`
دخترخانوما!🙂
خیلیهامونهمیشہمیگیمکاشکیپسرمیشدیم
اونوقٺمیٺونستیممدافعحرمبشیم
میٺونستیمخیلیکاراروانجامبدیم
میٺونستیمبجنگیم..💔🚶🏻♀️
ولییہصحبٺیدارمباهاٺون
پسرنشدیمکہمدافعحرمبشیم
امادخٺرشدیمکہمدافع"چادر"بشیم♥️ماهمینالانشمٺومیداننبردیم
جنگیدنکہفقطباٺیروتفنگنیسٺ...
همینکہٺویاینبازاردینفروشیوبدحجابی
باحجابباشیخودشجہاده😌✌️
شہیدشدنفقطباخمپارهومینوتیرنیسٺ...
زمانیکہدلٺازطعنہوپوزخندهای
بہظاهرروشنفکرهامیشکنہشہیدمیشی...
وخونهموناشڪیکہازچشماٺجاریمیشہ!
پسهیچوقٺنگیددخٺرانمیٺوننبجنگن
نمیٺوننشہیدشن!
اگرپسرهایکباردرمیداننبردن
مادخٺراهرروزدرمیداننبردیم
اگرپسرایہبارشہیدمیشن
ماچادریهاهرروزداریم
باحرفهایبقیہشہیدمیشیم...💔:))•🍃⃟🕊
برسهاونروز
کهخستہازگناهامون
جلـو #امامزمان
زانـوبزنیـم؛
سرمونوپایینبندازیم
وفقطیہچیزبشنویم
#سرتـوبالاکن
منخیلیوقتـهبخشیدمت...💔
عـزیزترینم،
امـامتنھـایمـن
ببخشاگـهبرات #زینب نشدم...💔
کِےشَود
حُــربشـوَم
تـوبـہمردانـِہکُنم..؟!
══━━✥◈✥━━══
#مهریہهمسرانشهداچہبود...؟؟↡
⸽⸽↫ #همسرشهیدمهدےباڪرے:
سلاحڪلتڪمــرےشهید.و.یڪ
جلدقرآن.♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدابراهیمهمت:
بنا.بہ.درخواستهمســرشهید
هیچمهریہاےدرنظرگرفتہنشد.♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدسیدمحسنصفوے:
شهادتسیدمحسنصفوے♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدجهانآرا:
یڪ سڪه طلا♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرلبنانےشهیدچمران:
یڪجلدقرآنڪریم.و.یڪلیرهلبنانے♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدجلالافشار:
یڪچڪبامبــلغبســیارپاییـن
مبلغچڪپسازازدواجبہفرمانده
سپاهاصفـهانتقـدیمشد.تا.خــرج
رزمنــدگان.درجبــهہهاشود.♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدناصرڪاظمے:
یڪسڪهطلا...
بہعشقامامخمینے«ره»♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدحسنغفارے:
زیارتشهرهاےمڪه،مدینه،مشهد،
سامرا،ڪربلا،نجف،ڪاظمین.ڪه
همگےانجامشده.♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدصادقعدالتاڪبرے:
یڪسفرحج♥️🌱
⸽⸽↫ #همسرشهیدمحسنحججے:
۱۲۴هـزارصـلوات،حفظقــرآن،
۵سڪهطلا،۱۴شاخہگلنرگس
بہعشــقامامزمان«؏ـج»🌱
همسـرانشهــداعاشـقتـرند.♥️
#اَللّهُــمَّعَجـِّــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
↻ #چـادرانه‹.🧕🏻🖤. ›
وقتیچادرتروسفتمیگیری،
خدابهفرشتههاشپزمیدهمیگه:
اینبندهایبودکهگفتمجلوشسجدهکنید:)!
↻ #دلتنگحـرم‹.💔🚶🏿♂.›
-دلتنگیدردعجیبیست..
گویاخواهیمرد،امانمیمیری...
#ڪـࢪبلا
بــــســــــم رب الـــشـــ♥️ــــدا 5
به نام خداوند تعالی
کسی که برتر از هر چیزی ست
که به درخواست او همه ی جهان در یک لحظه میمیریم و بعد دوباره زنده خواهیم شد بدون هیچ تغییری در ما حتی سر انگاشتان هم همان طور که بود هستند و هستند
خداوندی که شهیدان را برای ما قرار داد از اولین شهید در راه اسلام تا این لحظه... که نمیدانیم تا به الان چند مدافع امنیت از بین ما پر کشیده و به آغوش شیرین خدا سلام کردهاند...
