🦋خدا علامه طباطبائی را رحمت کند. یک کسی خدمت علامه رفته بود. گفت: آقا من وقت ندارم بنشینم و حرف گوش کنم و بخوانم. سرپایی به من بگو اسلام یعنی چی؟ مرحوم علامه لبخندی زدند و گفتند: اسلام یعنی رحمانیت و رحیمیت. با همه مهربان باش. با بندگان خوب خدا و مؤمنین رحیم باشد با همه رحمان. کل اسلام یعنی این.🪴
فرمول👇
🦋تقرب به خداوند بدون جذب این دو اسم ممکن نیست. در راس تمام اسم های خداوند، این دو اسم است، رحمان و رحیم
نمیشود کسی مومن باشد
اما مهربان نباشد
عصبی باشد، زود به هم بریزد. 🪴
#پای_درس
#استادمحمدشجاع
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
♦️ قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟🤔🤔
🏴السلام علیک یا ابا عبدالله 🏴
👈مردے ﺑﺪﻫڪﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توے خونه ﺩﺍﺷﺖ،
ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار براے فروش.
ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍے ڪه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ڪﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨڪﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
داخل ﯾڪﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩﻫﺎ، حاج جواد فرشچیﻣﻐﺎﺯﻩﺩﺍﺭ، از منصف هاے بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ:
قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧڪﺮﺩﯾﺪ؟😭
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،
ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭے ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.😭
حاج جواد یڪ تڪونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.😭
گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ڪﻪ ﺑﺮﺍے اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ میخرم.🤍😭
قالیچه رو خرید و روے میزش پهن ڪرد و
تا آخر عمرش روے قسمت سوخته قالیچه ڪه به اندازه ڪف دست بود گل محمدے پرپر میڪرد و دوستان صمیمی و همڪارانش همه به نیت تبرڪ یڪ پر از گل را برداشته تو چاییشون میریختند.
✳️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت،
ڪاش دلمون تو روضهها بسوزه.
اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند میخرے ؟!
❣️التماس دعا
اَلَّلهُم عجِّل لِوَلیِڪَ الفرَج ❤️🌹
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
👋🌺👋راز بیماری امام سجاد (علیه السلام)👋🌺👋
💢💥در حادثه جانسوز کربلا،
وجود نازنین امام چهارم(علیه السلام)،
به شدت دچاربیماری گشت؛
و در اثر آن ضعف وسستی فراوانی بربدن مبارک آن حضرت چیره شد؛
بگونه ای که حتی توانایی حمل شمشیر را نداشت.
همین امرموجب شده که بسیاری ازمردم از سرناآگاهی،
امام چهارم رابه عنوان امام بیمارشناخته،
وهمواره درصفحه ی ذهنشان این پندارغلط نقش بسته شده،
که امام سجاد(علیه السلام) شخصی بیمار و ناتوان و ضعیف بوده که چهره ای زرد و رنگ پریده داشته،
و دارای روحی افسرده وپژمرده بوده است؛
و این بیماری مهلک از ابتدا عمرتا پایان عمر شریف حضرت،
با ایشان همراه و عجین بوده است؛
در حالی که این پندارکاملاً غلط وبه دور از واقعیّت است؛
زیرا امام چهارم تنها درحادثه کربلابه مدّت کوتاهی بیمار شدند؛
و بعد از آن بهبودیافته و درحدود 35سال چون سایرپیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) ازسلامت کامل جسمی و روحی برخورداربود.
🔹️شاید در ذهن شماخواننده محترم این سؤال مطرح شود؛
که راستی چرا امام سجاد(علیه السلام)در آن شرایط حساس و بحرانی،
که امام حسین(علیه السلام) به شدت به یاری وهمکاری اونیازمندبوده است؛
دچاربیماری شد؟!
