سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋
*اولین شهید پاسدار مدافع حرم از قُم*🕊️
*شهید مهدی علیدوست*🌹
تاریخ تولد: ۲۵ / ۵ / ۱۳۶۵
تاریخ شهادت: ۲۵ / ۷ / ۱۳۹۴
محل تولد: قم
محل شهادت: سوریه
*🌹همسرش← موقع خواستگاری میگفت: خیلی دوست دارم همسرم از سادات و یا فرزند شهید باشد🍃میخواهم فردای قیامت به حضرت زهرا (س) محرم باشم» 💚 دوماه عقد بودیم💐 پر از خاطره های شیرین که بیشتر گلزار شهدا و یا جمکران و کوه خضر میرفتیم🍃من و مهدی تنها چهار سال با هم زندگی کردیم🥀 و افسوس و صد افسوس که من در این مدت کوتاه خوب نشناختمش🥀مهربانی و خوبیهای مهدی آن قدر زیاد بود که همیشه میگفتم: تو یک فرشته در روی زمین هستی✨راوی← او عضو سپاه و به گردان صابرین ملحق شد🍃در ماموریت ها دو بار تا مرز شهادت رفت🥀هیچکس نمیدانست که او جانباز است🍂 چرا که همواره میگفت، «من هیچ حق و حقوقی نمیخواهم، چون برای رضای خدا جهاد کردهام و جانباز شدهام.»🌷او به سوریه اعزام شد🕊️ به همرزمش گفته بود، «من جایگاه خود را در بهشت دیدهام و آمادگی کامل دارم.»‼️ او آن قدر عاشق حضرت علیاصغر (ع) بود💚 که نام تنها پسرش را علیاصغر گذاشت🍃 و در نهایت سومین روز از محرم سال ۱۳۹۴🏴 تنها یادگارش را به آن حضرت سپرد🥀او در ماه محرم شهید🕊️و روز مزین بنام حضرت علی اصغر به خاک سپرده شد*🕊️🕋
*شهید مهدی علیدوست*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
#داستان روزگار من(۳۸)
مامان: دستش درد نکنه همش به فکر ماست
داشتم از درون اتیش میگرفتم
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
اروم رفتم جلو لباسرو همشونو جمع کردم گفتم بزار منم امتحانشون کنم
اعظم خانم زد زیر خنده 😂😂
فرزانه جوون اینا که اندازه تو نمیشه ...
محلش نذاشتم
رفتم سمت پنجره...
لباسارو با حرص می انداختم تو کوچه 😡😡😡
مامانم داد زد عههه دختررر چیکااار میکنی؟؟
اعظم خانمـ فرزانه نکن مگه دیوونه شدی !!؟
منم اصلا توجه نمیکردم لباسارو می نداختم و هی میگفتم اینا به دردت نمیخورهه...اینا بهت نمی یااااد
نمی خوام ...نمیخوام....😩😩😩😩
مامان دویید طرفم بستهههه ...بس
کن دیگه ...
چرا خل بازی در میاری !!
این چه کار بدی بود که کردی !!
این بنده خدا زندگیشو ول کرده همش به فکره ماست ...😡😡😡
یه پوزخند زدمو گفتم چییییی...
کاره بدیییی کردم ...😏😏😏
اشاره کردم به اعظم خانم 👇👇👇
این ...این زن و میگی ؟؟
این زندگیشوو ول کرده؟؟
این به فکر ماست؟؟؟
😒😒😒😒😂😂
کجایی مامان این بدتر داره زندگیمونو خراب می کنه ...
با دخترش مثل یه شیطان افتادن تو
زندگیموون
گریه😭😭 میکردم و حرف میزدم
مامان سحر از جاش بلند شد و گفت
من دیگه طاقت توهین ندارم و از
خونه زدبیرون
مامان ـ صبر کن اعظم جان ...
ببین چیکار کردی !!!
ابرومونو بردی فرزانه...
