‌ 📚 داستان کوتاه ️ #معلم_بازنشسته پیرمرد داخل سالن یه گوشه ای تنها نشسته بود. داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد ، من رو یادتون هست؟ معلم گفت خیر عزیزم فقط می‌ دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد خودش رو معرفی کرد و گفت: مگه میشه من رو از یاد برده باشید؟ یادتان هست ساعت گران‌قیمت یکی از بچه‌ ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌ آموزان کلاس را بگردید. گفتید همه ما باید سمت دیوار بایستیم ومن هم که ساعت را از روی بچگی دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم ، که آبرویم را می‌برید ، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ دانش‌ آموزان را تا آخر انجام دادید. تا پایان آن سال و سال های بعد هم در آن مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. 🌷 معلم گفت: من باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌ آموزان چشم‌ هایم را بسته بودم. 👌 تربیت و حکمت #معلمان، #دانش‌ آموز را بزرگ می نماید. #داستان_کوتاه @Sheeroghazal @Sheeroghazal

You 𝔡𝔦𝔰𝔞𝔭𝔭𝔢𝔞𝔯 𝔄𝔰 𝔱𝔥𝔢 𝔰𝔱𝔞𝔯 𝔦𝔰 𝔦𝔫 𝔱𝔥𝔢 𝔪𝔬𝔯𝔫𝔦𝔫𝔤, or 𝔱𝔥𝔢 𝔡𝔞𝔴𝔫 𝔬𝔣 𝔱𝔥𝔢 𝔡𝔞𝔴𝔫 𝔬𝔣 𝔱𝔥𝔢 𝔰𝔲𝔫 ... محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح، یا شبنم سپیده دمان آفتاب را... #قیصر_امین_پور کانال #شعر و #غزل👇 @Sheeroghazal @Sheeroghazal

وقتی عاشق شدی نه به چشمت اعتماد کن نه به گوشت ، ببین دلت چی میگه... چشم و گوش اشتباه می کنند! ولی دل نه...🕊 @Sheeroghazal @Sheeroghazal کانال #شعر ‌و #غزل

#شکرگزاری روز سی و هفتم ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻤﻢ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﯿﺎﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻬﻢ ﺩﺍﺩﯼ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺩﺍﺩﯼ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺩﯼ @sheeroghazal @Sheeroghazal

جان به کف، خنده به لب، شعله به دل، شور به سر جان فدا در ره جانانه ی عشقیم هنوز #مولانا @Sheeroghazal

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خاک من گل شود و گل شکفد از گل من تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من #مولانا @Sheeroghazal @Sheeroghazal

𝑰 𝒂𝒎 𝒍𝒐𝒔𝒕 𝒊𝒏 𝑮𝒐𝒅, 𝒂𝒏𝒅 𝑮𝒐𝒅 𝒊𝒔 𝒇𝒐𝒖𝒏𝒅 𝒊𝒏 𝒎𝒆. 𝑾𝒉𝒚 𝒍𝒐𝒐𝒌 𝒊𝒏 𝒂𝒍𝒍 𝒅𝒊𝒓𝒆𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏𝒔? 𝑳𝒐𝒐𝒌 𝒊𝒏𝒔𝒊𝒅𝒆 من محو خدایم و خدا آن منست هر سوش مجوئید که در جان منست #مولانا کانال #شعر و #غزل @Sheeroghazal @Sheeroghazal

یادم نمی کنی و ز یادم نمی رویِ یــادت بخیــر یار فراموشــکار من #شهریار #دکتر_کاکاوند @Sheeroghazal @Sheeroghazal #شعر و #غزل

تعبیر جناب #وصال_شیرازی از غم عشق: «دست بردم که کِشم تیرِ غمش را از دِل تیرِ دیگَر زد و بردوخت دل و دست به‌ هَم» تهِ گرفتاریه🌱 کانال #شعر و #غزل @sheeroghazal @Sheeroghazal

غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند @Sheeroghazal #شعر و #غزل #صائب_تبریزی

ز دریچه‌های چشمم نظری به ماه داری چه بلندبختی ای دل! که به دوست راه داری #شهریار کانال #شعر و #غزل👇 @Sheeroghazal @Sheeroghazal

#داستان_زیبای_بهلول_عاقل بهلول پسری را از حقايق زندگی آگاه کرد و به او چنین گفت: در وجود هرانسانی هميشه مبارزه ايی جريان دارد مانند مبارزه دوگرگ که يکی ازگرگها سمبل بديها مثل: حسد ، غرور، دروغ، تکبر و خودخواهی است و دیگری سمبل:مهربانی ، اميد و حقيقت. 🔸 سخنان بهلول، پسرک را به فکر فرو برد، تا اين که پرسيد : عاقبت کدام گرگ پيروز می شود؟ #بهلول لبخندی زد و گفت: ‎گرگی که تو به آن غذا می دهی....!! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @Sheeroghazal @Sheeroghazal