eitaa logo
🌹سردار شهید حمید قبادی نیا(شهید مستجاب الدعوه)🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
19 فایل
ا﷽ا 🌻ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون﴿۱۶۹ آل عمران﴾🌻 و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند ✅️ پیامهای مذهبی،شهدایی،قرآنی ادمین: @Sardar_Ghobadinia
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره 💔🥀 | | 📲 🌴🌴🌴🌴🌲🌲🏴🏴🏴🏴
دستش که به آب خورد یاد وصیت پدرش افتاد "کنارش بمان" مظلوم تر از او نیست چنان سراسیمه بازگشت که دست هایش را جا گذاشت ... "السلام علیک یا قمر بنی هاشم" 🏴🏴🏴🏴🌴🌴🌴🌲
▪️به نام نامی 🖤سقای کربلا صلوات ▪️به شیر بیشه 🖤صحرای نینوا صلوات ▪️️به پاسدار پرآوازه 🖤خیام حسیــن(ع) ▪️به قدر و شوکت 🖤عبـاس مه لقا صلوات 🖤 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🖤
قبرستان قدیمی ابن‌بابویه را می‌شناسید؟ ابن‌بابویه یکی از قبرستان‌های قدیمی تهران واقع در شهرری و مدفن بسیاری از مشاهیر ایران است. نام این گورستان از نام «ابوجعفر محمد‌‌ بن‌ علی‌ بن حسین» ملقب به «شیخ صدوق» برگرفته شده است. آرامگاه او به شکل بنایی هشت ضلعی در این قبرستان قرار دارد و از ایوانی با قوس بزرگ رومی و تزیینات آینه‌کاری تشکیل شده است. از دیگر مشاهیر مدفون گورستان ابن‌بابویه می‌توان به غلامرضا تختی، رحیم مؤذن‌زاده اردبیلی، علی‌اکبر دهخدا و... اشاره کرد. 🌴🌴🌴🌴🏴🏴🏴🏴
شـمر نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور... یادمان باشد، زیارت عاشورا که میخوانیم وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟ مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم... جمله ای بس سنگین از شهید آوینی: "کربلا"به رفـــتن نیست... به شـــدن است ...! که اگر به رفـــتن بود! شمر هم "کربلایی" است!
شخصی برای خرید کفش نو راهی شهر شد. در راسته کفش‌فروشان انواع مختلفی از کفش‌ها وجود داشت که او می‌توانست هر کدام را که می‌خواهد انتخاب کند. فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا او آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. وی یکی‌یکی کفش‌ها را امتحان کرد؛ اما هیچ‌کدام را باب میلش نیافت. هر کدام را که می‌پوشید ایرادی بر آن وارد می‌کرد! بیش از ۱۰ جفت کفش دور و بر وی چیده شده بود و فرشنده با صبر و حوصله هرچه تمام به کار خود ادامه می‌داد. وی دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می‌شد که ناگهان متوجه یک جفت کفش زیبا شد! آن‌ها را پوشید. دید کفش‌ها درست اندازه پایش هستند، چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد. بالاخره تصمیم خود را گرفت، می‌دانست که باید این کفش‌ها را بخرد. از فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟! فروشنده جواب داد: این کفش‌ها، قیمتی ندارند! وی گفت:‌‌ چه‌طور چنین چیزی ممکن است؟! مرا مسخره می‌کنی؟! فروشنده گفت: ابدا، این کفش‌ها واقعا قیمتی ندارند؛ چون کفش‌های خودت است که هنگام واردشدن به مغازه به پا داشتی! 🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