السلام علیکَ یا رسولَ الله
السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
و رحمة الله و برکاته
#کانال_شهید_گمنام
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
✍امام زمانم(عج)
❣من به
❣دنبال تو
❣با عقربه ها
❣می چرخم...
❣در انتظار ظهورتان
🌟اللهم عجل لولیک الفرج🌟
----------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
دعاے عهد.mp3
9.72M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
----------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
حسین جان
در ازل با نفس عشق که
بیدار شدیم
ما به بین الحـرمین تو
گرفتار شدیم
سلام ارباب خوبم✋🌸
----------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
سردار شهید محمد مهدی حمیدی ارادت خاصی به ائمه داشتند و همیشه دوست داشتن به کربلا و پابوسی آقا امام حسین (ع) تشرف پیدا کنند و به همین مداومت بر خواندن زیارت عاشورا داشتند.
ایشون سه تا آرزو داشتن: اول این که با امام عزیز دیداری داشته باشن دوم رفتن کربلا و در آخر دوست داشتتد خداوند متعال شهادت را نصیبشون کند.
و میگفت دوست دارم کار مثبتی انجام دهم ولی نهایت کارم در واقع اجر و مزدش، شهادت باشد."
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
1_371336739.mp3
8.4M
🎙 زيارت عاشورا با صداى شهيد سردارسليمانى
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
🇮🇷🕊@Shahidgomnam🇮🇷🕊
📝 #یادمون_باشه
هروقت حس کردیم، در کنترل واکنشها و رفتارمون، اختیار چندانی نداریم، و عکسالعملهامون، در شأن ما نیستند، یا رویِ اونها تسلط نداریم ؛
💥 یعنی؛ تسلّطمون بر نَفْسمون رو از دست دادیم.
در این مواقع حتماً ؛
۱ـ ورودیهای نَفْس رو چک کنید؛
آیا دیدنیها، شنیدنیها، و بوئیدنیها، خیالاتِ شما آلوده نیستند؟
ورودیهای آلوده، خروجیهای آلودهای در پی دارند.
۲ـ خوردنیهایتان شبههناک یا .... نیستند؟
لقمهای که حلال و طیب نیست، نَفْس را، افسارگسیخته میکند!
یا اهل پُرخوری نیستید؟
۳ ـ غذای روحتان (معارف خودشناسی، ارتباطِ متمرکز و باتوجه، با خداوند و اهل بیت علیهمالسلام و ... ) را بموقع صرف کردهاید، تا انرژی کافی برای خروجیهای پاک داشته باشید؟
۴ـ شاید هم، کمبود یکی از ویتامینها، و مواد ضروری جسم، آرامش و کنترلِ نفس شما رو مختل کرده باشه ..
✖️ #یادمون_باشه بیشتر مراقب خودمون باشیم.
----------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇😅🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۲) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۳)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي عباس رحمانیان- همرزم شهید
گرهی به کارم افتاده بود. به شهید عباس متوسل شدم و از او خواستم که اگر به مصلحت من است، گره گشایی کند و مشکلم را حل کند. گاهگاه به نیت او نماز مستحبی و قرآن می خواندم.
یک شب در عالم رویا دیدم که در بین الحرمین هستم. ناگهان هوا تاریک شد. به اطراف نگاه کردم، اما کسی را ندیدم. ترس در وجودم رخنه کرده بود. در تاریکی هر طور که بود خودم را به حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) رساندم. دیدم دارند درِ حرم را می بندند. ناگهان کسی از داخل حرم صدا زد که دست نگه دارید! در را نبندید!. دستی از حرم بیرون آمد و دست مرا گرفت و به داخل حرم برد. سرم را که بلند کردم، دیدم عباس دانشگر است. از شدت عشق و علاقه ای که به هم داشتیم یکدیگر را در آغوش گرفتیم. در حین احوالپرسی ناگهان از خواب بیدار شدم. با دیدن این خواب امیدوار شدم که مشکلم حل می شود و همین طور هم شد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۴)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي معاذاللهی-مداح و همکار شهید
عباس در میان جمعیت ایستاده بود و به دوستانش میگفت:«دانشجوها تو سالن نرن، همینجا بهشون غذا بدیم.» توي حیاط دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) بودیم. همه دانشجوها در فضایی معنوی روبروی قبله نشسته بودند و مشغول ذکر و عبادت بودند. مجلس باشکوهی بود. داشتیم غذا را به تک تک دانشجویان میدادیم. عباس هم سخت مشغول غذا دادن به دانشجوها بود.
ناگاه از خواب پریدم...
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