بله درست حدس زدید #شهید_پلارک
به گفته ی مادرش از 13 سالگی تا23
سالگی که به شهادت رسید، نماز شبش
ترک نشده بود...
شبهای بسیاری سر بر سجده ی عبادت
با خدای خود نجوا میکرده و اشک
می ریخته....
مادرش اینطور نقل کرده که پسرش
در مدت عمرش سه کار را هرگز ترک
نکرده:
(1) نماز شب
(2)غسل روز جمعه
(3)زیارت عاشورای هر صبح
خدایا! تو گفتی که دعا کنید،
من هم میدانم که لیاقت ندارم،
ولی به امید تو، به تو وصل شدم،
ناامیدم نفرما.
خیلیها سر مزار شهید سید احمد
پلارک نذر و نیاز میكنن و از خدای
او حاجت و شفاعت میخوان.
او معجزه خداست.
سیداحمد هرکه بوده و هر چه
بوده آن قدر خوب بوده که خدا
گوشه چشمی کرده باشد به او و
قبرش. قبر با اینکه چندین بار
سنگش عوض شده، ولی همچنان
گلاب معطر تراوش می کند.
درباره شهیـدبزرگوار و روزوشب
شهادتش بیشترصحبت میکنیم
زنـدگیتـون خدایی 💚
#عــطــرگــلیـــار❤️🍃
از اول جـنـگ به عنـوان سرباز تویڪے از پـایگاه هاے ساده پـشت خط بـود...🌹
هـمیشہ بـوے بدے مـیداد😣
ڪارش تمـیز ڪردن توالتـ بـود روز و شـبـ .......💕
تـا اینڪہ تـو یڪ بمـبارون هـوایـے وقتـے ڪہ داشت نظافت میڪرد موشڪے بہ اونـجا میخـوره و #احـمـد شهـید مـیشہ......♥️🕊
وقتے امـدادگـرا داشتن جـنازه ها رو جـمع میڪردن مـتوجہ چـیز عجیبـے شـدن❗️
از زیـر آوار بـوے گلاب میـومد‼️‼️
آوار رو ڪہ ڪنار زدن جـسد شـهـید #احــمـدپـلارڪـ💔
هـنوز ڪه هنـوزه قـبر این شهـید تو قـطعہ ۲۶ بـهشت زهرا از چـند مـتـرے بـوے گـلاب مـیده و وقتے رو سنگ قـبر رو خـشڪ مـیڪنی سنـگ از طرف دیگہ نـمنـاڪ مـیشہ💕💕💕💕💕💕💕
#شــهـیــداحــمــدپــلارڪ💞🌸
#اللهـمالرزقـنـاشـهـادة🌹🍃
♥️@shahidgomnam
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قسمت_ششم
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
.
چتونه دخترها؟! 😯خانم های دیگه خوابن...یه ذره آروم تر..😑 .
من یه چشم غره بهش زدم😒
سمانه هم سریع گفت چشم چشم حواسمون نبود😕😟
.
بعد از اینکه رفت پرسیدم:
-این زهرا خانمتون اصلا چیکاره هست؟😑
.
-ایشون مسول بسیج خواهرانه دیگه☺
.
-اااا...خوب به سلامتی😐
.
و تو دلم گفتم خوب به خاطر اینه که آقا سید به اسم صداش میکنه 😑و کم کم چشمامو بستم تا یکم بخوابم.
.
بالاخره رسیدیم مشهد💚
.
.
اسکان ما تو یه حسینیه بود که طبقه پایین ما بودیم و طبقه بالا آقایون و وقتی که رسیدیم اقای فرمانده شروع کرد به صحبت کردن برامون:
.
.
خوب عزیزان...اولین زیارت رو با هم دسته جمعی میریم و دفعه های بعد هرکی میخوادمیتونه با دوستاش مشرف بشه فقط سر ساعت شام و ناهار حاضر باشین و ادرس هم خوب یاد بگیرین..
.
برگشتم سمت سمانه و گفتم :
.
-سمانه؟!😑
.
-جانم؟!😕
.
-همین؟!😐
.
-چی همین؟!😕
.
-اینجا باید بمونیم ما؟!😒😨
.
-اره دیگه حسینیه هست دیگه 😕
.
-خسته نباشید واقعا. اخه اینم شد جا..این همه هتل 😑😑
.
-دیگه خواهر باما اومدی باید بسیجی باشی دیگه😆😆
.
-باشهه😐😐😐 .
.
.
.
زمان اولین زیارتمون رسید. دیدم سمانه با یه چادر داره به سمتم میاد:
.
-این چیه سمی؟!😯
.
-وااا.. خو چادره دیگه!
.
-خوب چیکارش کنم من؟!😯
.
-بخورش😂😂خوب باید بزاری سرت
.
-برای چی؟!مگه مانتوم چشه؟!
.
-خوب حرم میریم بدون چادر نمیشه که😐
.
-اها...خوب همونجا میزارم دیگه😞
.
-حالا یه دور بزار ببینم اصلا اندازته؟!😊
.
چادر رو گرفتم و رفتم جلوی آینه.یکم شالمم جلو آوردم وچادرمو گذاشتم و تو اینه خودمو نگاه کردم و به سمانه گفتم:
. -خودمونیما...خشگل شدم😊
.
-آره عزیزم...خیلی خانم شدی.😊
.
-مگه قبلش اقا بودم 😡😂😂ولی سمی...میگم با همین بریم😕..برای تفریحی هم بدنیست یه بار گذاشتنش.😆
.
-امان از دست تو😄بزار سرت که عادت کنی هی مثل الان نیوفته😅
.
-ولی خوب زرنگیا...چادر خوبه رو خودت برداشتی سُر سُری رو دادی به ما😄😄
.
-نه به جان تو... اصلا بیا عوض کنیم😕
.
-شوخی میکنم خوشگله..جدی نگیر..😆
.
-منم شوخی کردم😂والا..چادر خوبمو به کسی نمیدم که 😄😄
.
حاضر شدیم و به سمت بیرون رفتیم و من دوست داشتم حالا که چادر گذاشتم اقا سید منو ببینه. هیچ حس عشقی نبود و فقط دوست داشتم ببینه که منم چادر گذاشتم و فک نکنه ما بلد نیستیم...
.
ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خانمها نمیکرد 😑
.
.
#ادامه_دارد
#شهید_گمنام
@shahidgomnam
شـــب بخیر گفتن ما
محض ادای ادب است...
ورنه چون شب برسد؛
اول بیداری ماست . . .
❤️شبــــتون شهــــدایی❤️
@shahidgomnam
#دعای_روز_ششم ماه مبارک رمضان
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🌺اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ.
💞خدایا در این روز مرا به نفس سرکشم, وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت, بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان 💞
🌺اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفرج 🌺
@shahidgomnam 🌷