eitaa logo
شعر و غزل
2.1هزار دنبال‌کننده
976 عکس
501 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
به کمال عجز گفتم که به لب رسیده جانم ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
✨ چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست گرچه با من می‌نشینی چون چنینی سود نیست https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو نفس‌نفس بر این دل هوسی دگر گماری چه خوش است این صبوری؛ چه کنم نمی‌گذاری https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
در زمان گذشته قیمت دقیق طلا مشخص نبود، در نتیجه هر زرگری قیمتی را بر روی جنس خود می گذاشت. معمولا دو یا چند زرگر با یکدیگر توافق ناجوانمردانه ای می کردند، تا مشتری های بیچاره را تا حد ممکن سر کیسه کنند، به این رفتار "جنگ زرگری "گفته می شد. وقتی مشتری از همه جا بی خبر، به دکان زرگری می رسید، زرگر قیمت متاع خود را چند برابر مقدار واقعی می گفت و از طرفی در حین گفتگو به زرگری دیگر که با او از قبل توافق کرده بود، پیغام می رساند، زرگر دوم به بهانه ای خودش را به دکان زرگر اول می رساند و با صدای بلند و قیافه حق به جانب داد می زد :"ای نابکار، مگر تو مسلمان نیستی! دین و ایمان نداری! این چه قیمتی است که می گویی؟ "زرگر اولی هم در جواب با پرخاش می گفت :"ای دغل باز، من تو را خوب می شناسم، می خواهی جنس کم عیارت را آب کنی."زرگر دوم با عصبانیت بیشتر می گفت :"جنس من کم عیار است!؟! بیا سنگ محک بزنیم ببینم چقدر عیارش بالاست".... باری مشتری بیچاره در انتها خام زرگر دوم می شد و به دکان او می رفت و جنسی را چند برابر قیمت واقعی می خرید و در ضمن گمان می کرد، سود کرده است. در انتها دو زرگر سود بدست آمده را با یکدیگر تقسیم می کردند. اصطلاح" جنگ زرگری "کنایه از جنگی غیر واقعی است، که دو طرف دعوا فقط برای فریفتن دیگران وانمود می کنند، با هم دشمن هستند، ولی در واقع با هم رفیق و همراه هستند. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
جان در قدمش کنم که آرامِ دل است... @Sheeroghazal
. ωιтн ωανєѕ σf ∂єѕιяє ∂αу αи∂ иιgнт, αℓℓ αℓσиє ¢σмραѕѕισи  ιиѕριяє єℓѕє νєиgєfυℓ fιтѕ αяє тняσωи. ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد(ص) بس است و آل محمد(ص) ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
وقتی دلبر قهره مثل بهش بگید: عذابَست این جهان بی‌تو، مَبادا یک زمان بی‌تو...! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
🔴 داستان کوتاه در پرواز فردی که خدا را قبول نداشت کنار دختر بچه ای نشسته بود ... رو به دختر بچه کرد که مشغول کتاب خواندن بود و گفت:بیا با هم صحبت کنیم تا پرواز سریع تر بگذره موافقی؟ دختر بچه مکثی کرد و رو به غریبه گفت باشه خوبه ...در چه موردی؟ مرد گفت چطوره راجع به اینکه خدا وجود نداره یا بهشت ،جهنم و زندگی بعد از مرگ که وجود ندارند حرف بزنیم و لبخندی مسخره آمیز زد... دختر بچه که داشت کتابش رو میخوند، رو کرد به مرد و گفت اینها میتونه موضوعات جالبی باشه ولی اول من از شما یه سوالی میکنم. یک اسب یک گاو و یک آهو یک چیز مشترک میخورن ،علف... اما آهو مدفوعش گلوله ای هست. در صورتیکه گاو صاف مثل یک پتی واسب مدفوعش توده ای و چسبیده بهم. فکر میکنی چرا؟؟!! مرد آتئیست نگاهی به دختر باهوش کرد و گفت نمیدونم هیچ نظری ندارم. دختر در جواب گفت تو جداً فکر میکنی لیاقت پاسخگویی در مورد وجود خدا ،بهشت ، جهنم و زندگی پس از مرگ رو داری وقتی در مورد مدفوع حیوان هم هیچ اطلاعی نداری؟؟؟؟!!!!!! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ خیلی خودمون را عقل کل ندانیم.
شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت... https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
💭 روزی به دلبری نظری کرد چشم من زان یک نظر، مرا دو جهان از نظر فُتاد عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی کز وی هزار سوز مرا در جگر فُتاد... https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
✨ جزای آن که نگفتیم شکرِ روزِ وصال شب فراق نخفتیم لاجرم زِ خیال! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
🔴 سخنرانی جناب بهلول ﺍﻫﺎﻟﯽ يک ﺭﻭﺳﺘﺎ از بهلول براي سخنراني ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بهلول قبول مي کند اما در ازاي آن صد سکه از آنها طلب مي کند. مردم کنجکاو سکه ها را تهيه کرده و در ميدان جمع مي شوند تا ببينند بهلول چه مطلب باارزشي دارد؟ در رﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ بهلول ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣردم مي ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ و ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ. ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ بهلول ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨد 📚 مجموعه شهرحکایات   https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
در آرزوی تو عُمر بردم شب و روز عمرم همه رفت و آرزوی تو نرفت... https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
یه جایی توی نامه به ابراهیم گلستان میگه: «قربان بودنت بروم» بگم اینجوری عاشقی کنید یا میدونید دیگه؟ https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
📝دلم به غیر خود، از هیچ‌کس گلایه ندارد ••• https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
مثل عاشق باش اونجا كه ميگه: «آيدای خودم، آیدای احمد ! شریک سرنوشت و رفیق راه من… در همه‌ی چشم انداز اندیشه و خیال من، جز تصویر چشم‌هایِ زنده و عاشق خودت هیچ چیز نیست…» https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
چو شب شد جملگان در خواب رفتند همه چون ماهیان در آب رفتند دو چشم عاشقان بیدار تا روز همه شب سوی آن محراب رفتند https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم ؟ چو به روی دوست ماند که برافکند نقابی.... https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
📕 مجلس میهمانی بود..... پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود... اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد..... و چون دسته عصا بر زمین بود تعادل کامل نداشت... دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده..... به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت: پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟! پیر مرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود..... مواظب قضاوتهایمان باشیم.... https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
چو غلام آفتـابم هم از آفتـاب گویم نه شبم نه شب‌پرستم که حدیث خواب گویم چو رسـول آفتـابم به طریق ترجمـانی پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
تو زیبایی، نه برای چشم‌هات، که برای نگاه‌های قشنگی که داری، تو زیبایی، نه برای لب‌هات، که برای لبخندهای قشنگی که می‌زنی، تو زیبایی، نه برای اندامت، که برای شخصیت قشنگی که داری، تو زیبایی، نه برای موهات، که برای فکرهای قشنگی که می‌کنی. تو زیبایی برای بلندپروازی‌هات و برای تلاش‌های فراتر از توانت و برای زمین خوردن‌های مکرر و ادامه‌ دادن‌های جسورانه و قدم‌های محکمی که بر می‌داری. تو زیبایی و زیبا حرف می‌زنی و زیبا تصمیم می‌گیری و زیبا زندگی می‌کنی. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5