آیا این امر اتفاقی بوده است؛
یا اینکه حکمت و رازی در آن نهفته است؛
که امام چهارم درحدی بیمار شود؛
که ازحضور درمعرکه نبرد معاف شود؟!
🔸️با دقت و تامل در اطراف این موضوع، پاسخ این پرسش به روشنی یافت می شود؛
و آن اینکه این بیماری درحقیقت لطف و عنایتی ازناحیه خداوند بی همتا بوده است؛
تا بدین وسیله ایشان در جنگ شرکت نکند؛
و جان مبارکش از خطر کشتار جانیان آن حادثه خونین در امان بماند؛
و در سایه این حفاظت جانی،
رشته پر فروغ امامت تداوم یافته،
و پرچم امامت بر زمین نخوابد.
اگر حضرت بیمار نبود؛
حتماً در جنگ با یزیدیان شرکت می کرد؛
و در نتیجه ایشان نیز چون پدر بزرگوارشان حسین بن علی(علیه السلام) و سایر شهدای عزیز کربلا،
به شهادت می رسید؛
و چراغ امامت برای همیشه خاموش می گشت.
🔶️برای روشن شدن این مطلب و اینکه جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند؛
در ادامه به قسمتی از جریان حادثه کربلا اشاره می نمایم:
🔹️هنگامی که امام حسین (علیه السلام) تنها ماند؛
و به هر سو نگاه کرد؛
برای خود یار و یاوری ندید؛
صدا زد:
(هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله).
آیا کسی هست که از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) حمایت و دفاع کند؟!...
این سخن آنچنان جگر سوز بود؛
که وقتی بانوان حرم،
آن را شنیدند؛
صدای گریه ی آنها بلند شد؛
در این هنگام امام سجاد(علیه السلام) که سخت بیمار و در بستر بود برخاست و به زحمت از خیمه اش بیرون آمد؛
به قدری ناتوان بود که نمی توانست شمشیر خود را حمل کند.
🔶️ام کلثوم (علیهاالسلام) تا نگاهش به حضرت افتاد فریاد زد:
به خیمه برگرد.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود:
ای عمّه،
مرا رها کن تا در رکاب پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) با دشمن بجنگم.
🔸️امام حسین(علیه السلام) متوجه شد؛
نماند و فریاد زد:
ای ام کلثوم،
او را نگهدار،
تا زمین از نسل آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) خالی نماند.🤲💚🤲
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
💔
پیکر تخریبچی شهید عباس کریم آبادی رو آوردیم ،
پدرش پرسید: عباس سر به تن داره؟
گفتیم نه😔
پرسید: دوتا دستاش هست؟
گفتیم نه😔
با یک اطمینان خاطر گفت:
خیالم راحت شد... دلیل انتخاب نام عباس برای پسرم همین بود 🥀
دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
#شهید_عباس_کریم_آبادی
#محرم
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
دلانه✨
امام حسین'؏' یک ابوالفضل العباس داشت
که معرفتش به یازده برادر حضرت یوسف می چربید ...
این همه آدم رفتند و نیومدند و فقط یک نفر هست که رفت و هنوز هم در تاریخ دارن میگن:
نیامد نیامد ...
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد …
•
•
دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بکوبد.
اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست.
اگر آسمان دنیا بهشت است ، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟
+شهید آوینی
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
4_5911343598938362654.mp3
8.54M
-🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
📔کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📑 #قسمت_نهم
کمی آن سو تر ، داخل یکی از اتاق های بخش ، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد !
من او را هم می دیدم . داخل بخش آقایان ، یک جانباز بود که روی یک تخت خواب خوابیده و برایم دعا می کرد .
او را می شناختم . قبل از اینکه وارد اتاق عمل شوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم .
این جانباز خالصانه می گفت : خدایا من را ببر ، اما او را شفا بده . او زن و بچه دارد ، اما من نه .
یکباره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه می شوم . نیّت ها و اعمال آنها را می بینم و .....