ما در اسلام شهیدان بسیار زیادی داریم که قبل از شروع از مولامون و سیدالشهدا و آقامون امام زمان (عج) اجازه میگیرم تا این متن را برای شهیدانشان بنویسم و از آنها کمک در نوشتن این متن توسط این حقیر...
این متن را دوست دارم به سردار دلها حاج قاسم تقدیم کنم:::
سلام حاجی حالت خوبه؟
اها راستی مگه میشه حالت بد باشه وقتی در محضر آقا مون مولامون هستید چرا باید حالتون گرفته باشه وقتی خداوند میگوید در بهشت من هیچ غصه و اندوه و حزن و نادانی
و جهلی و بیماری و... نیست
راستی حاجی میدونم خبر داری اما دوست دارم برات بگم چقدر جای شما خالیه...
چه مدت هایی که شما بیدار بودید و ما به راحتی خوابیده بودیم و از وجود شما خبری نداشتیم
حاجی ببخش بابت تمام ناراحتی ها ببخش
کمکمون کن که در این مدت اسفناک بتونیم دوام بیاریم پشت دینمون انقلابمون و رهبر عزیز مون بمونیم
حاج قاسم زمانی که شهید شدی وقتی رهبر به خانه ی شما رفت گفت که همراه آقامون میاید.
مگه نه؟!
حاجی زمانه طوری شده درست جلوی چشم آدم به عقایدت توهین میکنن ولی تو مجبوری ساکت باشی تا بیشتر از اون توهین نکنن
واقعا چرا اینطوری شد؟؟! اصلا چی شد که همه چی زیرو رو شد
حاجی واقعا حرف درستیه که میگن:
وقتی حاج قاسم رفت امنیت هم رفت.
مثل این میمونه که بلا ها یکی یکی داره خودنمایی میکنه
واقعا سردار شما مظهر امنیت و مهربانی و عمویی دلسوز برای فرزند شهدا هستی وقتی در تلویزیون میبینم که چطوری به فرزندان شهدا محبت میکردید با خودم میگفتم حیف که همچین آدمی را از دست دادیم و خیلی حرف های دیگه که کلمات گنجایشش رو ندارند که برایت بنویسم...
و در آخر حاجی کمکمون کن...
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🍀
یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش مریض بود.....بچه فلج بود💔
همه گفتن نبرش اونجا....
گفت:نه!میبرم اونجا خود حضرت رقیه(س)شفاش میده😔
بردش دمشق حرم بی بی،
خادم های حرم میگن هر روز بچه به بغل میومد زیارت😭
بعد چند روز میبینند اومده اما بچه باهاش نیست😱
باباهه داد میزنه😞میگه:
کی گفته تو جواب میدی...💔):
کی گفته تو شفا میدی....🥀):
من پاشدم اومدم حرمت..
همه گفتن نبرش...):
گفتم نه!😭رقیه(س)دخترمو شفا میده....😔💔):
الان بلیط گرفتم امروز دارم بر می گردم،آخه با چه رویی برگردم؟....💔):
برگشت هتل...
دید دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه می کنه...😭
بچه ای که فلج بوده....):
دختره به باباش میگه:چرا منو ول کردی رفتی؟....😞):
باباهه میگه:تو چطور میتونی راه بری؟
دخترش میگه:تو که رفتی تنها شدم
ترسیدم☹️
خیلی گریه کردم😭
یهو یه دخترکوچولو اومد....):
گفت:چیشده؟
گفتم:بابام رفته...💔تنهام😟می ترسم...):
گفت:بابات الان میاد.بیا تا اون موقع باهم بازی کنیم☺️
گفتم:من فلجم....😔):
گفت:عیبی نداره بیا😇
دیدم می تونم راه برم😳باهم بازی کردیم....😍):
قبل اینکه تو بیای
گفت:بابات داره میاد....من دارم میرم
ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه...💔):🥺
کسی سر بچه یتیم داد نمیزنه🙂•