eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 برای تو خواندم اَی دختر همسایه پیام دختران افغانستانی به دختران ایرانی این ویدیو تک خوانی نداره قسمت هایی که صدا بصورت تکی منتشر میشه تحریر نداره و دکلمه است توی تحریرها گروهی هستند. 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 ✅دو سه روز پیش، موشک قاره پیما آزمایش کردیم!!! قااااااااره پیییمااااااا...🚀 تویِ دنیا، ۳تا کشور دارن!!! ما ۰ تا صدش، مالِ خودمونه!!! از قطعه تاااا علم ولی اون دو سه تا کشور، نه!!! هییییییچ رسانه یِ بیگانه ای از دشمن، خبرش رو کار نکرد تو دنیا!!! میدونید مثل چی میمونه؟؟؟ مثل اینکه مثلا شهرستانی ، بشه پایتخت ایران😅 همینقدر غیر قابل باور...همینقدر ناممکن!!! این یادتون باشه!!! # ایران قوی ✅ دوتا تانکرِ سوخت، که داشته قانونی از راه عراق و سوریه میرفته که برسه به لبنان، توسط یه پهباد آمریکایی، منفجر میشه!!! قشنگ دل بدید... ۲تا تانکر سوخت... آمریکا که خب میدونست چه غلطی کرده پالایشگاهِ مهمش، تو منطقه ی آسیا، آرامکوهست.. آرامکو، غولِ نفتیه عربستانه!!! غوووووووووووله... آمریکا میدونست ایران متوجه بشه، گرا میده به یمنی ها، که آرامکو رو بزنن... ولی گرا ندادن!!! بگید چیکار کردن؟؟؟؟ پالایشگاه نفت آمریکا ناغافلکی آتیش گرفت😂😂😂 پالایشگاه کااااالیفرنیا... یکی از بزرگترین پالایشگاههای نففففت جهاااااان😎😎😎 یعنی چون میدونستیم حواس آمریکا به آرامکوه و آمریکاییهام مطمئن بودن اگه بخوایم بزنیم، همین نزدیکا رو میزنیم، اینبار نزدیییییم... تو کشور خودشون، آتیش بازی کردیم🙈 دو تا تانکر سوخت زدن، یه پالایشگاه رو آتیش زدیم😂 الان میفهمن که رهبری میگفتن «دوران بزن در رو» تموم شده, یعنی چی😁 آخ ازون روزی که قرار باشه ما بزنیم!!!💪💪💪 شبیه ترین و قشششششنگترین رجزی که ازش تو ذهن میاد، اینه👇👇👇 أکیلکُم بالسّیفِ کیلَ السندره اَضرِبکُم ضرباً یُبینُ الفقره وأترکُ بِقاعٍ جِزره أضرِبُ بالسّیفِ رِقاب الکفره با شمشیرم، شما را به طور وسیع پیمانه می کنم و کنار میریزم!!! آنچنان به شما ضربه می زنم که مهره کمر شما از هم جدا شود!!! همتای خود را در زمین هایِ هموار، تکه پاره می کنم!!! با شمشیر گردن های کفار را می‌زنم!!! این 👆👆👆بخشی از رجزیه که امیرالمومنین مقابلِ مرحبِ یهودی خوندن!!!! ای جااااااان عاااالم به فدای امیرالمومنین!!! اینارو گفتم که فک نکنید مملکت رو بادِ هواست... نه جااااانم... دو سه تا از اُمرایِ ، تا حالا به زبون بی زبونی تو مصاحبه هاشون گفتن ما تا دندان مسلح نشستیم و منتظر ِ اشاره ایم که جمع کنیم سر و صداها رو از تو مملکت... ولی خب، فعلا حکم، به صبره!!! مملکتی که هر جایِ دنیا، یکی از متحدانش خواست سقوط کنه، نگذاشت؛ یعنی نمیتونه مانع سقوط خودش بشه؟؟؟!!!! هممممممممممممه ی دنیا، از غرب و شرقِ عالم، سوریه رو، بدون اسد میخواست!!! ایران نخواست و نذاشت😎💪🏻 و همچنان اسد بر سوریه حکومت میکنه!!! خدمت موافق و مخالف نظام عارضیم که 👇👇👇ا خصم آشفته‌ایم و می‌گوییم بارها گفته‌ایم و می‌گوییم علم از دست ما نمی‌افتد کربلا از صدا نمی‌افتد دل به نور امید باید داد پای پرچم شهید باید داد شبِ حق بی‌سحر نخواهد ماند ظلم، بی‌ دردسر نخواهد ماند!!! ذوالفقار از غلاف بیرون است تیغ زیر گلوی صهیون است... 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