بار دیگرجوان خوش سیمابه من گفت :برویم ؟
خیلی زود فهمیدم منظور ایشان ، مرگ من و انتقال به آن جهان است . از وضعیت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بیماری خوشحال بودم . فهمیدم که شرایط خیلی بهتر شده ، اما گفتم : نه !
مکثی کردم و به پسر عمه ام اشاره کردم . بعد گفتم : من آرزوی شهادت دارم . من سال ها به دنبال جهاد و شهادت بودم ، حالا اینجا و با این وضعیت بروم ؟!
اما انگار اصرار های من بی فایده بود . باید می رفتم .
همان لحظه دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند : برویم ؟
بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم . لحظه ای بعد ، خود را همراه با این دو نفر در یک بیابان دیدم !
این را هم بگویم که زمان ، اصلاََ مانند اینجا نبود . من در یک لحظه صد ها موضوع را می فهمیدم و صد ها نفر را می دیدم !
آن زمان کاملاََ متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده . اما احساس خیلی خوبی داشتم . از آن درد شدید چشم راحت شده بودم . پسر عمه و عمویم در کنارم حضور داشتند وشرایط خیلی عالی بود .
من شنیده بودم که دو ملک از سوی خداوند همیشه با ما هستند ، حالا داشتم این دو ملک را می دیدم .
چقدر چهره ی آن ها زیبا و دوست داشتنی بود . دوست داشتم همیشه با آنها باشم .
ما با هم در وسط یک بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم . کمی جلوتر چیزی را دیدم !
ادامه دارد ....
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
💔
مادرم چهار دختر و سه پسر داشت اما برای علیاصغر ناخواسته باردار شد. برای همین مادرم دارویی برای سقط جنین گرفت. شب دارو را درست میکند.
همان شب خواب میبیند که بیرون از خانه هم همه و شلوغ است. در خانه را می زنند و او در رو باز می کند، يک مرد که بچهاي را در آغوش داشت به مادرم می گوید: «این بچه رو قبول میکنی؟»
مادرم جواب می دهد: «من خودم بچه زیاد دارم نمیتوانم قبول کنم.» مرد هم می گوید: «حتی اگه علی اصغر امام حسین عليه السلام باشد؟»
مادرم از خواب بیدار می شود، سریع سراغ دارو میرود و میبیند که یک نفر ظرف دارو را شسته و کنار گذاشته است. برای تعبیر خواب و مشورت پیش بزرگان آن زمان، آقای مصباحی و دستغیب رفت. گفته بودند: «شما صاحب پسر دیگری میشوی که بین شانههایش نشانه دارد، این بچه را نگه دار.»
🌾زمان گذشت بچه بدنیا آمد. پسر بود. مادرم اسمش را علیاصغر گذاشت که بین شانه هایش جای یک دست بود.
شهید علی اصغر اتحادی در روز شهادت آقا امام سجاد علیه السلام در سال 1361 در عملیات محرم به شهادت رسیده اند.
#شهید_علی_اصغر_اتحادی
#شهادت_امام_سجاد
یاران منتخب #امام_حسین
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
┈┈••••✾•🩵﷽🩵✾•••┈┈•
الہی کار را با🌸🍃
زمزمہ یاد تو
آغاز می ڪنم🌸🍃
ڪہ تنہا تویی معبد آرزوهای
دست نیافتنی من🌸🍃
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸
الهی به امید تو
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🍃🌸توســل روز دوشــنبه 🌸🍃
☘ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ☘
☘ یا اَبا عَبْدِاللهِ یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الشَّهیدُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ☘
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
[﷽♥️]
#تلنگر 📄🔗.
اگهکسیتوکُماباشه؛
خانوادشهمهمنتظرنڪهبرگرده...
خیلیامونتوکمایگناهرفتیم؛
آقامون امام زمانمون منتظرمونَِ...
_وقتشنشدهکهبرگردیم؟!🖐🏿
#آقای_من
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