فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایی آقا...؟!
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
🇮🇷🕊@Shahidgomnam🇮🇷🕊
به نام خداوندی که
مهر او قوت قلب هایمان،و یاد او راحتی روح ماست،
آباد آن زبان که بر آن ذکر اوست،آزاد آن کس که در بند اوست!
عرض سلام و احترام
در صبح زیباے زمستانی
آرزویم این است ڪه
صفحه غم و اندوه در دفتر زندگیتان همیشه سفید بماند...
اوقاتتان به وقت. مهربانی،روزتان سرشار از سلامتی و موفقیت و در پناه خداوند مهربان ان شاءالله.
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
-------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
بر خلق خوش و خوی محمد (ص) صلوات
بر عطر گل روی محمد (ص) صلوات
در گلشن سر سبز رسالت گویید
بر چهره گل بوی محمد (ص) صلوات
🌴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌴
-----------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
السلام علیکَ یا رسولَ الله
السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
و رحمة الله و برکاته
#کانال_شهید_گمنام
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
✍امام زمانم(عج)
❣من به
❣دنبال تو
❣با عقربه ها
❣می چرخم...
❣در انتظار ظهورتان
🌟اللهم عجل لولیک الفرج🌟
----------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
دعاے عهد.mp3
9.72M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
----------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
حسین جان
در ازل با نفس عشق که
بیدار شدیم
ما به بین الحـرمین تو
گرفتار شدیم
سلام ارباب خوبم✋🌸
----------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
سردار شهید محمد مهدی حمیدی ارادت خاصی به ائمه داشتند و همیشه دوست داشتن به کربلا و پابوسی آقا امام حسین (ع) تشرف پیدا کنند و به همین مداومت بر خواندن زیارت عاشورا داشتند.
ایشون سه تا آرزو داشتن: اول این که با امام عزیز دیداری داشته باشن دوم رفتن کربلا و در آخر دوست داشتتد خداوند متعال شهادت را نصیبشون کند.
و میگفت دوست دارم کار مثبتی انجام دهم ولی نهایت کارم در واقع اجر و مزدش، شهادت باشد."
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
1_371336739.mp3
8.4M
🎙 زيارت عاشورا با صداى شهيد سردارسليمانى
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
🇮🇷🕊@Shahidgomnam🇮🇷🕊
📝 #یادمون_باشه
هروقت حس کردیم، در کنترل واکنشها و رفتارمون، اختیار چندانی نداریم، و عکسالعملهامون، در شأن ما نیستند، یا رویِ اونها تسلط نداریم ؛
💥 یعنی؛ تسلّطمون بر نَفْسمون رو از دست دادیم.
در این مواقع حتماً ؛
۱ـ ورودیهای نَفْس رو چک کنید؛
آیا دیدنیها، شنیدنیها، و بوئیدنیها، خیالاتِ شما آلوده نیستند؟
ورودیهای آلوده، خروجیهای آلودهای در پی دارند.
۲ـ خوردنیهایتان شبههناک یا .... نیستند؟
لقمهای که حلال و طیب نیست، نَفْس را، افسارگسیخته میکند!
یا اهل پُرخوری نیستید؟
۳ ـ غذای روحتان (معارف خودشناسی، ارتباطِ متمرکز و باتوجه، با خداوند و اهل بیت علیهمالسلام و ... ) را بموقع صرف کردهاید، تا انرژی کافی برای خروجیهای پاک داشته باشید؟
۴ـ شاید هم، کمبود یکی از ویتامینها، و مواد ضروری جسم، آرامش و کنترلِ نفس شما رو مختل کرده باشه ..
✖️ #یادمون_باشه بیشتر مراقب خودمون باشیم.
----------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇😅🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۲) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۳)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي عباس رحمانیان- همرزم شهید
گرهی به کارم افتاده بود. به شهید عباس متوسل شدم و از او خواستم که اگر به مصلحت من است، گره گشایی کند و مشکلم را حل کند. گاهگاه به نیت او نماز مستحبی و قرآن می خواندم.
یک شب در عالم رویا دیدم که در بین الحرمین هستم. ناگهان هوا تاریک شد. به اطراف نگاه کردم، اما کسی را ندیدم. ترس در وجودم رخنه کرده بود. در تاریکی هر طور که بود خودم را به حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) رساندم. دیدم دارند درِ حرم را می بندند. ناگهان کسی از داخل حرم صدا زد که دست نگه دارید! در را نبندید!. دستی از حرم بیرون آمد و دست مرا گرفت و به داخل حرم برد. سرم را که بلند کردم، دیدم عباس دانشگر است. از شدت عشق و علاقه ای که به هم داشتیم یکدیگر را در آغوش گرفتیم. در حین احوالپرسی ناگهان از خواب بیدار شدم. با دیدن این خواب امیدوار شدم که مشکلم حل می شود و همین طور هم شد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۴)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي معاذاللهی-مداح و همکار شهید
عباس در میان جمعیت ایستاده بود و به دوستانش میگفت:«دانشجوها تو سالن نرن، همینجا بهشون غذا بدیم.» توي حیاط دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) بودیم. همه دانشجوها در فضایی معنوی روبروی قبله نشسته بودند و مشغول ذکر و عبادت بودند. مجلس باشکوهی بود. داشتیم غذا را به تک تک دانشجویان میدادیم. عباس هم سخت مشغول غذا دادن به دانشجوها بود.