دیگه چه جوری تو روش نگاه کنم
🙈🙈🙈🙈
رفتمو رو مبل نشستم
همین جور گریه میکردم 😭😭
مامانم با دیدن حال پریشونم نگران شد
اومد نشست پیشم
فرزانه🙁🙁🙁چی شده بهم بگوو
این چه حالیه که داری دخترم ؟؟!!
با سحر دعوات شده بهم بگوو خب
داری میترسونیم 😰😰😰
یه لیوان اب اورد و داد دستم
یکی دو جرعه خوردم
کمی ارومتر شدم
همه ی جریان و از اول برای مامانم تعریف کردم
مامان بدون هیچ کلامی فقط نگاهم میکرد
از سحر گفتم از نقشه ها و فریباش از اشناییمون با پسرا و اینکه چجوری زینب نصیحتم میکرد
حرفم که تموم شد مامان بغلم کردو زد زیر گریه ...
همش تقصیر من بود بعد فوت بابات بهت توجه نکردم خداایا چرا از دخترم غافل شدم 😭😭
چرا وقتی که داشت نابود می شد من بی خبر بودم 😭😭😭
با دستام اشکای مامانو پاک کردم
گفتم مامان جونم گریه نکن با مرگ بابا
هر دومون اذیت شدیم اما دیگه همه چیز تموم شد
خدا خیلی دوستمون داشت که این
شیطان صفت هارو شناختیم
مامان ـ دخترش داشت تورو گول میزد مامانشم منو😔😔
چقدر ساده بودیم ما...😩😩
هییییییی روزگار ...
مامان یه درخواستی ازت دارم .
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عنایت امام رضا علیه السلام
به گنبد شوی حرم
آقا جان به ما هم نظری کن محتاجیم
#پیشنهاد_دانلود
#استوری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عنایت امام رضا علیه السلام به گنبد شوی حرم آقا جان به ما هم نظری کن محتاجیم #پیشنهاد_دانلود #ا
بسیار عالیه این ویدیو حتما ببینید پیشنهاد ادمینه 👌
○•🌹
💚سلام امام زمانم💚
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم🌿
#عهدمیکنمباشما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...🧡
✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆
بارالهـا؛
یاریمان دہ ،
ڪه چون آنان باشیم ..
آنان ڪه خوبـــــ بودند
نه براے یڪ هـفته!!
بلڪه براے یڪ تاریخ ...
سلام
صبح زیباتون، شهدایـے🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
{بسم الله الرحمن الرحیم}♡
🍁 پدرش از مجروحین دوران دفاع مقدس است .همین هم باعث شد تا علاقه اش به سید اسماعیل پسرش را زمین گیر نکند و نگرانیِ پدرانه اش را فدای جهاد کردن پسرش کرد .
🍁 برای مادر نیز جگرگوشه بود و دلِ مادر نگران پسر بلند قامتش اما بحث #عمه ی سادات که در میان باشد دیگر هیچ عشقی را نمیتوان تماشا کرد الّا عشق رسیدن به معجر صبور کربلا ...
🍁به خودش که برسیم ،از ارادتش به خانوم #فاطمه ی زهرا(س) در حیرت میمانیم ؛
ذکر دختر پیامبر لحظه ی از زبانش جا نمی ماند .
مداح هم نبود اما با تمام وجود میان #روضه ها نوکری میکرد و عرق #سینه_زنی اش دل تشنه ی شهادتش را سیراب میکرد ...
🍁شب قبل شهادتش موهایش را تراشید و در برابر تمامی پاسخ ها تنها میگفت :
" فردا روز دیدار است"حتی به مادرش نیز الهام شده بود که پسر شجاع و با غیرتش نهایتا مهر قبولی گرفته و مشتاقانه به دیدار خدای خویش می رود ...
🍁 نحوه ی شهادتش هم روضه ها را زنده میکند ...اصابت ترکش به پهلو ...
بمیرم برای آن بانوی غریبی که دست به پهلو بود تا مبادا اهل خانه ببینند و دلشان به درد بیاید .
🍁 مادری بودن رسم همه ی شهداست ، باید همچون سید اسماعیل به حضرت زهرا(س) اقتدا کرد و نهایتا مانند او ، عاقبت ختم به خیر شد .
