شهید شو 🌷
💔 "وأسألك يا الله القوة لأقف وحدي دون أن أتكئ على كتف أحدهم." خدایا از تو قدرتی را طلب میکنم که
💔
قف علي ناصية الحلم و قاتل...
روی پرتگاه آرزو بایست و بجنگ
#دلنویس
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #داستان_کوتاه در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید. همه اینکار را انجام دا
💔
#داستان_کوتاه
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.
شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم.
ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
🦋سپس شیخ گفت:
میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم.
❤️زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است
💞 @shahiidsho💞
💔
خوشا بندهاى
كه به واسطهی او، خدا يادآورى شود....
#فداےسیدعلےجانم ❤️
#امام_خامنه_ای
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پروفایل
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت شصت» سوزان لحظه ای سک
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
🔹🔹فصل دوم🔹🔹
«قسمت شصت و یک»
سعید خندید و گفت: دست شما درد نکنه. دیگه امری؟
مجید گفت: نه ... یاعلی.
سعید با رمزهایی که مجید از گوشی آلادپوش بلند کرده بود تونست همه فولدرهای سیستم آلادپوشو باز کنه. فولدرهایی که مملو بود از تصاویر و اطلاعاتِ اشخاصی که در طول مدت پنج سال، آلادپوش اونا رو شناسایی کرده بود و توسط رابطینی که در ایران داشتند، با اونا ارتباط میگرفتند و به کار گیری میشدند. که البته اغلب اون افراد، از چهره های متوسط اما دارای زمینه خشونت و با قدرت جذب بالا بودند.
بعدا در تحقیقات سعید ثابت شد که 100 درصد آن افرادی که توسط تشکیلات آلادپوش شناسایی شده بودند، اغلب در استان های مرزی خصوصا کُرد و ترک بودند که در فضای مجازی و پیج هایی که داشتند، لااقل یکبار تمایل خود را به تجزیه طلبی با استفاده از عبارات «کورد» و «تورک» نشان داده بودند.
🔶
یکی از کسانی که دمِ درِ عمارتِ اصلی باغ ایستاده بود در را باز کرد و آلادپوش و سوزان وارد مهمانی نسبتا شلوغ و مجللی شدند. مهمانی مملو از پیرمردها و پیرزن ها و دختران و پسران نیمه برهنه با تیپ مهمانی کودکان! با یه استیجِ مجهز که دو تا خواننده با چهار تا رقاص، شعر میخوندند و میرقصیدند.
پیتر جلو آمد. سوزان پیتر را به آلادپوش معرفی کرد: پیتر ... رابط اصلی و بالادستی من ...
پیتر دستشو به طرف آلادپوش دراز کرد و با هم دست دادند. آلادپوش گفت: به شما بابت داشتن چنین همکار باهوش و قاپ دزدی تبریک میگم.
با این جمله، سه نفری زدند زیر خنده. پیتر چشمکی به آلادپوش زد و گفت: خیرش به ما که نمیرسه ... لااقل امیدوارم شما ازش راضی باشین.
آلادپوش گفت: کُلا خزِ اما جذابه. دوسش دارم.
سوزان با غرور خاصی که داشت، نگاهی به آلادپوش کرد و گفت: خودم اینجا وایسادما! حداقل جلوی خودم مراعات کنین!
اینو که گفت، پیتر و آلادپوش زدند زیر خنده. یکی از خدمه سینی پر از نوشیدنی های قرمز و نارنجی آورد و سه نفرشون برداشتند. سوزان لیوانشو آورد جلو و گفت: آقایون ... به امید ایرانِ آزاد!
اینو که گفت، لیوان ها را به هم زدند و سر کشیدند.
آن طرف تر، سیا و کماندار از بس زده بودند کسی نمیتونست صدای خنده و قهقهه بی دلیل اونا رو کنترل کنه. سیا چشمش به سوزان که خورد، به کماندار گفت: اینو نگا ... پدر سوخته عجب دختریه ...
کماندار گفت: دو تا صاحاب داره ... کوری؟ نمیبینی اون دو تا نره خر محاصرش کردند؟
سیا گفت: کلا هر چیو دوست داشتم، یا ضرر داشت یا شوهر داشت!
اینو که گفت، صدای قهقهه مستانه دوتاشون توجه همه رو جلب کرد.
تا اینکه یکی از درها باز شد و خانواده پهلوی به جمع اضافه شدند. اول از همه فرح وارد شد. نصف جمعیت، گوشیشو درآورده بود و خم و راست شدن جماعت جلوی فرح و بوسیدن دستشو فیلم میگرفت. فرح با تیپ و آرایشی معمولی و همان تاپ دامن معروفش که شهلا دامن دوز براش دوخته بود و فقط برای همان شب دوخته شده بود، جمعیت را شکافت و در جایگاهش نشست.
پشت سرش، توله و توله زاده هاش ریسه هم وارد شدند. به محض ورود شاهزاده رضا پهلوی که دستش تو دست دخترش نوردخت بود و با هم میرقصیدند و وارد جمعیت شدند، اندی شروع به خوندن کرد: «امشب شب ما غرق گل و شادی و شوره ... از جشن ستاره آسمون یه پارچه نوره ... امشب خونمون پر از طنین دلنوازه ... تو کوچه پر از نوای دلنشین سازه ...»
شازده که یه لباس گورِ خری و راه راه پوشیده بود، با نوردخت که هفتاد درصد بدنش لخت بود، دست به دست هم داده بودند و وسط میرقصیدند و همه مهمونا هم اطرافشون بزن و برقص! دیگه از رقص آفتاب و مهتابِ سیا و کماندار نگم.
اندی هم ترکوند اون شب : «عزیزم هدیه من برات یه دنیا عشقه ... زندگیم با بودنت درست مثله بهشته ...»
🔶
محمد و سعید و مجید روبروی مانیتور بزرگ اتاق مرکزی ایستاده بودند. صدای اندی به انضمام رقص دایره ایِ شازده و دخترش تو فضا پیچیده بود: «تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک ... عزیزم دوستت دارم تولدت مبارک ... تولدت مبارک ... تولدت مبارک ...»
مانیتور که متصل به سیستم هوشمند شناسایی چهره بود، روی تمام چهره های حاضر در مهمونی دایره سبز و قرمز کشیده بود و در حال شناسایی تمام حضار در مهمانی بود.
محمد به سعید گفت: دوربین سوزان تویِ لنزِ چشماشه؟
سعید گفت: بله ... بخاطر همین تلاش میکنه کمتر پلک بزنه.
🔶
دوساعتی گذشت و مهمونا سرِ میز شام بودند که یه نفر از پشت سر، به شانه سوزان زد. سوزان برگشت و دید یکی از خدمه است. گفت: خانم لطفا با من تشریف بیارین!
ادامه دارد...
به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی
@mohamadrezahadadpour
💕 @shahiidsho💕
16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
طرف میگه دلتون نسوخت واسه مادر اون اعدامی ⁉️
چرا مفسد های اقتصادی رو زودی اعدام نمی کنین⁉️
اصن مگه معترض حکمش اعدامه ⁉️
و اما سوال مهم و اساسی ما ⁉️ چرا رسانه ها و جریان های ضد انقلابی با اعدام کردن ها مشکل دارن ؟؟؟ دلسوز مردم هستن واقعا 🤨 یا اینکه ….
بابک زنجانی رو هنوز اعدام نکردن ولی محسن شکاری رو ۱۸ روزه اعدام کردن . چرا؟
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#ایام_فاطمیه
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
Najm Al Sagheb - Emam Reza.mp3
4.41M
💔
خدا میدونه از خودم هیچی ندارم
هرچی که دارم و امام رضا بهم داد....💚
چه کنیم ؟ خیلی دلتنگ زیارتیم💔
#یا_امام_رضا
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 اصلا هر جا بود دوست داشت برود پیش شهدای #مدافع_حرم آن شهر...🥀 📚 #دخترها_بابایی_اند راوی: همسر #
💔
گفت:
"خانم! من از ۱۶سالگی توی سپاه بوده ام
هر جا کار سختی بوده، رفتهام
شما حیفت نمیآید من با مرگ عادی از دنیا بروم؟؟؟
📚 #دخترها_بابایی_اند
راوی: همسر #شهیدجوادمحمدی
#شهید_جواد_محمدی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 من با #ایمان به #انقلاب قدم به این راه گذاشته ام دستنوشته های #شهید_مصطفی_چمران #شهید #نسئل_الل
💔
محبوبم!
احساس مى كنم که تحمل درد و غم و خطر و مصیبت در راه خدا...
دستنوشته های #شهید_مصطفی_چمران
✍🏻اکثر نوشته های شهید در کتاب #یادداشت_های_امریکا همینقدر کوتاهند و گاهی ناتمام...
دوست دارم بدانم چه اتفاقی باعث شده
که روح آتشگرفته چمران را مجبور میکند قلم بر زمین بگذارد؟؟؟
#شهید
#خدایا_به_سوی_تو_می_آیم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
فاطـمه تنهـا سپـاه حیدر است
کربلایش بین دیوار و در است
از غــم کــرب و بــلای فــاطمــه
تا همیشه دیدهی حیدر تر است
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
✍#یاحیدر
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 ثواب اعمال امروز به نیابت از شهیدی که آقازاده بود و فرزند سردار شیروانیان هدیه به حضرت زهرا سلام
💔
ثواب اعمال امروز به نیابت از شهیدی که به همسرش گفت من اگر شهید شدم باز هم خودت را بدهکار نظام بدان...
به همسرش گفته بود: قانع باش! در مقابل کمبودها و کم مهری ها
و مراقب باش که فضاسازان، تو را ناسپاس نکنند‼️
در سالروزولادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
#شهید_حسین_همدانی
#فاطمیه
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
#نائب_الزیاره اعضای کانال
مراسم سالگرد شهید امروز ساعت ۱۵ـ۱۷ مزار مطهر شهید برگزار میشه✓
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"