eitaa logo
شعر و غزل
2هزار دنبال‌کننده
962 عکس
498 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست گوش کن نبض دلم زمزمه اش با تو یکی است https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
شدم از درس گریزان و به عشقت ‌مشغول بین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبود https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
گویند چرا تو دل بدیشان دادی؟ والله که من ندادم… ایشان بردند https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
رقیب گفت بدین در چه می‌کنی شب و روز چه می‌کنم دل گم کرده باز می‌جویم ...! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ‌      ‌‌     ‌‌    ‌‌     
нσω ℓσиg ωιℓℓ ι ѕтιℓℓ нυят? нσω ℓσиg ωιℓℓ уσυ вє fяєє? من در غَمِ تو، تو فارغ از من تا کِی؟ @sheeroghazal
یا مهدی! عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
وصف حال اونایی‌ که ادعای عاشقی دارن به روایت جناب «همه حديث وفا و وصال می‌گفتی چو عاشق تو شدم قصّه واژگون كردى» https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5     
از روی تو من همیشه گلشن بودم وز دیدن تو دو دیده روشن بودم من میگفتم چشم بد از روی تو دور جانا مگر آن چشم بدت من بودم؟! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
اوجِ زیبایی خلقت چهره ےِ چون ماه توست ماه رویت را ڪه دیدم من تبارڪ خوانده ام @sheeroghazal
قلبم خریدی و مالک مشاع شده ای بر اوج نشستی و صاحب ارتفاع شده ای جوری نشستی و بیرون نمی روی از دل انگار سال هاست که قطع نخاع شده ای https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 وقتی عاشقت حقوقی هست و صراحت بیان را همه جا می خواهد رعایت کند (قطع نخاع شده ای😂)
آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت بی دل و بیخودت کنم در دل و جان نشانمت https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 #شیراز
✨گفتم بسته‌ست دلم گفت منم قفل‌گشا ...! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم که بر آن کس که نه عاشق به جز انکار ندارم https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
در میان جزوه هایم، جای قانون نام توست یک وکیل را به یک لبخند شاعر کرده ای☺️ https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
🔴 سر و کیسه کردن این ضرب‌المثل که در زبان عامیانه "سرکیسه کردن" گفته می‌شود، کنایه از این است که همه موجودی و دارایی کسی را از او گرفته‌اند. در روزگار گذشته که وسایل نظافت و آرایش تا این اندازه وجود نداشت، کیسه‌کشی و سر‌تراشی در حمام‌های عمومی انجام می‌شد. یعنی دلاک حمام نخست سر حمام کننده را می‌تراشید، او را کیسه می‌کشید و سپس صابون می‌زد تا همه موهای اضافی و چرک‌های بدن او به کلی زدوده شود و شستشوی کامل انجام بگیرد. از این رو سر و کیسه کردن (یعنی اصلاح کردن موی سر و کیسه کشیدن بدن) نزد مردم شستشوی کامل به شمار می‌رفت و هر کس این دو کار را با هم انجام می‌داد، آن چنان پاک می‌شد که به گمان خودش مدت‌ها نیاز به نظافت دوباره نداشت. امروزه اگر چه عمل "سر و کیسه کردن" دیگر مورد استعمال ندارد، ولی معنی استعاره‌ای آن باقی مانده است و در مورد کسی به کار می‌رود که دیگری چیزی برای او باقی نگذاشته‌اند. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
𝑾𝒉𝒐 𝒘𝒆𝒏𝒕 𝒔𝒂𝒚:   𝑰 𝒘𝒊𝒍𝒍 𝒏𝒐𝒕 𝒉𝒖𝒓𝒕... به آن که رفت بگو: "من ضرر نخواهم کرد..." https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5  
‌      ‌‌     ‌‌    ‌‌    Tԋҽ ʂҽƈɾҽƚʂ ҽƚҽɾɳαʅ ɳҽιƚԋҽɾ ყσυ ƙɳσɯ ɳσɾ اسرار ازل را نه تو دانی و نه من••• https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
  ‌‌     ‌‌    ‌‌       📚 پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد. تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید و بعد من از بین شما یکی را برای نخست وزیری انتخاب می کنم.» پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود. آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود! آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند.آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته! وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟» مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟ اگر مسئله ای نباشد و سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت. هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است.» پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید. این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد.» https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه صبح بخیر از قول بگیم که میگه: از خواب چو برخیزم، اول تو به یاد آیی. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
صَـد نامه فرستادم صد راه نشان دادم یا راه نمی‌دانـــے یا نامه نمی‌خوانے https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
"بهای چشم و عقل" فقیری از روزگار نامساعد، پیش شخصی بنالید. آن شخص گفت: ای درویش! دوست داری تا تو را چشم نبود و ده هزار درهم در دستت بود؟ درویش گفت: نه. گفت: خواهی که عقلت نبود و ده هزار درهم بود؟ گفت: نه. آن عارف گفت: ای مسکین! به دو حرف، تو را بیست هزار درهم حاصل است، تو را چه جای شکایت است؟! خواجه عبدالله انصاری https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی بابی انت و امّی https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
بخشی از اشعاری که باعث غضب سلطان محمود بر فردوسی شد: منم بنده‌ی اهل بیت نبی ستاینده‌ی خاک پای وصی حکیم این جهان را چو دریا نهاد برانگیخته موج ازو تندباد چو هفتاد کشتی برو ساخته همه بادبان‌ها برافراخته یکی پهن کشتی بسان عروس بیاراسته همچو چشم خروس محمد بدو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و ولی خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید بدانست کو موج خواهد زدن کس از غرق بیرون نخواهد شدن به دل گفت اگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار صفی همانا که باشد مرا دستگیر خداوند تاج و لوا و سریر خداوند جوی می و انگبین همان چشمه‌ی شیر و ما معین اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای فردوسی توسی https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5