ناگاه از خواب پریدم...
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۷)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي حسین جهانشاهی- همکار شهید
دوست داشتم در راهپیمایی اربعین ۱۳۹۵ شرکت کنم. چند ماهی از شهادت عباس میگذشت. من هرچه تلاش کردم موفق نشدم که مقدمات سفر را فراهم کنم. شرایط کاریام طوری بود که جور شدن سفر تقریبا محال بود. یکشب با دل شکسته و نااميد خوابيدم. در خواب عباس را با چهرهای خندان دیدم. گفتم سفارش ما را به حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) بکن.
صبح که از خواب بیدار شدم احساس کردم که آرامش و امید در وجودم موج میزند. به محل کارم رفتم و دیدم که همکاران مشغول خواندن زیارت عاشورا هستند. سریع وضو گرفتم و در مراسم شرکت کردم. لحظات پایانی زیارت عاشورا بود. سر به سجده گذاشتم و نجوا کردم:«اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لك علی مصابهم...»
سرم را که از سجده برداشتم، خبر دادند که نیروی انسانی سپاه با شما کار دارند. سریع تماس گرفتم. سفارش عباس به حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) جواب داده بود. گفتند میتوانم به کربلا بروم... گفتم الان یکی دو روز بیشتر فرصت باقی نمانده، من چطور گذرنامه بگیرم؟
هرطور بود سریع خودم را به محل صدور گذرنامه رساندم. مراحل کار به سرعت پیش رفت. کمک عباس را در تمام مراحل احساس میکردم.
و آن سال زائر اربعین شدم...
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۸)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي مرتضی صفوی- همکار شهید
سال 1396 بود. در يكي از صفحات اینستاگرام، موضوعی تحت عنوان «دوست شهید من» مطرح شد كه خیلی مورد توجه کاربران قرار گرفت. یک روز در فضاي مجازي دیدم فردی عکسی از شهید عباس دانشگر را در صفحه خودش گذاشته و پایینش نوشته:«دوست شهید من»
عباس همکارم بود. دلم طاقت نداد. به او پیام دادم شما این شهید را از کجا میشناسید؟ نوشت: وقتی عکس لبخند او را دیدم مهرش به دلم نشست. در زندگی یک مشکلی داشتم متوسل به این شهید شدم و حاجت گرفتم.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۶)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 استاد رائفیپور- استاد محترم دانشگاه ها
سال ۱۳۹۳ در دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) با موضوع شاخصه های انقلابی گری سخنرانی داشتم. قبل از سخنرانی حدود يك ساعتی با سه نفر از دانشجویان که زحمت و مسئوليت برنامه به عهده آنان بود، در مورد مسائل کشور و مشکلات جبهه انقلاب صحبتی صمیمانه داشتم. یکی از آن سه نفر عباس دانشگر بود. چهرۀ عباس را خوب بخاطر دارم. از صحبت هایش مشخص بود بصورت منسجم و با دقت سخنرانی هایم را گوش می کند.
بعد از شهادتش به زادگاهش رفتم. پدرش سررسید سال ۱۳۹۴ شهید را به من داد وقتی برنامه عبادی اش را دیدم بر خود لرزیدم. مداومت بر نماز شب(حداقل سه رکعت نماز شفع و وتر)، خواندن هرروز حداقل یک صفحه قرآن با تفسیر، مناجات حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام) و زیارت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، ذکر روز چند مرتبه...
ما حرف زدیم و او عمل کرد. در دلم گفتم خداوند متعال به درجاتش بیفزاید و او را با اولیاءش محشور فرماید.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۵)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي حسین عسگری-همکار شهید
ايام اربعین سال ۱۳۹۳ بود. بعد از برگشت از عراق، عباس بخاطر تغییر آب و هوا، یک ماهی مریض شد. در خوابگاه با هم بودیم. برای مداوای او چند داروی گیاهی تهيه کردم. قدری بهتر شد. مرتب جوياي حالش بودم و مراقبش بودم تا زودتر خوب شود. در همین ايام، يك روز ناگهان خم شد و دستم را بوسید. به او گفتم این چه کاری بود كردي؟ گفت خوب شدنم به خاطر سفارشها و مراقبت شما بود.
بعد از شهادتش مشکلی برایم پیش آمد. به عباس گفتم کمکم کن. شبی در عالم رویا دیدم در چاله اي افتادهام. هر چه تلاش ميكردم نميتوانستم از آن بیرون بیایم. یک لحظه دیدم عباس کنار چاله ایستاده است.
گفت:«حسین دستت را به من بده»
دستم را گرفت و من را بیرون آورد. بعد از دو سه روز مشکلم حل شد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۷۳) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دا
سلام دوستان شهدایی
طاعات و عبادات وعزاداری هاتون هاتون قبول باشه ..🙏
به علت اینکه دیروز پارت نذاشتم امروز ۶پارت گذاشتم🙏