4_5798692297595948554.mp3
5.32M
💔 علت ندیدن امام زمان ارواحنا فداه داستان ملاقات امام‌زمان«ارواحنافـداه» با علی ابن مهزیار(رحمت‌الله‌علیهما) و شنیدن علت ندیدن امام زمان(ارواحنافـداه) در کلام مبارک خودشان استاد رفیعی «أَكْثِروا الدُّعاءَ لِتَعجيلِ الفَرَجِ» يعني براي هر چه زودتر آمدن من، بسيار دعا كنيد🤲 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 «قسمت سی و یک» آرزو: تو خیل
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 «قسمت سی و دو» محمد: خیلی خب. بگذریم. خانوادش را دعوت کنید تا باهاشون صحبت کنیم. مجید: چشم. خودتون زحمتش میکشید؟ محمد: یکی از خواهرا باهاشو حرف بزنه. ضرورتی بر حضور من نیست. ببینیم مشکلشون چیه؟ و آیا آمادگی دارن برن ترکیه پیش هاکان؟ مجید با تعجب پرسید: ینی ممکنه جوابشون منفی باشه؟! محمد: کاری که بهت میگم بکن. ما که اونا را نمیشناسیم. بالاخره باید ببینیم مزه دهنشون چیه؟ اگه مشکل هاکان و زن و بچش با در کنار هم بودن حل میشه، بفرستیم پیش خودش. جمهوری اسلامی که اهل گروگانگیری نیست. مجید: چشم. ببخشید. محمد: همین امروز فردا به خواهرا بگو این کارو انجام بدن. خبرش تا فردا عصر بهم بده. اگه گیر و گور قانونی هم دارن، برو صحبت کن و اگه دیدی بازم خودم باید صحبت کنم خبرم بده. 🔷 شاپور تو اتاق 13 دراز کشیده بود ولی معلوم بود بیداره و خودش را به خواب زده است تا کسی با او حرف نزند. آرزو هم پژمرده تر از همیشه کناری کز کرده بود. شاپور چرخید و وقتی دید کسی در اتاق نیست، رو به آرزو کرد و گفت: چرا نرفتی غذامونو بگیری بیاری؟ آرزو: غذای کسی را به کسی دیگه نمیدن. خودت باید بری بگیری. شاپور: چرا غذای خودتو نگرفتی بخوری؟ آرزو: من کوفت بخورم. از وقتی گفتم نرو اما رفتی و باختی، دیگه نمیتونم سرمو بلند کنم. هر کسی منو میبینه، بدنم میلرزه از ترس. شاپور: پاشو یه چیزی بگیر که از گشنگی نمیریم. آرزو: دیگه هیچی پول نداریم. صف جیره غذا هم کم کم تعطیل میشه. شاپور در حالی که زیر لب به خودش فحش میداد، پاشد یه پیراهن دیگه پوشید و رفت که یه چیزی از صف غذا بگیرد و بیاورد. وارد سالن غذاخوری شد. وقتی به پنجره توزیع غذا رسید، اسمش را گفت و خواست غذا بگیرد که با حرف تعجب آوری روبرو شد. مسئول توزیع غذا گفت: جیره تو و زنت تموم شده. شاپور با تعجب پرسید: ینی چی تموم شده؟ ما که نگرفتیم! مسئول توزیع با بی حوصلگی گفت: نمیدونم ... تا دو هفته رفتی تو بلک لیست. شاپور که دیگه داشت داغ میکرد گفت: بلک لیست دیگه چه کوفتیه؟ مسئول توزیع با عصبانیت جواب داد: همینه که هست. وقتی بدون هماهنگی معرکه میگری، غذای خودت و زنت قطع میکنن تا دیگه از این غلطا نکنی! مسئول توزیع این حرف را گفت و در را بست. وحشت تمام وجود شاپور را فرا گرفته بود. فکر این که نه پولی برایشان مانده و نه جیره غذایی دارند و حتی 100 هزار تومان بدهکارکسی هستند، عرق سردی به پیشانی اش نشاند. دید همه به خود مشغول هستند و هر کسی به اندک جیره غذاییش وابسته است و چیزی حتی در سطل زباله ها پیدا نمیشود تا شکم خودش و آرزو را سیر کند. فکری به ذهنش رسید! تیبو و نادر در کنار نرده ها گفتگو میکردند. نادر به تیبو گفت: تیبو خان ممنونم. خیلی آقایی کردی که سفارش کردی جیره این بچه پررو را قطع کنن. تیبو: حساب میکنیم با هم. به وقتش. نادر: نوکرتم. تو لب تر کن. تیبو به پشت سرِ نادر چشم دوخت و گفت: این کیه داره میاد این طرف؟ نادر به پشت سرش نگاه کرد و وقتی شاپور رو دید گفت: این همون بچه پررو است. همون که زنش... شاپور به تیبو و نادر نزدیک شد. شاپور که لبش از عصبانیت میلرزید به نادر گفت: بازم هستی؟ نادر نگاه رندانه ای به تیبو کرد و بعدش به شاپور گفت: هستنی هستم اما تو که دیگه پول نداری! شاپور که به کل، عقلشو از دست داده بود صداشو بلندتر کرد و با همون لرزش و عصبانیت گفت: مگه حتما باید سرِ پول باشه حرومزاده؟ نادر با پوزخند گفت : ای جونم ... ای جونم ... پس سرِ چی باشه به نظرت؟ شاپور گفت: نمیدونم. اگه دو هفته غذا نخوریم میمیریم. نامزدم دیابت داره. باید غذاش به موقع باشه. نادر رو به تیبو کرد و چشمکی زد و گفت: تیبو خان! شما که بزرگ مایی نظرت چیه؟ اینا هیچی ندارن. سرِ چی شرط ببندیم؟ ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💞
💔 وقتِ مرگم بنویسید به رویِ کفنم سر و عمّامه‌ی من، هر دو فدای وطنم🌱 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 باز آی ... که از جان، اثری نیست مرا مدهوشم و از خود، خبری نیست مرا خواهم که به جانب تو پرواز کنم🕊 اما چه کنم؟ بال و پری نیست مرا⛓ 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 نماهنگ | "به اذن خدا" روایت رهبر انقلاب از روند پیشرفت جمهوری اسلامی ایران 🌷 انتشار به‌مناسبت سالگرد شهادت 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
شهید شو 🌷
💔 ماییم و آبِ دیـده، در کنــج غم خزیـــده بر آب دیـــده‌یِ ما صــد جای، آسیـــا کن بر شاهِ خوبـرو
💔 همه طعم را خواهند چشید چه خوبست این رفتن، با باشد چه خوبست این شهادت به دفاع از باشد 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
هدایت شده از شهید شو 🌷
💔 🌹 🧡 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم....🌼 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺
شهید شو 🌷
💔 تو کشتی نجات و چراغ هدایتی دریا بمان در این شب تاریک، #یا_حسین... #حسین_جان ❤️ #ارباب! آه از دور
💔 کاش‌ این صحنه تو زندگی همه مون بارها اتفاق بیفته گنبد و‌ گلدسته های مات از پشت پرده چشمایی که به خاطر اشکاش تار میبینه ❤️ ! آه از دوری ... 💔 💞 @shahiidsho💞 https://zil.ink/Shahiidsho با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
💔 فقط اینجا که خدا در نهایته دلبری میگه: «لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا» یعنی:«اصلا نترس! چون من باهاتم» قشنگ تر از این؟ سوره طه ، آیه ۴۶ 💞 @shahiidsho💞 https://zil.ink/Shahiidsho
شهید شو 🌷
💔 #دو_نیمه_سیب ۲..🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه ک
💔 ۳..🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه کسی علَم جهاد را برمےدارد؟؟ 💖 شھدا در ادامه دادن راه بسیار به هم هستند... سمت چپ: (مدافع حرم) سمت راست: ( (دفاع مقدس) 💞 @shahiidsho💞 https://zil.ink/Shahiidsho با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست" ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 کُری خوانی یک دهه نودی برای مصی علی‌نژاد 👌🏻 فقط تیر خلاصش 💞 @shahiidsho💞 https://zil.ink/Shahiidsho با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 هرگاه در شدتی واقع شدی بسیار بگو : یا رَئُوفُ یا رَحیمُ
