دنبال‌ بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ⁉️ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ رﻭﮔﻔﺖ ﻣﻮﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ😨🥀 ﻣﯽﮔﻔﺖ:ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ اﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ🐀 ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ دﺍﺭﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ کـﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ رﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.😭🖤 ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ وﻧﺎﻟﻪ‌ﻫﺎﺵ ﻫﻢ‌ هـﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ بـﺪﻧﺶ رﻭ آﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ..😞💔 اینطوری شهید دادیم وحالا بعضیامون‌ راحت‌ پای‌ کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه‌های‌ زننده‌ رو تماشا میکنیم وگاهی‌ با‌ خانواده‌ هم‌ همراهی میکنیم❌😞 ونمی‌دانیم‌ یه‌روز همان‌ شهيد‌رو‌ می‌آرن‌ تا توضیح بده‌ به‌ چه‌ قیمتی چشم‌ خود‌رو‌ از‌ گناه‌ حفظ‌ و غصه‌ی دوستان‌ هم‌ اسارتی‌ خود‌ رو‌ داشته‌ وشهادت رو‌بجون خریده تا‌ خود‌ ودوستانش‌ مبتلا به‌ دیدن‌ صحنه‌های زننده‌ و‌مستهجن‌ نشن😔🥀 {اللهم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمد} 😞👊🏻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh