🌷شهید نظرزاده 🌷
روح الله برای من #هدیہ امام رضا ع بود همسری ڪہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین ع او رابگیرد وص
هروقت از #سوریه میومد
هیچ چیزی باخودش نمےآورد
میگفت:
من از بازارشام هیچ چیزی نمیخرم.
بازاری که درآن حضرت زینب(س)رو چرخونده باشن خرید نداره😭
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (8) 💠 راز انگشتی که سالم مانده بود 🔹چنــــد روزے مے شد ڪه در اطراف ڪانے مانگا
🌷 #داستان_یک_تفحص☜ (9)
💠داستان #کرامت یک خواب
🔸تقريباً اوايل سال 72 بود كه در #خواب ديدم در محور «پيچ انگيز» و شيار «جبليه» در روي تپه ي ماهورها، #شهيدي افتاده كه به صورت اسكلت كامل بود و استخوان هايش سفيد و براق✨🕊✨!
🔹 #شهيد لباسي به تن داشت كه به كلي پوسيده بود. وقتي شهيد را بلند كردم، اول دنبال پلاك 🏷شهيد گشتم و پلاك را پيدا كردم، بسيار خوانا بود، سپس جيب شهيد را باز كردم و يك كارت نارنجي رنگ خاك گرفته از جيب شهيد درآوردم. روي كارت را دست كشيدم تا اسم روي كارت مشخص شد🔖
🔸 بنام #سيد_محمدحسين_جانبازي فرزند «سهراب» از استان «فارس» كه يك باره از خواب بيدار شدم😦.خواب را زياد جدي نگرفتم ولي در دفترچه ام #شماره_پلاك و #نام_شهيد را كه هنوز به ياد داشتم، يادداشت نمودم📝.
🔹 حدود دو هفته بعد به #تفحص رفتيم، در محور شمال #فكه با برادران اكيپ مشغول گشتن شديم. من ديگر نااميد شده بودم، يك روز دمدم هاي غروب بود كه داشتم از خط بر مي گشتم. رفتم روي يك تپه نشستم و به پايين نگاه كردم. چشمم به يك شيار نفر رو افتاد👓.
🔸در همين حين چند نفر از بچه ها كه درون شيار بودند، فرياد زدند: #شهيد! شهيد! و چون مدت ها بود كه شهيد پيدا نكرده بوديم همگي نااميد بوديم. جلو رفتم، بچه ها، شهيد را از كف شيار بيرون آورده بودند، بالاي سر شهيد🌷 رفتم.
🔹ديدم شهيد كامل و لباسش هم پوسيده است. احساس كردم، #شهيد برايم آشناست. وقتي جيب شهيد را گشتم، كارت او را درآوردم🏷 و با كمال حيرت ديدم روي كارت نوشته شده: #محمدحسين_جانبازي !😳
🔸وقتي شماره پلاك را با شماره پلاكي كه در خواب ديده بودم مطابقت دادم، متوجه شدم همان شماره پلاكي است كه در #خواب ديده بودم، فقط تنها چيزي كه برايم عجيب بود نام #سيد بود😟!
🔹 من در خواب ديده بودم كه روي كارت نوشته: #سيد_محمدحسين_جانبازي ولي در زمان پيدا شدن شهيد فقط نام محمدحسين جانبازي فرزند «سهراب» اعزامي از استان «فارس» ذكر شده بود.
🔸 اين جا بود كه احساس كردم لقب سيدي را #بعد از شهادت از #مادرش_زهرا (س) عاريت گرفته است! و جز اين نبود! 👌
🎤راوي : #برادر_نظرزاده
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_ویژه_دانلود
#کرامات_شهدا
♦️ #شهیدی که در قبر خندید
♦️ #شهیدی که کارنامه دخترش را پس از شهادت امضا کرد...
♦️ #شهیدی که بعد از 16 سال بدنش سالم از خاک بیرون آمد و ....
🖇همراه با عکس و فیلم این کرامات
#بسیار_زیبا_و_تاثیرگذار👌👌
نثار ارواح طیبه شهدا #صلوات🌺
کانال #شهید_نظرزاده🌹↙️
@shahidNazarzadeh
1_18983995.mp3
7.26M
🕊
شهدا ماه آسـمــونن 🌙
مثل نوری✨ تو کهکشونن
🎶
همیشه تو دلا❤️می مونن
همیشه تو دلا می مونن ✌️
🎤🎤سید رضا #نریمانی
#بسیار_زیبا👌👌
#شب_جمعه #شور
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣آقا جانم روز #جمعه ای درکجای جهانی که
خورشید وعالم به نام شما #سلام میکنند
🌸 #السلام_علیک_یابقیة_الله🌸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه8⃣5⃣ 💠قاطر چشم سفید 🔹دو طرف #خورجین را پر از گلوله خمپاره کرده، به همراه دو گالن آب بر
🌷 #طنز_جبهه9⃣5⃣
💠کلیسا
🔹در عملیات کربلای چهار دقیقا روبروی این #کلیسا مدرسه ای بود که محل استقرار نیروهای #گردان تحت امر شده بود.
🔸بچهها هر روز موقع #اذان می رفتند و #ناقوس آن را به صدا در می آوردند.😄
🔹یک معاون #مجاهد عراقی بنام ابو رشاد داشتم
او را فرستادم تا نیروها را #نهی کند از اینکارها🙈
🔸با رفتن او #تشری که زده شد همه برگشتند.
🔹بعد از یکساعت متوجه #غیبت ابورشاد شدیم.
رفتیم با کلی مکافات او را پیدا کردیم
🔸در حالی که داشت #پیانو تمرین می کرد😂
بعد میگن 😉
چرا در عملیات کربلای چهار #عدم فتح داشتیم😂😂
کاظم فرامرزی
#لبخند_بزن_بسیجی 😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh