eitaa logo
شعر و غزل
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
557 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه خدا بخواد دو قلب را نصیب همدیگه کنه، این کار و می کنه؛ حتی اگه به اندازه ی مسافت زمین تا آسمان بینشون فاصله باشد. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا در دل من عشق تو اندوخته شد جز عشق تو، هر چه داشتم سوخته شد عقل و سبق و کتاب بر طاق نهاد شعر و غزل دوبیتی آموخته شد https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد… https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
به وقت فکر چاره باشید در سال 754 هجری "محمد مظفر"از رقبای ابو اسحاق از یزد به شیراز لشکر کشی کرد . شاه ابواسحاق طبق معمول به عیش و عشرت مشغول بود و هر چه بزرگان گفتند که :" اینک دشمن رسیده است " خود را به نادانی می زد و می گفت :" هرکس از این نوع سخن در مجلس من بگوید اورا سیاست کنم " به همین جهت هیچ کس جرئت نمی کرد دیگر خبری از دشمن به او دهد تا اینکه مظفر امیرمبارزالدین و سپاهیانش به دروازه شیراز رسیدند .در این شرایط حساس" شیخ امین الدوله جهرمی" ندیم و مقرب شاه ابواسحاق برای اینکه شاه را از شرایط به نحوی آگاه کند، از شاه خواست که بر بام قصر رود زیرا تماشای بهار در جای بلند و مرتفع بیشتر نشاط انگیز است. خلاصه با این تدبیر شاه را بر بام قصر بردند . شاه ابواسحاق دید که دریای لشکر در بیرون شهر موج می زند . پرسید که :" این چه آشوب است ؟" گفتند :" صدای کوس محمد مظفر است " فرمود که :" این مردک ستیزه روی هنوز اینجاست ؟" و یا به روایت دیگر تبسمی کرد و گفت :" عجب ابله مردکی است محمد مظفر ، که در چنین نوبهاری خود را و ما را از عیش دور می گرداند !" و این بیت از اسکندرنامه را خواند و از بام فرود آمد : همان به که امشب تماشا کنیم چو فردا شود فکر فردا کنیم در نهایت محمد مظفر شهر شیراز را بدون زحمت و درگیری فتح کرد و شاه ابواسحاق متواری گردید و سرانجام پس از سه سال در به دری و سرگردانی در سال 757 هجری در اصفهان دستگیر شد . او را به شیراز بردند و به دستورامیرمحمدمظفر یعنی همان مردک ابله کشتند. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
خواستم فرض کنم، دوستم داری، باورم شد. https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
هر چه می خواهم غمت را در دلم پنهان کنم سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می دار جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو! https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
گیریم که وصال دوست در خواهم یافت آن عمر گذشته را کجا دریابم؟ https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5