و لا تَحْسَبَنَّ الذین قُتِلوا فی سَبیلِ الله أمواتاً بل‌ أحیاءٌ عندَ ربهِم یُرزقون

نامشـان در دنیــا " #شهیــد " است و در آخرت " #شفیـع" بہ امیـد شفاعت‌شــان...🌷💛 #شهید_محمدرضا_دهقان‌امیری #مرد @shahid_talabe_dehghanamiri

『🎞| #استوری』 🌷حرم زینب عجب حال و هوایی دارد 🌿سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد 🌷بنویسید به روی کفن این شهدا 🌿چقدر عمه‌ی سادات فدایی دارد! #یاد_شهید_با_صلوات📿 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🕊⚘ هفتمین سالگرد شهادت🇮🇷 @shahid_talabe_dehghanamiri

فقط یک شب آن هم در ساعت های پایانی ازت گله کردم..فکر نمیکردم منو به حساب بیاری چه برسه به اینکه یک روز نرسیده بهم نشون بدی که حضور داری که میبینی که می‌شنوی..این مدت خیلی چیزا بهم یاد دادی و قطعا خیلی چیزا مونده تا ازت یاد بگیرم..خواب بودم که بیدارم کردی پریشون بودم که کمکم کردی در بند بودم که آزادم کردی..خیلی مدیونم کردی قول میدم همه تلاشمو انجام بدم تا شرمنده نشم شما هم قول بده بیشتر دعام کنی آقای شهید :) #دلنوشته #شهید_محمدرضا_دهقان‌امیری ➜⁩⁦🏵️@shahid_dehghann⁦⟵💛

『🎞| #استوری』 🎙|#حضرت‌آقا: +معنویتشون،صداشون... تازه بعد از رفتن بلند میشه نطق شهدا بعد از شهید شدن باز میشه با مردم حرف میزنن، مهم اینه که ما بشنویم این صدا رو...!✋ #شهید_محمدرضا_دهقان‌امیری @shahid_talabe_dehghanamiri

#تلنگرانه ❌ آلارم‌گوشیتُ‌بذارواسه‌نمازصبح، وقتی‌بیدارشدی وخواستی‌خاموشش‌کنی ودوباره‌بخوابی این‌جمله‌رویادت‌بیار؛ •[یه‌روزی‌انقدرمیخوابی که‌دیگه‌کسی‌نیست‌صدات‌کنه خودت‌به‌فریادخودت‌برس!🌱✨]• @shahid_talabe_dehghanamiri

گاهی حتی به احوالت‌وقتی‌ در دنیا بودی‌غبطه‌میخورم !مثل آن وقتی که تو بودی و موتورِ موردعلاقه ات و آن جاده ای که ختمِ دیدار با رفیقت می شد✨ (: آن رفیقِ از جنس آسمانت که منتظرت می ایستاد که بیایی و روضه گزاری تا زیر لحد گریه کند ... گویی رسول از تو عاشق‌تر بود که دستت را گرفت ..شاید از همان اول جایت را خالی نگه داشته بود ڪه این گونه عاشـقـانه دوید؎ و رسیدی به گذرگاه رسول🥺🦋 #شهید‌رسول‌خلیلی #شهید_محمدرضا_دهقان‌امیری @shahid_talabe_dehghanamiri

#چادرانه 🎀 گاهۍ‌ڪھ‌چادرم‌خاڪۍمی‌شود، ازطعنھ‌هاۍمردم‌شهر یاد‹چفیھ‌هایی›می‌افتم ڪھ‌برای‌چادرۍماندنم؛ خونی‌شدند...! (((: @shahid_talabe_dehghanamiri

ألقَلبُ یَتوقَ لرؤیاکَ هل لي بِنظرة یارفیقَ دَربي💔🌱 ... دلم بیتابہ دیدنٺه میشہ منو نگاه ڪنے ای رفیقِ راهم🙃

♦️امر به معروف خونین♦️ با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محله میرفتند که میبینند چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند..ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرات نداشت کاری کند. محمدرضا سریع خود را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به میز کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند. پشتِ گردنش میشکافد، زخمی به عمق یک بند انگشت.در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از ۱۸ بخیه خورد. آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت🥺💚 #شهید_محمدرضا_دهقان‌امیری @shahid_talabe_dehghanamiri