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سید_اسماعیل_سیرت_نیا
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۵۷
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : رشت
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید سید اسماعیل سیرت نیا❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سخنی از شهدا
آقا ابراهیم هادی میگفت همیشه کاری کن که اگه خدا تورو دید خوشش بیاد نه مردم 👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
یه بار دیگه خدارو دیدم تو چشمات ...
خدا به همرات ...💔🥀
به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی 🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_6016903411058870223.mp3
10.61M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۴۷
🎤 حجتالاسلام #امینیخواه
🔸«حقیقت اشک»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بـه خدا قسـم کـه مدیـون شهداییم، روز قیامـت باید همـه پاسخگو باشیم بعدشان چـه کردیم ⁉️
جانش راداد جان بگیرے ، تو رهرو راهش بودے ؟😔
#مسئولیم
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
💌نامه زیبای دختر شهید مدافعحرم
ابوالفضل سرلک به حاجقاسم سلیمانی🌷
بابا حاجقاسم عزیزم!
شما نیستی تا انتقام پدر من را بگیری،
ولی مطمئن باش من انتقام شما و پدرم
را با هم از دشمن خواهم گرفت.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگر ⚠️
📛بزرگیمیگفت⇣
هروقتخواستیگناهکنییکچوب
کبریترو،روشنکنوزیریکیازانگشتات بگیر...‼️
⭕️اگهتحملشروداشتیبروگناهکن♨️
🔥میدانیمکهآتشجهنمهفتادبارازآتش دنیاشدیدترهست🔥
💢پسچراوقتیتحملآتشدنیارا نداریمبهاینفکرنمیکیمکهخودرااز آتشجهنمنجاتدهیم⁉️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#داستان روزگار من (۳۹)
فقط تورو خدا نه نیار ..
چیه دخترم ؟؟
مامان از وقتی وارد این محله شدیم جز غم و غصه چیزی نداشتیم ، مامان بیا از اینجا بریم ... بریم یه محله دیگه
انقدر که از اینجا خیلی دور باشه
مامان یه نگاه 👁👁
به خونه انداخت و اه عمیقی کشید و گفت:
اره، این خونه جز نحسی چیزی برامون نداشت 😔😔
با عموت صحبت میکنم ...
بغلش کردم ..قربون مامان خودم بشم من😘😘
یه خمیازه بلند کشیدم
وااای خیلییی خوااابم میاد
😴😴😴
انقدر که امروز گریه
😭😭کردم چشمام سنگین
شده ...برم بخوابم
باشه عزیزم شب خوش
شب بخیر مامان ..
شب 🌙 جای خودشو به روز داد☀️☀️
با صدای زنگ ساعت بیدار
شدم
لباسامو پوشیدم
یه لقمه نون و پنیر گرفتم و
راهیه مدرسه شدم
تو حیاط زینب وکه دیدم
دوییدم طرفش🏃🏃🏃
سلام خوبی زینب ؟؟
سلام فرزانه خانم ..ممنون تو انگار بهتری
اره خیلی خوبم بریم سر کلاس
باشه ..
سحر از دور به ما نگاه میکرد
پشت سر ما وارد کلاس شد
اصلا دیگه نمیخواستم
ریختشوو ببینم 😡😡
دوستی با زینب واقعا لذت بخش بود
سحر هرکاری میکرد که من بهش نگاه کنم
اما فایده ای نداشت ..
چشمام همش سمت زینب بود
تو دوستی با سحر کلی افت
درسی داشتم اما حالا دیگه
وقت جبران بود 😊
خانم احمدی دبیر پرورشیمون
ازمون یه تحقیق خواسته بود
که من و زینب با هم هم گروه شدیم 👍👍
خب زینب مطالب مربوط به تحقیق و از کجا پیدا کنیم ؟؟!!
چون خانم احمدی
گفته بدون مراجعه به منبع یا سایت باید جمع اوری کنیم
حالا از کی بریم بپرسیم
که از نظر مذهبی بتونه کمکمون کنه؟؟
زینب خیلی راحت گفت:
عزیزم غمت نباشه
عباس میتونه😌😌😌
عباس؟؟!!
عباسکیه دیگه؟؟!!
داداشمه ، همونی که اون روز
دیدیش..
اهاان ...
عه پس اسم داداشت عباسه
مگه میتونه ؟؟
اره بابا خودش یه پا منبع
موضوعات مذهبیه
ایول به خودتو داداشت 😉
نمیدونم چرا هر وقت حرف
از عباس میشد گونه هام
سرخ میشد ...
من برای همیشه 📂📁
پرونده سحرو بستم و گذاشتم
کنار ..
از مدرسه که رفتم خونه
مامان گفت دخترم قراره شام
بریم خونه عموت
جدی؟؟
اره عزیزم ، امروز بهش زنگ زدم
قضیه خونه رو بهش گفتم
اونم ازم خواست شب بریم
خونشون حرف بزنیم
خونه عمو رفتنی من همیشه مانتویی میرفتم البته مانتوهام بلند بودن ...
اما این سری با چادرو حجاب کامل رفتم
عمو با دیدن من خیلی خوشحال شد راستشو بخواین
عمو دختر نداشت فقط ۳تا پسر داشت
پسر بزرگش که ۲سالی می شد ازدواج کرده و پسر وسطیش که اسمش محسنه ۵سال ازم بزرگتر بود اخریم که دوم راهنمایی
بخاطر همین عمو منو مثل دختر نداشتش دوست داشت
منو گرفت بغلشو پیشونیمو
بوسید
عمو جان چقدر ماه شدی
جدی عمو !! ولی من از ماه خوشگلترم 😉😉
ای شیطون این که معلومه
نویسنده 📝 انارگل🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 استاد #رائفی_پور
کتاب های دینی ضد دین!😑
💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّڪَ الْفَرَجـ 💚
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹 #سلامامامزمانم
سلام بر تو
ای مولایی که دستگیر درماندگانی.
بشتاب ای پناه عالم
که زمین و زمان درمانده شده!
🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ
🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و
🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته
🌼 سلام بر تو ای فريادرس
🌼 و ای رحمت گسترده
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸کافیست #صبـــح که #چشمانت را باز می کنی
لبخندی😊 بزنی جانم ...
🍃صبــح 🌥که جای #خودش را دارد .ظهر و عصر و شب 🌙هم بخیـر می شود ...
📎#سلام_صبـحتون_شهـدایـی🌺🌱
🌸سڼڳۯټ ڂٳڷي نىښت
🍃سڑدأڔ ڋڸۿا
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید نوید صفری ⭐️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡به نام او که بی نگاهش، هیچ نباشیم
🍃دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست*
🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از #خوف و رجاء. سرشار از #امید به وجود فرصت اثبات ادعا و بیم از وسوسه های وهم آلود بی امان. سر شار از امید به لطف بی نهایت دوست و بیم از غرور و طمع و شایبه ی این، #خود. سرشار از امید به #آزادی و بیم از گرفتاری. سرشار از امید به شبیه شدن به #عشاقی چون #نوید که همچون #خون_خدا، آن دایره دار عشق ابدی و عزیز ، نفس کشید و کوشید و چون او، سر و جان به پای سخن عاشقی باخت. و بیم از به #خاکسترنشینی_جان و #آزردگی_عشق😔
🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از خوف و رجاء.و همین حیرت است که عاشق #حقیقی را هویدا می کند و یاوه گویان جاهل را، رسوا. به راستی، من در کدامین جرگه ام؟ #جاهل یا عاشق؟ #یاوه_گو یا دل داده؟
🍃تو در کدامین جرگه ای؟
"خود" را بکاو. #خالص شو. دل را، از دالان سهمناک و سیاهش، رهایی ده و رنگ عشق را، ارزانی اش دار. رنگ خون را. در سرای ما، منتهای عشق، #خون است!❤
پ.ن: *جناب حافظ
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_نوید_صفری
📅تاریخ تولد : ۱۶ تیر ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۱٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : سوریه _دیرالروز
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh