eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
86 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🔅فـرمـانـده...... 🔸 دستـور بود هیـچ کـس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جـاده، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شـد، 🔸گاز دادم و راه افتـادم من با سـرعت می‌رانـدم و با هم حـرف می‌زديم! گفـت: می‌گن فرمانده لـشکرتون دسـتور داده تند نرید! راست می‌گن؟! 🔸گفتم: فرمانده گفته! زدم دنده چهار و ادامـه دادم: اینم به سـلامتی فرمـانده باحالـمان! 🔸مـسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پـیاده که شـد، دیدم خیلی تحـویلـش می‌گيرند!! پرسـيدم: مگه تو کے هستي؟! گفـت: همـون که به افتـخارش زدے دنـده چهار .....😄 ❤️
❣ #سلام_امام_زمانم❣ اگر چه روز من و #روزگار می گذرد دلم #خوش است كه با یاد یار می گذرد چقدر خاطره انگیز و شاد و #رویایی است قطار عمر كه در #انتظار می گذرد 🌹 @Shahidgomnam 🌹
خدا کند از چشمانت نیوفتاده باشم آقا😔✋ 🌹 @Shahidhomnam 🌹
مصرعی میگویم و رد میشوم؛ کاروان در دل صحرا ست خدا رحم کند...!😔✋ @shahidgomnam
#اطلاع_رسانی پخش مستند از آسمان ویژہ شهــید مدافع حرم محمود نریمانی امروز ۲ شهریور ســـاعت ۱۶/۱۵ شبڪہ دو @shahidgomnam
❣ڪوچہ‌هاے عاشقے شبگرد مےخواهد رفیق 🕊طاقٺ وظرفیتے پردرد مےخواهد رفیق ❣چون شهیدان درجوانے دسٺ ازدنیا بشوے 🕊ترڪ لذتهاے دنیا مرد مےخواهد رفیق🌸🍃 @Shahidgomnam
🔴شما دختران #کبدی دوبار قهرمان شده‌اید! یکی بخاطر بُرد در برابر رقیب سرسخت #هند، ودیگری بخاطر اینکه به مدعیان پوچ #حقوق_زنان ثابت کردید که #حجاب شما محدودیت نبود #مسیح_علینژاد #مهناز_افشار @shahidgomnam
واکنش #امام_خمینی_ره بعد از شنیدن خبر #شهادت_شهید_اندرزگو #امام_خمینی_ره فرمودند: #شهادت ایشان سنگین است. اگر #ده_نفر مثل #آسید_علی داشتیم، می‌توانستیم #دنیا را زیر #سلطه اسلام ببریم @shahidgomnam
#بصیرت_افزایی ⁉️ این خانم دکتر را می شناسید؟ @Shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
واکنش #امام_خمینی_ره بعد از شنیدن خبر #شهادت_شهید_اندرزگو #امام_خمینی_ره فرمودند: #شهادت ایشان سنگ
. . 🍃کرامت به نقل از همسر: . چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک گداخته را برداشت و کف گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به آتش هم است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش است. از آنروز به بعد ظهور حضرت ولی عصر (عج )باشید.» . بعد گفت در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید؟ سید پاسخ داد خیر، من آنروز نیستم. @shahidgomnam
سلام😄✋ 🍃🌸🍃هر روز همراه هستیم با خاطرات حـــــ مدافع ـــــرم شهــــید حیدر جلیلوند🍃🌸🍃 🌷مفتخر هستیم که خانواده ی ایشان در جمع ما حضور دارند🌷 @Shahidgomnam
🌻خاطرات شهیـــــــد حــــ مدافع ـــرم حیدر جلیلوند🌻 🌷قسمت سوم:عزیز دردانه🌷 اسم حمید را خیلی دوست داشتم و قرار شد حیـــــــدر را حمید صدا کنیم و این اسم بین اهل خانه و دوستان مثل صاحب اش جای خودش را باز کرد.قصه جنگ که به سر رسید حاج آقا وقت بیشتری برای در کنار ما بودن داشت و همین,فرصت خوبی برای بازی و کشتی گرفتن پســـــــــرها با پدرشان فراهم کرد.صدای جیغ و هورای بچه ها که بلند میشد می دانستم یک فن جدیدی را یاد گرفتند و در این بین,حمید علاقه بیشتری به کشتی گرفتن داشت و به این واسطه خودش را بیشتر از بقیه به پدرش نزدیک می کرد و این نزدیکی باعث شد که به قول عزیز,دردانه تر بشود؛این وابستگی و علاقه با بزرگتر شدن حمیــــــد بیشتر به چشم می آمد. |مـــــــــادر شهیـــــــــــــــــد| 🌺سلامتی همه ی مادران شهـــــــــدا صلوات هدیه کنید🌺 🌹 @shahidgomnam 🌹
🌸قرار شبــــــــــــــــــــــــــــــــــانه🌸 التماس دعـــــــــــــــــــــــــــــــــا✋ @Shahidgomnam
⭕️ ڪیف و ڪلاسورت را از چه پر میڪنی؟ از خیال ! از ڪتاب ! از لقب شامخ دڪتر ؟! 💢 دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرڪ به ماشین ...؟! 🌷 @shahidgomnam
. امَّن یجیـب چه سـود؟! یــار را خبـــر ڪنیـد تـب ڪــرده مــادرم زِ غمـت مدتـی مدیـــد❢ هذیــان مـادرم شده آقــا خــوش آمدیـــد❢ . . #اللهم_عجِّل_لِولیڪ_الفرجْــ @shahidgomnam
داستان ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع 💍عروسی بدون گناه ... 🌷ازدواج به سبک شهدا زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...💕 ↩جملاتی تکان دهنده از همسر شهید مرتضی زارع 💝من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم. ✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد. 💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.😍 از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم. 😇چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.❤ خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید. 👰عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود. 📜برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر… عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی و شهیدمرتضی زارع در این جشن بود…🎊 آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم. 😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد. 🚗در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.🌹 🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست… 😌حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود😐 عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان… همسر عزیزم،❤ خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…🌺🍃 پس بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن😔 الگو برداری از شهدا @shahidgomnam
#5_روز_تا_غدیر   #امام_علی_ع_از_زبان_پیامبر_ص #نقل_از_کتب_اهل_سنت اي عمّار! اگر ديدي علي به راهي مي رود، و مردم به راهي غير از او، تو با علي حركت كن، و مردم (ديگر) را رها كن، زيرا علي (فقط بر حق هدايت مي كند و) بر بدي و پستي راهنمايي نمي كند و از هدايت خارج نمي سازد. #فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است @shahidgomnam
❤️| #خادم_الشهدا خادم باشے... عاشق باشے... مگر دلت آرام میگیرد؟! مدام بے قرارِ قرار عاشقے هستے... 🌷🌷 @shahidgomnam
🌷 💠سردار خیبر 🔸↫یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم با یه موتورتریل جلو در خونه وایساده و میگه بریم . 🔹↫ازش پرسیم کجا گفت یه نفر به ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس ها رو خوب ببینم 🔸↫وقتی رسیدیم از خواب پریدم . از چند نفر پرسیدم که این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به احتیاج داره . 🔹↫هر جوری بود خودمو به اون رسوندم و درزدم . دررو که باز کردن دیدم یه اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو . 🔸↫گفت: بفرمایید چیکار دارید ؟ ازش پرسیم که با کاری داشته؟؟ یهو زد زیر گریه . گفت چند وقته میخوام کنم . 🔹↫دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود . 🔸↫گفتم میگن شماها اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم . الان شما اومدید اینجا و میگید که از شهید همت اومدید ... 🌷 📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند 🌹 @shahidgomnam
🌸🍃 ⚜در عجبم با این همه نامی که تو داری ⚜این قوم چرا نام تو گمنام نهادند!!؟ روزتون بهشتی با هدیه گل صلوات به http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
♦️بسم الله الرحمن الرحیم♦️ ❇️((الذين ينفقون إموالهم فى سبيل الله ثم لا يتبعون ما إنفقوا منا و لا إذى لهم إجرهم عند ربهم فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون)). ((كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند, و پس از انفاق نه منت مى گذارند, و نه آزارى مى رسانند, براى آنان پاداشى است نزد پروردگارشان, نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند)). ♻️با عرض سلام و ادب 🔷همانطور که دوستان و هموطنان عزیز استحضار دارند ، خدام آشپزخانه صلواتی بنت الحسین (سلام الله علیها) همچنان سال گذشته در نظر دارند با عنایت حضرت بقیه الله الاعظم (عج) حرکتی در قالب توزیع غذای نذری بیش از (هزینه ای بالغ بر بیش از تومان)در ایام دهه ی محرم الحرام از عزاداران سیدالشهدا (علیه السلام) پذیرایی نماید 🔶 با وجود اینکه فرصتی تا محرم باقی نمانده، از همه محبین اهل بیت خواهشمندیم که خدام خود را در این حرکت از طریق نذورات نقدی و غیر نقدی و قربانی های خود در راستای این امر عظیم یاری کنند و به هرنحوی که تمایل دارند سهیم شوند(ولو ده هزار تومان) ♦️شماره کارت جهت نذورات نقدی6037997420986888 به نام رضا محجوب و محل دریافت نذورات غیر نقدی،فردیس،فلکه 3 ،خ33، بعد ازفضای سبز، ک شهید رجایی پ107، شماره تماس :09024424917 🌹ارتباط با خادمین آشپزخانه در پیام رسان های تلگرام و سروش و ایتا @Ashpazkhaneh_salavati
👆👆👆👆👆👆👆👆👆 اقلام مورد نیاز آشپزخانه صلواتی
سلام😄✋ 🍃🌸🍃هر روز همراه هستیم با خاطرات حـــــ مدافع ـــــرم شهــــید حیدر جلیلوند🍃🌸🍃 🌷مفتخر هستیم که خانواده ی ایشان در جمع ما حضور دارند🌷 @Shahidgomnam
🌻خاطرات شهیـــــــــد حـــــ مدافع ــــــرم حیدر جلیلوند🌻 🌷قسمت چهارم:سجده شکر🌷 شیطنت و شلوغ کاری پسرها هر چقدر بزرگ تر می شدند بیشتر می شد و حمیــــــــــــد از علی و مجید شیطنت بیشتری داشت.یک روز بعد از ظهر به خانه آمدم ولی هیچ کس آنجا نبود؛از همسایه ها پرس و جو کردم گفتند:حمیـــــــــــد مسموم شده بردنش بیمارستان.انگار دنیا روی سرم خراب شد.نمیدانم چقدر ذکر و صلوات گفتم ولی میدانم تا وقتی به بیمارستان رسیدم دیگر نفسم بالا نمی آمد.مادرش گفت حدودا ۲۰عدد قرص را به خاطر همرنگ بودن با اسمارتیز خورده و باید معده اش را شستشو بدهیم.بعد از مرخص شدن اش از بیمارستان تمام راه تا رسیدن به خانه را خواب بود,حتی وقتی رسیدیم هم بیدار نشد.کنارش نشستم و دست روی صورت و لای موهایش می کشیدم فقط دلم میخواست چشمهایش را باز کند.مادرش چندبار آمد کنار حمید نشست و گفت:الهی شکر که بخیر گذشت,چیزی نیست اجازه بده استراحت کند.ولی دل من طاقت نداشت و نمی توانستم از کنار حمیـــــــد بلند بشوم.بعد از چند ساعت چشم هایش را که باز کرد انگار خدا دنیا را به من داد,طعم شـــــیرین نگاه حمید و سجده شکری که آن روز بجا آوردم هنوز تمام وجودم را پر می کند. | پــــــــــدر شهیـــــــــــــــــــد | 🌺سلامتی همه پـــــــــــــدران شهـــــــدا صلوات هدیه کنید🌺 🌹 @Shahidgomnam 🌹
گفت: دعا کن #شهید بشوم. من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت‌ را می‌کرد به او می‌گفتم نیتت را خالص کن ✨و او همیشه در جواب به من می‌گفت: «باشه،نیتم را خالص می‌کنم» ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: « #مامان به خدا نیتم خالص شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد»وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمه‌ای به او گفتم که پس #شهید_می‌شوی🕊. #شهید_محمدرضا_دهقان @Shahidgomnam