💠قابل توجه حاجت داران❤️🔥💯
این شهید بزرگوارمشهوراست به حاجت روایی سریع،بخصوص ازدواج💞
شهید #محمدرضا_تورجی_زاده عاشق #حضرت_زهرا(س) بود
فرمانده گردان یا زهرا با رمز عملیات یا زهرا از ناحیه پهلو و بازو مورد اصابت گلوله واقع شد و به شهادت رسید😔
برای حاجت هایتان به این شهید نذر کنید بی برو برگرد حاجت میده🌿
این شهید عزیز خیلی حاجت میده مخصوصا برای ازدواج ،سعی کنید خیلی بهش نزدیک بشید و ارتباط دوستی برقرار کنید🌿
🔰طریقه توسل:
۷روز
هرروز ۵۳۰مرتبه ذکر زیر👇
🌱اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌱
ثواب هدیه به #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
بهشون متوسل بشید وحاجت بخواهید.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهید محمدرضا تورجی زاده
🌷تولدت مبارک آقا ابراهیم😍 امروز #سالگرد_ولادت شهید ابراهیم هادی هست تولدت مبارکمون باشه 💐 ☘ و راه
🌿
✍️❣️بسم رب الشهدا
ثواب اعمال امروزِمون رو از طرف
شهید #ابراهیم_هادی
به امام زمان (عج) #تقدیم میکنیم 💐
📿 و یه دور تسبیح #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
🌿
✍️❣️بسم رب الشهدا
ثواب اعمال امروزِمون رو از طرف
#شهید_پلارک
به امام زمان (عج) #تقدیم میکنیم 💐
📿 و یه دور تسبیح #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
🔸عملیاتِ جرّاحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها
چشمش آسیب دیده بود. دکترها گفتند: محمد بیناییاش رو از دست داده ، دیگه نمیشه کاریکرد و جراحی هم بیفایده است. اما محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید وکاری به نتیجهاش نداشته باشید
محمد این رو هم به دکترها گفت که فقط با ذکر یا زهرا(س) عمل رو شروع کنند. بعد از عمل دکترها از نتیجهی جراحی حیرت زده شدند. عملِ جراحی موفقیتآمیز بود با رمز یا زهرا(س)
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد اسلامینسب
📚منبع:کتاب رواقخونیسنگر، صفحه ۶۶
#حضرت_زهرا #توسل #شهید_اسلامی_نسب #امام_رضا
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✍ اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ #شهید_تورجیزاده
شهیدتورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمد رضا ! این همه از حضرت زهرا «س» گفتی و خوندی ، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «ع» جان دادم برام کافیه...
📚منبع: کتاب یا زهرا سلام الله علیها ، صفحه 188
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده
یاد شهید با صلوات
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
انسی داشت با حضرت زهرا(س)
در شادترین لحظاتش با شنیدن
نامِ حضرت زهرا(س) بارانی میشد
وارد اتاقش که شدم روضه
یک نفره راه انداخته بود
گفتم: چرا گریانی؟!
گفت: برای مظلومیت حضرت زهرا(س)
شما هم وقتی شهید شدم
بیائید سر مزارم روضه
#حضرت_زهرا(س) بخوانید ..
🕊🍃#شهید_علی_ماهانی
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌻#کرامات_شهید_والامقام_محمدرضا_تورجی_زاده
👇👇👇👇👇
🌙تا ابد این نکته را انشا کنید
پای این طومار را امضا کنید
هر کجا ماندید در کل امور
رو به سوی حضرت زهرا(س)💚کنید.
✅از پایان سربازی من چند ماه گذشت. به دنبال کار بودم، اما هرجا می رفتم بی فایده بود.
می گفتند: فرم را تکمیل کن و برو! بعدا خبر میدهیم.
دیگر خسته شده بودم. هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم.
البته خودم مذهبی و بسیجی و... نبودم، فقط به نمازم اهمیت می دادم. ولی خیلی شهید تورجی زاده را دوست داشته و دارم.
من از طریق یکی از بستگان که در جبهه همرزم شهید تورجی زاده بود با او آشنا شدم.
نمی دانم چرا ولی علاقه قلبی شدیدی به او دارم.
بعد از آشنایی با او در همه مشکلات، خدا را به آبروی او قسم میدادم. رفاقت با او باعث شد به اعمالم دقت بیشتری داشته باشم.
هر هفته حتما به سراغ او می رفتم. مواظب بودم گناهی از من سر نزند.
من به واسطه این شهید بزرگوار عشق و علاقه خاصی به #حضرت_زهرا(س) پیدا کردم. یکبار به سر مزار #شهید_تورجی رفتم. وضو گرفتم.
شنیده بودم #شهید_تورجی به #نماز_شب اهمیت می داد.
من هم نماز شب خواندم، بعد هم نماز صبح و خوابیدم.
در خواب چند نفر را دیدم که به صف ایستاده اند. شخصی هم در کنار صف بود.
بلافاصله شهید تورجی از پشت سر آمد و به من گفت: برو انتهای صف!
شخصی که در کنار صف ایستاده بود به من نگاهی کرد، اما به احترام شهید تورجی چیزی نگفت.
از خواب پریدم. همان روز از گزینش شرکت آب اصفهان تماس گرفتند. یکی از دوستانم آنجا شاغل بود. گفت: سریع بیا اتاق مسئول گزینش!
وقتی رفتم دوستم گفت: چرا اینطوری اومدی؟ چرا کت و شلوار سفید پوشیدی؟!
وارد دفتر مسئول گزینش شدم. یکدفعه رنگم پرید!
این همان آقایی بود که ساعاتی قبل در خواب دیده بودم، کنار صف ایستاده بود.
فرم را از من گرفت، نگاهی کرد و پرسید: مجردی؟!
کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتما متاهل می شوم. نگاهی به من کرد و گفت: واقعا اگر مشکل کار تو برطرف شد زن میگیری؟
من هم که خیالم از استخدام راحت شده بود شوخی کردم و گفتم: نه، دختر می گیرم! خندید و پایین فرم مرا امضا کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد، گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضا کردند؟!
مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم!
خیلی تعجب کرد.
ما همان شب رفتیم گلستان شهدا کنار مزار #شهید_تورجی.
عروسی ما شب ولادت حضرت زهرا(س) بود. رفتم سر مزار محمدرضا گفتم: تا اینجای کار همه اش عنایت خدا و لطف شما بوده.
شما مرا با #حضرت_زهرا(س) آشنا کردی. از این به بعد هم ما را یاری کن. بعد هم کارت عروسی را سفارش دادم.
علیرغم مخالفت برخی از بستگان روی کارت نوشتم:
سرمایه محبت زهراست(س) دین من / من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد فلک / یک ذره از محبت زهرا(س) نمی دهم.
آخرین روزهای سال 88 فرزند ما به دنیا آمد. قرار شد اگر پسر بود نامش را من انتخاب کنم. اگر هم دختر بود همسرم.
فرزند ما دختر بود. همسرم پس از جستجو در کتاب ها اسم و... نام عجیبی را انتخاب کرد. اسم دختر ما را گذاشت دیانا.
خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم. وقتی همه رفتند شروع به صحبت کردیم. خیلی حرف زدم. از هر روشی استفاده کردم اما بی فایده بود، به هیچ وجه کوتاه نمی آمد.
گفتم: آخه اسم قحطی بود. تو که خودت مذهبی هستی! لااقل یه اسم ایرانی انتخاب کن.
دیانا که انتخاب کردی یعنی الهه عشق رُم!
وقتی هیچ راه چاره ای نداشتم سراغ دوست عزیزم رفتم. به تصویر محمد خیره شدم و گفتم:
محمدرضا جان اینطور نگاه نکن! این مشکل رو هم باید خودت حل کنی!
صبح روز بعد محل کار بودم. همسرم تماس گرفت. با صدایی بغض آلود گفت: حمید، بچه ام!
رنگم پریده بود. گفتم: چی شده؟ خودت سالمی؟! اتفاقی افتاده؟!
همسرم گفت: چی می گی؟! بچه حالش خوبه. اگه تونستی سریع بیا!
گفت خواب خانم فاطمه(س)را دیدم ایشان فرمودند: شما ما را دوست دارید؟
گفتم: خانم جان، این حرف را نزنید. همه زندگی ما با محبت شما خانواده بنا شده.
بعد گفتند: این دختر شماست؟
برگشتم و نگاه کردم: شوهرم و شهید تورجی زاده در کنار دخترم نشسته بودند. با هم صحبت می کردند.
آن خانم مجلله پرسید: اسم فرزندت چیست؟
من یکدفعه مکثی کردم و گفتم: فاطمه
بعد هم از خواب پریدم!
حالا این شناسنامه را بگیر و برو! اسم فرزندم را درست کن.
✨به نقل از: حمید مراد زاده
❇از #کتاب_یا_زهرا(س)
(خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده)
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
توی #خط_مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند.
#حاج_حسین_خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب.
توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن.
خلاصه #تورجی_زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه #حضرت_زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت!
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود.
