در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
#حافظ
اگر راه را درست انتخاب کردی، مطمئن باش هرچی سر راهت قرار گرفت، خیر است.
@sheeroghazal
خواستم وصف تو گویم به غزل ناقص ماند
خوب شد چشم ترم شعر مرا کامل کرد
@Sheeroghazal
در کلاس «نگارش خلاق» اگر متنی از نظر ادبی، بیان احساس، ارتباط بین کلمات و نوآوری برایم جالب باشد، از دانشجویان می خواهم برایم در فضای مجازی ارسال کنند، متن حاضر نوشته خانم حیدری است، دختری با چشمانی رنگی، صدایی بسیار ملایم با دیدی مثبت از دیار نصف جهان:
می دانی ترسو بود.!
دوستم داشت اما هیچ وقت «جرأت» نداشت به زبان بیاورد.!
یک نفر!
یک نفر مسبب این جنایت بود.
آمده بود دستش را گرفته بود...
وارد رابطه اش کرده بود...
زخمی شده بود.!
مصدوم بود.!
درست مثل ورزشکاری که آسیب می بیند و دیگر نمی تواند به ورزشی که دوست دارد ادامه دهد.
دیگر نتوانست مثل قبل عاشق شود
ترسیده بود.!
دست و پایش شکسته بود!
«عشقش» را دست و پا شکسته ابراز می کرد.
گناهی نداشت می دانم!
تو فکر کن یک نفر در کودکی تا دمِ غرق شدن می رود اما زنده می ماند
ولی تا آخر عمر نسبت به آب فوبیا پیدا می کند.
به «فوبیایِ عشق» دچار شده بود.!
می دانی!
او فقط یک مجروح بود.
و من میانِ این همه علاقه ام برایش فقط یک «طبیبِ دلسوز» بودم!
#نگارش_خلاق
@Sheeroghazal
@Sheeroghazal
بارها افطار خود را قبل موعد خورده ام
بسکه از زیبایی ات الله اکبر گفته اند
#امین_شیرزادی
@Sheeroghazal
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تورا دیدم و بیمار شدم
#سیدروحالله_موسوی_خمینی
مخاطب آقا امام زمان
@Sheeroghazal
نمیدونم چند سالگیه ولی از یه سنی به بعد همین میشه که جناب #سعدی میگه:
«ببین و بگذر و
خاطر به هیچکس مسپار»
@Sheeroghazal
کانال #شعر و #غزل
💎 ثروت و موفقیت💎
https://eitaa.com/joinchat/3791323431C26c55c56e1
هر آن چه را که منتظرش باشی، به زودی در زندگی ات شاهدش خواهی بود.
#باباطاهر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
چشم را نگه دارید تا دل آزاد باشد😊
@Sheeroghazal
#🖇
مثل #شاملو عاشق باش اونجا كه ميگه:
«آيدای خودم، آیدای احمد !
شریک سرنوشت و رفیق راه من…
در همهی چشم انداز اندیشه و خیال من،
جز تصویر چشمهایِ زنده و عاشق خودت
هیچ چیز نیست…»
کانال شعر و غزل👇
@sheeroghazal
📚توریست و تسویه حساب بدهکارها
در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس ۱۰۰ یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس ۱۰۰ یوروئی را برمی دارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
دامدار، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد.
یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس ۱۰۰ یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد.
حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد. زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود و هنگامی که چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یک شب در این هتل اقامت کرده بودند.
حالا دوباره هتل دار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد. در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس ۱۰۰ یوروئی خود را برمی دارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.
@Sheeroghazal
«و خدا او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد، و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است» (۳/طلاق)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر (دل)
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
#سعدی
@Sheeroghazal
اوج دلتتگی به روایت #فروغ_فرخزاد:
« در نگاهِ من یک خروار دلتنگیست
های
این بود مزد عشق ...؟!»
@Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
@Sheeroghazal
@Sheeroghazal
#شب_قدر
رنگ رُخساره نشان می دهد از سِر درون
ماندنی نيست علی(ع) انا اليه راجعون..
#تسلیتیاصاحبالزمان🖤
@Sheeroghazal
کانال #شعر و #غزل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی
@Sheeroghazal
#محسن_کاویانی
پن: اذان صبح نوزدهم رمضان، حرم امیرالمؤمنین(ع)
#داستان_کوتاه
🔴سعادت ما در گروی سعادت دیگران
دوستی میگفت:سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود، به هر یک از دعوتشدگان بادکنکی دادند.
سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که 50 نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند.سپس از آنها خواست که در پنج دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورند.من به همراه سایرین دیوانهوار به جستوجو پرداختیم، همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم، هرج و مرجی به راه افتاده بود.
مهلت پنج دقیقهای با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرد و پیشنهاد داد که هرکس بادکنکی را بردارد و آن را به صاحبش بدهد.بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند.
سخنران ادامه داد:این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد.دیوانهوار در جستوجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که سعادت ما در گروی سعادت و خوشبختی دیگران است.با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.
@Sheeroghazal
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب سروی
عجب ماهی
عجب یاقــوت و مـرجانی
عجب جسمی
عجب عقلی
عجب عشقی عجب جانی
#مولانا
#محسن_چاووشی
#آقا_امیرالمومنین
@Sheeroghazal
@Sheeroghazal
من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم
یکی مـوی تـرا بهر دو عالم ندهم
گـفتم جـان را بـیار مـحرم نـدهم
از گفتهٔ خود بیش دهم کم ندهم
@Sheeroghazal
#مولانا
آموزش گام به گام #مقاله_نویسی
لینک دعوت👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/2804416785C01ccbe4f75
من ذره و خورشید لقائی تو مرا
بیمار غمم عین دوائی تو مرا
بیبال و پراندر پی تو میپرم
من کاه شدم چو کهربائی تو مرا
@Sheeroghazal
#مولانا
یکی از بهترین تعریفهای لانگدیستنس رو #صائب_تبریزی ارائه کرده...
اونجا که میگه:
ما از تو جداییم به صورت نه به معنی
چون فاصله بیت بود فاصله ما ...!
@Sheeroghazal
#صائب_تبریزی
اون لحظه ای که #حسین_منزوی گفت :
«چه شد که دلت از شور و اشتیاق افتاد
چه شد که بین من و تو این چنین نفاق افتاد؟!»
و بغضی که اون لحظه داشته ...!
@Sheeroghazal