eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
177 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
409 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💌سفارش شهید به همسرش 💚شهید مدافع‌حرم روح الله صحرایی 🌼وقتی به آقاروح‌الله اصرار میکردم که چرا توی شهر خودمون(آمل)کار نمیکنی، اینطوری کمتر به مأموریت میری، رفت و آمد هم برات راحتره! 🌼میگفت: خانم، من برای پشتِ میز نشستن وارد سپاه نشدم! نباید به سپاه به عنوان یک شغل نگاه کرد، بلکه وظیفه و تکلیفی روی دوش ماست. آماده باش برای سربازی امام زمان(عج)! 🕊شهید مدافع حرم 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
🏷خاطرات شهید صدرزاده از شهید حاج حسین بادپا 🔰ابراهیم گفت: بارها اتفاق می افتاد خمپاره ای کنار حاج حسین به زمین اصابت و جمعی از رزمندگان را شهید می کرد اما حاج حسین در کمال ناباوری سالم می ماند و فقط لباس هایش خاکی می شد. 🔰یادم می آید زمان شهادت علیرضا توسلی یا ابوحامد، حاج حسین زانو به زانوی ابوحامد نشسته بود و خمپاره دقیق کنار ابوحامد به زمین خورد، به طور معمول ترکش یا موج خمپاره باید با حاج حسین همان کاری را می کرد که با حامد کرد اما آن خمپاره سر و دست ابوحامد را قطع کرد و نفرات پشت سر او هم شهید شدند اما عجیب این بود که برای حاج حسین بادپا هیچ اتفاقی نیفتاد و فقط لباس هایش خاکی شد. 🔰وی ادامه داد: یک بار دیگر حاج حسین با یکی از دوستان به نام شیخ محمد که روحانی بود از داخل سنگر به سمت دشمن تیراندازی می کردند، دشمن سنگر حاج حسین را با موشک هدف قرار داد، آن روز را فراموش نمی کنم، باور داشتم که با این هجمه، حاج حسین شهید شده، به سرعت خودم را به بالای سنگر رساندم با کمال تعجب دیدم که حاج حسین غرق خاک اما سالم نشسته است. 🔰در یکی از عملیات ها تیر به زیر قلب حاج حسین اصابت کرد آن روز خون، بدن حاج حسین را فرا گرفته بود بچه ها تصور کردند که حاج حسین در حال شهادت است و شهادتین او را می گفتند، ناگهان حاج حسین چشم هایش را باز کرد و گفت برای چه شهادتین می گویید من هنوز زنده ام! 🔰حاج حسین با نیم تنه در یکی از مکان هایی که در تیرس دشمن بود بالا می آمد و تیراندازی می کرد و عجیب این بود که هیچ اتفاقی برایش نمی افتاد، همه این اتفاقات موجب شده بود اعتقاد عجیبی به حاج حسین پیدا کنم. 🕊شہیدمدافع‌حرم 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🏷 «بیت المال» ، «مال البیت» نیست... عشق و محبتش به جا ،حساسیت‌های کاری‌اش هم به جا بود. ◇ مواقعی‌ که من و نغمه ، براے‌ِ اقامت‌طولانی به سوریه می‌رفتیم ، از گرفتنِ محل اسکان تا تردد ماشین را مراقبت می کرد که از هزینه‌ی شخصیِ خودش پرداخت کند ... ◇ می گفت : باید مراقب باشیم «بیت المال» ، «مال البیت» نشه. در وصیت و حرفهای آخرش هم گفت: مقداری از حقوقم رو به اداره برگردون، شاید جایی حواسم نبوده خرجی کردم که شخصی بوده ، یا زمانی را پُر کردم که کار اداری نبوده .... ✍🏻 راوی : همسر شهید 📚 منبع : کتاب جاده سرخ 🕊شهیدمدافع‌حرم 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
🔰فرمانده شهیدی که برای جبهه مغازه اش رو فروخت/هم جانش را داد هم مالش را... 🌹بچه های لشکر ۲۵ کربلا تو هفت تپه ، در زیر چادرها ساکن بودند.سال ۶۴ و ۶۵ هفت‌تپه بمباران‌های زیادی شد و بچه‌های زیادی به شهادت رسیده بودند ، از جمله سردار شهید حاج جعفر شیرسوار‌.حاج حسین بصیر برای گرفتن تسهیلات ساخت سنگر بتونی جهت ایمن ساختن به هر دری میزد و جواب نمی‌گرفت. 🌹 وقتی که از مسئولین وقت نا امید شد به فکر فروش مغازه خود افتاد و این تصمیم را گرفت که مغازه آلمینیوم سازی خود را برای جبهه بفروش بگذارد‌!!! 🔰فرشته بصیر فرزند حاج حسین تعریف میکرد : دم غروب بود که بابا اومد خونه.مادرم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود.بابا اومد پیشش و گفت حاج خانم یه مسئله ای رو میخام باهات در میون بزارم ،مادرم گفت چی شده ؟ بچه ها تو هفت تپه زیر چادر زندگی میکنن ، سر پناهی ندارن خیلی بهشون سخت میگذره ...میخام مغازه ام به فروش بزارم تا بتونیم با پولش سوله های بتنی خریداری کنیم ، شما مشکلی نداری ؟حاج خانم گفت : راضیم به رضای خدا... . 🔖آری آن روز هم بودند مسئولین بی دردی که به فکر جیب و منافع خودشان بودند و در شهر پشت میز نشینی را برگزیده بودند ، اما آن طرف حاج حسین بصیر قائم مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا با هفت سال حضور در جبهه ها و شرکت در بیش از ۲۱ عملیات نه تنها از جانش ؛ بلکه از کل سرمایه و داراییش که یک مغازه در فریدونکنار بود گذشت ؛ تا بتواند با پولش سوله های بتنی سنگر رزمندگان را فراهم کند...او هم از مالش گذشت و هم از جانش.... 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💖💖روز پدر مبارک💖💖 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
ازکعبه‌ حق‌ بانگ‌ جلی‌ می‌آید آوای‌ خوش‌ لم‌یزلی‌می‌آید بشنو که‌ سروش‌ وحی‌ حق‌ می‌گوید آغوش‌ گشایید علی‌ می‌آید..♥️ 💐ولادت‌امیرالمؤمنین(ع) و روز پدر مبارک 💐 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🖤 وفات جانسوز 🕯صدف دریای ایثار و عصمت، 🖤پرورش یافته دامان ولایت 🕯محبوب مصطفی(ص) 🖤و نور دیده مرتضی(ع) 🕯سکاندار کربلا 🖤و عطر خوش زهرا(س) 🕯و الگوی عفاف و پاکی 🖤حضرت زینب سلام لله علیها تسلیت باد 🏴 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند. ✨مادر شهید می گفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین علیه السلام هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود. 🕊شهیدمدافع‌حرم 🕊 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 🔰«پرواز مستقیم» 🍃 تو قسمت بازسازی عتبات کار می‌کنم.المیرا خیلی دلش می‌خواست یه بار با من بیاد کربلا.دنبال فرصتی می‌گشتم بتونم ببرمش زیارت.اما المیرا اینقدر بی‌تاب بود که صبر نکرد من برگردم؛خودش رفت پیش امام حسین. چند روز قبل از این اتفاق به من گفته بود "بابا تو که حرم هستی دعا کن من شهید بشم."دعاش کردم؛اما نمیدونستم اینقدر زود مستجاب می‌شه. 📝راوی: پدر شهید المیرا حیدری 🖋نویسنده: فاطمه زمانی 🥀 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 🔰اولین شهیده‌ 🇮🇷عضو گردان امام حسین(ع) بودم. چند وقت‌پیش باید می‌رفتیم ماموریت اما مادرم راضی نمی‌شد. نگران شهید شدنم بود. به مادرم گفتم:«مادر چی بهتر از شهید شدن. شهید شدن لیاقت می‌خواد.» خواهرم لیلا خیلی آدم ریز بینی بود. حرف که می‌زدی خوب دقت می‌کرد. گفت:« برای شهید شدن چیکار باید کرد؟» گفتم:« آدم باید توی قلبش شهادت رو جا بده. دنبالش باشه.» 🍂بهش گفتم:« حاج‌قاسم وقتی دستش رو می‌گیره به ضریح و اینطور اشک می‌ریزه، یعنی داره التماس میکنه. التماس می‌کنه برای شهادت.» 🍃لیلا‌مونم انگار دنبال راه می‌گشت. به پدرم گفته بود:« کاش من پسر بودم. کاش منم می‌تونستم شهید بشم.» آخرشم رسید. راهش رو پیدا‌کرد. شد اولین شهید زنِ روستا‌مون. خوش به سعادتش! 🥀، رفسنجان 📝نویسنده: زینب کردستانی 🖋راوی: زهرا صفری 🌷شهیدستان (بدون روتوش) •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• ▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه جـبـهـه فــرهنــگی فـــاطمیــون ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush