اگر درک آدمها به اندازهی عمری بود که از خدا گرفتهاند ، چهقدر قضاوت دربارهی آنها راحت میشد . اما چه بسیارند انسانهایی که سرعت رشد و درک فهمشان از روزها و سالهای عمرشان پیشی گرفته ، و چه بسیارند انسانهای دیگری که در میدان رقابت با زمان ، عقب افتادهاند . برخیهم پا به پای زمان پیش میروند . با این همه تفاوت ، نکند فریب سن و سال آدمها را بخوری ! بلندی و کوتاهی عمر ، ربطی به بلندی و کوتاهیِ فهم ندارد 🌿!^^
بخشی از کتابِ از من بودن تا ما شدن
تنها امیدم آن است که گفتهاند
انسان با هرآنکه دوستش دارد
محشور میشود ..
پس دوستم داشته باش :)💚
#یافاطمهالزهراسلاماللهعلیها
پنج شنبه بود
غروب آفتاب رو پشت سر گذاشته بودیم .
گرد و خاک عجیبی بلند شده بود و پاهای خستهی ما توانِ تندتر راه رفتن نداشت . . سرفه های پیاپی باعث میشد بیحال تر از قبل به مسیرمون ادامه بدیم . عشق به مقصد باعث میشد همهی این سختی هارو به جون بخریم .. یه گوشهی خلوت پیدا کردیم و برای چند دقیقه ای روی زمین نشستیم تا حالمون جا بیاد . چیزی نمونده بود . . قرار بود تا آخر شب نگاهمون به نگاه معشوق گره بخوره ! در بین همه این ماجراها و گرد و خاک ها و خستگی ها ، مروارید های ریزی از آسمون شروع به چکیدن کردن و روی گونه های ما نشستن . خوشحال از اینکه بارون گرفته ، تمام توانمون رو جمع کردیم و بلند شدیم . قدم به قدم همراه بارون مسیر رو ، رو به جلو حرکت کردیم . به پیشنهاد دوستم ، شروع کردیم به خوندن ، خوندن دعایی که تا به حال انقدر شیرین قرائتش نکرده بودم . خوندن دعای کمیل .. باهم زمزمه میکردیم : يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ اِلا الدُّعاءَ فَاِنَّكَ فَعّالٌ لِما تَشاءُ
توان مون بیشتر شد ، قدم هامونو تندتر برداشتیم . انگار دونه های بارون هم با ما همراه شده بودن ... با سرعت بیشتری از آسمون میومدن و کنار چادر ما مینشستن .
خوندن دعا تموم شد و ما هنوز نرسیده بودیم . هنوز دلمون تنگ یار بود . کم کم هوا صاف شد ، ابرها کنار رفت ، بارون از باریدن ایستاد . دیگه خبری از گرد و خاک و خستگی و پادرد نبود . به دوستم لبخندی زدم و با سکوت ادامه مسیر رو طی کردیم . کم کم رسیدیم به چند تا جوون که از شدت خوشحالی گریه میکردن و خیره شده بودن به یک جای نامعلوم . کنجکاو شدیم . خط نگاهشون رو گرفتیم و رسیدیم به ..
باورمون نمیشد - حرم ... بالاخره رسیدیم :) بالاخره بعد چهار روز پیاده روی و انتظار و انتظار و انتظار رسیدیم . نشستیم روی جدول ، کنار همون جوونهایی که بیتاب بودن و صدای گریهشون کل شهر رو احاطه کرده بود . حالا دیگه ماهم از شدت خوشحالی به هق هق افتاده بودیم .
پ.ن : سال اول طلبگی اومدم پیشت :) دلم برات تنگ شده . دلم برای دیدنت ، دست نوازش خادمین کربلا تنگ شده . دلم برات تنگ شده. دلم خیلی برات تنگ شده ...
#خاطره_نگاشت
#شهسوار
آنی که خیال میکند دین با عقل منافات دارد ، یا دین را نمیشناسد یا عقل ندارد .
توجه به فرایندِ جامعه سازی ، اقدام برای جامعه سازی ، برنامه برای مدیریت جامعه .. همه و همه سیاست است . برای رسیدن به آرمانهای غایی دین ، به نظام اجتماعی نیازمند هستیم . نماز و روزه لازم است اما کافی نیست ... باید جامعهی توحیدی ایجاد شود . .
جهادِ تبیین 👆🏻📜🌿
بسیاری از انسانها ، نبوت را قبول ندارند . در پی همین مسالهی مهم و اساسی ، اصلِ ولایت ، امامت و وَحی را زیر سوال میبرند . استدلالشان چیشت !؟ بر این باور هستند که خداوند به آدمیزاد عقل ، اراده و اختیار داده است . به همین دلیل دیگر نیازی به وحی و ولایت نیست👋🏻
-
خیلی خب .
بله ماهم قبول داریم . گره بسیاری از مشکلات در طول تاریخ زندگانی بشر ، به وسیلهی تفکر و تلاش انسانها باز شده است . اما آیا عقل و تجربهی آدمیزاد برای رسیدنِ به کمالِ انسانیت و بندگی کافی ست ؟
-
نگاهی به غرب بیاندازید . غربی که با عقل بشر در حال اداره شدن است . انتهای رشد و کمالی که به دست آورده است چیست ؟ نگاه کنید . ببینید . نهایتِ نهایتِ چیزی که غرب را به خود مشغول کرده ، مسائلی حیوانیست.
مثل مسالهی همجنسبازی که برایش جنبش راه میاندازند .
اینها رشدِ بشر را به همراه ندارد . انسانِ تنهای خالی از تفکرِ آسمانی ، ذره ذره به زوال و نابودی میرسد . این را در غرب ببینید .
-
همهی این مشکلات و تفکراتِ غلطِ رو به زوال ، از عدمِ شناخت توحید است . . که باید تبیین شود !
-
اما وظیفهی ما در قبال خیل کثیری از آدمهای گمراهی که ، شناخت کاملی نسبت به مساله ی توحید و چرایی اطاعت از ولایت ندارند چیست ؟
-
یکی از راهکارهای بسیار مهم
نهفته در این آیه است 👇🏻
إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا
بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ 🌿
که نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمدهایم.
-
نکاتی که در این آیه باید مورد توجه ما قرار بگیرد : نکتهی اول _ گاهی باید دعوت به حق و امر به معروف و نهی از منکر به صورت گروهی انجام بگیرد . ( طبق همین آیه که خداوند برای یک قوم سه پیامبر فرستاد ! ) نکتهی دوم تعداد مبلغان دین و کسانی که میخواهند به روشنگری بپردازند به نیاز یک جامعه بستگی دارد . ( طبق همین آیه چون آن قوم تکذیب میکردند وجود خداوند را و ایمان نمی آوردند ، خداوند بر تعداد مبلغان و فرستادگان افزود ... )
-
پاسخی که این آیه در قبال سوالی که مطرح شد به ما میدهد این است که گاهی بنا بر ضرورت ، نیاز و معضلات یک جامعه ، لازم است که بسیاری از فعالیت ها ، همچون امر به معروف و نهی از منکر ، به صورت گروهی انجام پذیرد تا اثر گذاری مضاعفی داشته باشد !
پ.ن : چقدر قشنگ خدا تو قرآن به تشکیلاتی بودنِ کارهای فرهنگی اشاره کرده 😎