شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت...
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#حافظ
💭
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر، مرا دو جهان از نظر فُتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فُتاد...
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#سعدی
✨
جزای آن که نگفتیم شکرِ روزِ وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم زِ خیال!
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#سعدی
🔴 سخنرانی جناب بهلول
ﺍﻫﺎﻟﯽ يک ﺭﻭﺳﺘﺎ از بهلول براي سخنراني ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بهلول قبول مي کند اما در ازاي آن صد سکه از آنها طلب مي کند. مردم کنجکاو سکه ها را تهيه کرده و در ميدان جمع مي شوند تا ببينند بهلول چه مطلب باارزشي دارد؟
در رﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ بهلول ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣردم مي ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ و ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ بهلول ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨد
📚 مجموعه شهرحکایات
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
در آرزوی تو
عُمر بردم
شب و روز
عمرم همه رفت و آرزوی تو نرفت...
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#مولانا
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#مولانا
#فروغ_فرخزاد یه جایی توی نامه
به ابراهیم گلستان میگه:
«قربان بودنت بروم»
بگم اینجوری عاشقی کنید
یا میدونید دیگه؟
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
📝دلم به غیر خود، از هیچکس گلایه ندارد •••
#فاضل_نظری
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
مثل #شاملو عاشق باش اونجا كه ميگه:
«آيدای خودم، آیدای احمد !
شریک سرنوشت و رفیق راه من…
در همهی چشم انداز اندیشه و خیال من، جز تصویر چشمهایِ زنده و عاشق خودت هیچ چیز نیست…»
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
چو شب شد جملگان در خواب رفتند
همه چون ماهیان در آب رفتند
دو چشم عاشقان بیدار تا روز
همه شب سوی آن محراب رفتند
#مولانا
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
نفحات صبح دانی
ز چه روی دوست دارم ؟
چو به روی دوست ماند
که برافکند نقابی....
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
#سعدی
📕#حکایت
مجلس میهمانی بود.....
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود
تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم
فرش خانه تان خاکی نشود.....
مواظب قضاوتهایمان باشیم....
https://eitaa.com/joinchat/372310297C200b4bc4c5
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═