eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 🌼 امام کاظم (ع) به خانه ی یکی از دوستانش رفت. هنگام پذیرایی از امام(ع) کاسه ی پر از غذایی آوردند که تکه نانی زیر آن بود. کاسه را همان طور سر سفره گذاشتند و هنوز کاسه روی نان بود که امام کاظم(ع) فرمود: نان را گرامی بدارید و آن را زیر کاسه نگذارید. 🆔 @ShamimeOfoq
😍 🌼 باد را لعنت نکن 🌷 باد شدیدی وزید و لباس یکی از یاران پیامبر(ص) را کمی کنار زد. آن یار پیامبر(ص) ناراحت شد و گفت: لعنت بر این باد. پیامبر(ص) فرمود: باد را لعنت نکن که او هم مامور خداست. هر کس چیزی را لعنت کند که سزاوار لعنت نباشد، آن لعنت به خودش برمی گردد. 🆔 @ShamimeOfoq
😍 🌼 کار ناپسند 🌷 در خانه ی یکی از یاران امام صادق(ع) پرستویی لانه کرد. آن یار امام (ع) به سرش زد که پرستو را شکار کند و بخورد اما ترسید که مبادا گوشت پرستو حرام باشد. خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: پرستویی در خانه ی من آشیانه ساخته است آیا می توانم شکارش کنم و بخورم آیا گوشت پرستو حلال است؟ امام فرمود: گوشت پرستو حلال است اما شکار این پرستو که در خانه ی تو لانه ساخته کار ناپسندی است او به تو پناه آورده است و وارد خانه ی تو شده است. 🆔 @ShamimeOfoq
😍 🌼 از دستت کمک بگیر 🌷 یکی از اهالی مدینه پیوسته نزد پیامبر(ص) می آمد و به سخنان حضرت گوش می داد. او سخنان پیامبر را خیلی دوست داشت و از شنیدن آن خیلی لذت می برد اما آن حرف ها را نمی توانست حفظ کند. مدتی که می گذشت همه را فراموش می کرد. او روزی این مشکل خود را با پیامبر(ص) در میان گذاشت. پیامبر(ص) با اشاره به دست او فرمود: از دستت کمک بگیر. یعنی اگر می خواهی حرف های مرا فراموش نکنی آن ها را بنویس. 🆔 @ShamimeOfoq
😍 🌼 اثر دعا 🌷 در روز قیامت دو نفر را که کارهای خوب هردوی آنها به یک اندازه بود به بهشت می برند. یکی از آن دو می بیند که جایگاه و مقام آن دیگری خیلی بهتر و بالاتر است. به خدا می گوید: پروردگارا با این که کارهای خوب هردوی ما به یک اندازه بود پس چرا به او جایگاه بهتری دادی؟ خدا می فرماید: زیرا او دعا کرد و این مقام را از من خواست ولی تو نخواستی. 🆔 @ShamimeOfoq
😍 🌼 نیکی به حیوانات 🌷 گروهی از اهل مدینه مرغی را برای هدف و نشانه بسته بودند و به او تیر می زدند. مرغ بیچاره از ترس بالا و پایین می پرید و فریاد می کشید. حضرت محمد(ص) از آن جا می گذشت که چشمش به این صحنه افتاد. خیلی ناراحت شد و فرمود: این ها کیستند؟ خدا لعنت شان کند. پس از این سخن پیامبر آن گروه از کار زشت شان دست برداشتند و مرغ را رها کردند. 🆔 @ShamimeOfoq