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 سجده شکر ملی‌پوشان نشسته روی پرچم ایران والیبال نشسته کشورمان برای هشتمین بار عنوان قهرمانی را به خود اختصاص داد. پس از این قهرمانی، پرچم نسبتاً بزرگی از ایران بر روی زمین سالن «هتل آرنا هیلز» پهن شد و ملی‌پوشان و اعضای کادر فنی کشورمان بر روی آن سجده شکر کردند. 🔹 آقایون یاد بگیرند..‌ 💞 @shahiidsho💞 https://zil.ink/Shahiidsho
💔 تمام کسانی که از بی غیرتی بازیکنان #فوتبال_ساحلی و #کشتی_فرنگی و #واترپلو و #فوتبال و اهانتشون به #سرود_ملی جمهوری اسلامی و پرچم و شهدا به عنوان یک ایرانی وطن پرست ناراحت شده اند دو هشتگ: #ترابی_باغیرت #امیری_باغیرت را ترند کنند، چون ضدانقلاب و جنبش ناپاکان در جهت خلاف ما فعال شده اند. 🇮🇷 مدعیان آزادی بیان و دموکراسی در خیالات خود در حال برنامه ریزی برای مجازات دو تن از بازیکنان تیم ملی در فردای براندازی به جُرم خواندن سرود ملی! در غائله اخیر این جریان براندازی چنان خوی قلدری خود را فاش کرد که بعید است زین پس انسان عاقلی شعار های این جماعت برای آزادی بیان و ... را باور کند #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @shahiidsho💞 https://zil.ink/Shahiidsho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 «قسمت سی و دو» محمد: خیلی خ
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل اول🔹🔹 «قسمت سی و سه» نادر رو به تیبو کرد و چشمکی زد و گفت: تیبو خان! شما که بزرگ مایی نظرت چیه؟ اینا هیچی ندارن. سرِ چی شرط ببندیم؟ تیبو با حالت جدیت و مثلا ریش سفیدی گفت: منو قاطی این بچه بازیا نکنید. شاپور با حالتی که ازش بوی التماس میومد گفت: آقا اگه شما میتونین، یه کاری کنین! تیبو گفت: ببین جوون! همیشه جوری باید بجنگی که فکر کنی بعدش یا همه چیز یا هیچی! شاپور با تعجب پرسید: ینی چی آقا؟ تیبو: از دارِ دنیا چی مونده برات؟ شاپور برای لحظاتی به فکر رفت و چهره معصوم و تکیده آرزو را به ذهنش آورد. تیبو: اعتماد کن به حرفم. همون که کلِّ دار دنیاتو بیار وسط! بیار وسط تا غیرتی بازی کنی و روی این نادرِ بی ناموسو کم کنی! شاپور داشت روانی میشد. دستی به سر و صورتش کشید. عرق کرده بود. چهره و گریه های آرزو از جلوی چشمانش کنار نمیرفت. تیبو گفت: با منی یا نه؟ حواست کجاست؟ تو فقط در اون صورت میتونی یه کار درست و حسابی کنی. بالاخره یا برنده باش یا کلا نباش! نادر که تهِ چهره اش یک شیطنت و حرامزادگی خاصی برق میزد، از حرف تیبو کیف کرده بود اما نباید چیزی میگفت تا تیبو همه چیزو برایش ردیف کنه. تیبو وقتی سکوت و روان پریشی شاپورو دید گفت: پس شرط میذاریم سرِ دو هفته غذای کامل و گرم اگه بردی. اگرم باختی که ... دیگه ... آنها فکر همه چیز را کرده بودند. از فشار گرسنگی و ضعف و غش تا فکر حماقت شاپور! که ناگهان شاپور دهان باز کرد و گفت: همین حالا! تیبو رو به نادر کرد و گفت: تو هستی همین حالا؟ آمادگی داری؟ رفیقمون گرفتاره بنده خدا! نادر طاقچه بالا گذاشت و گفت: والا تیبو خان، یه کم خستم. از صبح تا حالا میچرخیدم. تیبو که داشت تلاش میکرد خنده اش رو مخفی کنه گفت: حالا قبول کن به خاطر سیبیل من. داداشمون و زنش گشنشونه. نادر گفت: چشم تیبو خان! شما بزرگ مایی! 🔶 آرزو داشت از پنجره بیرون را نگاه میکرد. میدید که باز هم شاپور خریت کرده و در حال قمار است. اما خبر نداشت قرار است چه بر سرش بیاید. آرام اشک میریخت و در دلش به حال شوهر نادان و احمقش زار میزد. دست گرمی بر شانه اش احساس کرد. وقتی برگشت، دید سوزان است. به آغوش او رفت و گریه خود را ادامه داد. سوزان همانطور که آرزو در آغوشش بود، با نفرت از پنجره به نادر و تیبو و شاپور چشم دوخته بود. 🔷 نادر و شاپور در حال بازی بودند و تنها کسی که آنجا حاضر بود و داوری میکرد، تیبو بود. شاپور که از همان اول خودش را باخته بود، مرتب عرق میکرد و از گرسنگی چشمانش دودو میزد. که ناگهان، در یک چشم به هم زدن، شاپور به خود آمد و دید سه دور بازی کرده اند و هر سه دور را باخته و شکست سنگینی خورده است. به نفس نفس افتاد. نگاهی به پشت سرش انداخت ... به طرف پنجره اتاق 13 ... به زنش نگاه کرد. تیبو رو به نادر و با حالتی از طعنه و کثافت گفت: تبریک میگم رفیق. هوای زن داداشمون داشته باش. نادر با پوزخندی چندش آور گفت: کاریت نباشه. نمیذارم تو این دو هفته آب تو دلش تکون بخوره. شاپور که زبانش بند آمده بود، قیافه اش مثل جن زده ها شده بود و از اتفاقی که قرار است از آن شب به مدت دو هفته رخ بدهد، تمام تن و بدنش میلرزید. 🔸 کمپ - کنار دکه ها بابک به جای معرفی اشرار و شاه دوست ها، به لطف همکاری با فرّخ، هر چی آدم لاشی و مریض و ایدزی و سرطانی در کمپ بود به تیبو معرفی کرد و از آنها تعاریفی میکرد که حتی بعدا خودش هم خنده اش میگرفت! تیبو گفت: بابک تو کارِت حرف نداره. هر چند نگفتی چطور این همه آدمو تو این دو سه هفته شناختی و معرفی کردی اما ازت خوشم اومده. به درد بخور هستی. بابک جواب داد: انگشت کوچیکه شما هم نیستیم. این دو تا مورد آخری که معرفی کردم خیلی آدمای چیزی هستن. یه حرفا درباره آخوندا و رژیم میگفتن که آدم سرش سوت میکشید. ادامه دارد... به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی @mohamadrezahadadpour 💕 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگری ها یکی از کارهای شیاطین و البته ترفندهای رسانه ای دشمن، القاء ناامیدی و سیاه‌نمایی در کشوره اینجوری کم کم رزمنده ها مایوس میشن و میرن جزء سیاهی لشگر اون ها (میشن یه عنصر خنثی) تک تک شما هستید و باید با پخش و ، امید رو به جامعه تزریق کنید و مانع زیاد شدن سیاهی لشگر دشمن بشید💪🏻
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 | طراحی در حرم!!! ♨️ ماجرای جالب ساخت موشک دوربرد در حرم علیه‌السلام 💢 موشکی که روسیه به ایران نفروخت! 🔶 برشی از سخنرانی 🔹مناسبت ۲۱ آبان، سالروز شهادت ، 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
کتاب ذوالفقارولایت .pdf
18.93M
💔 باتوجه به فرارسیدن، سالگرد شهادت پدر موشکی ایران، سرلشگر بسیجی، ، کتاب ولایت با اضافات جدید تقدیم میشود 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"