شهید#محمدرضا_تورجی_زاده🕊🌹
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌸🍃محمد رضا به همه ائمه علاقه وافری داشت ولی علاقه اش به #حضرت_زهرا نوع دیگری بود و آن را بیشتر نشان میداد. مخصوصا اگر مشکلی در خانواده پیش میآمد، همیشه توصیه میکرد به #حضـرت_زهرا(س)🌺 متوسل شوید تا ببینید چطور گره زندگیتان باز میشود.
🌸🍃همرزمانش میگفتند هر وقت در جبهه هم مشکلی پیش میآمد و ناتوانی رزمندگان زیاد میشد و در شرایط طاقت فرسایی قرار میگرفتند، محمدرضا به #خانم_فاطمه_زهرا(س) متوسل میشد و شروع به روضه خوانی میکرد و خیلی زود حاجـــــت میگرفت
به نقل از برادر شهید تورجی زاده.
♥️#شهید_تورجی_زاده🥰
.╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهید محمدرضا تورجی زاده
🌸شهید محمد رضا تورجی زاده از عاشقان حضرت زهرا بود.
اون فرمانده گردان #یا_زهرا بود.
اغلب گردان از سادات بودند و اون نیز فرمانده آنها.
🌸🍃درست در موقع شهادتش خمپاره روی سنگر خورد و #ترکش_بزرگی به #پهلوی_ چپ_محمد اصابت میکند و ترکشی هم به #بازوی_راستش.
محمد به صاحب نام گردانش اقتدا کرد و مثل #حضرت_زهرا سلام الله علیها به شهادت رسید.
🌸🍃او به شدت علاقه ای که به #حضرت_زهرا داشت وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش بنویسید #یا_زهرا
🌸🍃در روز تشییع جنازه شهید تورجی خدا صبر عجیبی به مادر محمد داده بود.
مادر شهید در اون روز با صلابت سخنرانی کرد.
شهید تورجی زاده توسط پدر و مادرش به خاک سپرده شد.
🌸🍃#شهید_تورجی_زاده خیلی دوست داشتند بعد از شهادتش زیاد برایش #فاتحه بخوانند
#شهید_میگفت 👇👇👇
🔰من دوست دارم هر کاری می توانم برای #مردم انجام بدم...
حتی بعد از #شهادت!💔
#14_صلوات_و_فاتحه ای رو نثار روح پاک این شهید عزیز میکنیم.
ان شاءالله که شفیع همگی ما در قیامت باشد.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌹🍃اعمال عبادی روز جمعه🍃🌹
🔹نماز جمعه
🔹غسل جمعه
🔹به جا آوردن نمازهای مستحب، مانند نمازهای نافله
🔹روز جمعه، نمازهای هدیه به پیامبر اكرم(ص) و #حضرت_زهرا(س)، نماز اعرابی و نماز جعفر طیار
🔹خواندن دعاهای اختصاصی #روز_جمعه
🔹خواندن زیارتهای خاص این روز، مانند زیارت #امام_حسین(ع) و زیارت #امام_زمان(عج)
🔹صلوات فرستادن بر پیامبر اكرم
🔹تلاوت قرآن به ویژه برخی سورههایی كه به خواندن آنها سفارش شده است.
🔹دعا كردن و طلب مغفرت از خداوند
🔹فراگیری دین
🔹انتظار فرج ولی عصر و دعا برای ظهور او
🔹خواندن دعای سِمات در غروب
💠آداب روز#جمعه
🔸استفاده كردن از عطر و چیزهای خوشبوكننده
🔸مسواک زدن
🔸كوتاه كردن مو و ناخن و شارب
🔸پوشیدن بهترین لباس
🔸فراهم كردن نیازهای اهل خانه
🔸زیارت اهل قبور به ویژه قبر #پدر و #مادر
🔸عیادت بیماران
🔸صدقه دادن
مجید می دانست شهید میشود :
مجید قبل از اعزام خوابی دیده بود. توی خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.
روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزار شهدای یافت آباد. آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه ام.
دو هفته دیگر جای من هم همین جاست.
☘️☘️☘️✨✨☘️☘️☘️
وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان ها و خط نمی بریم. اما یک بار حرف آخر را زد.
گفت: سید اگر من را بردی که هیچ . اگر نبردی شکایتت را به #حضرت_زهرا (س) می کنم.
خودت می دانی و حضرت فاطمه (س).
روزی هم که می خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می شوند. همین هم شد. از یک گردان ۱۸۰ نفره چهارده نفر شهید شدند که یکی اش مجید بود.
راوی: پدر و مادر شهید و سید فرشید
آقا مجید .....
شادی روحشون صلوات 🌹
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