eitaa logo
شعر هیأت
9.7هزار دنبال‌کننده
975 عکس
164 ویدیو
13 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹روایت فتح🔹 جا مانده روی خاک صحرا رد پايت پيچيده در گوش شقايق‌ها صدايت آن‌قدر از هجران ياران سوختی تا اين داغ سنگين کرد از دنيا جدايت دنبال عاشورا دويدی روزها را آخر رسيدی به زمين کربلايت فکه برايت: نردبان آسمان‌ها يک جفت پوتين قديمی: بال‌هايت از سال‌های جنگ مینی منتظر بود تا خويش را روزی بيندازد به پايت چشمت منوّر شد به ديدار شهيدان ديدی خودت را گرم آغوشِ خدايت رفتی ولی فتح‌المبين‌ها هست در پیش مانده پس از تو بر زمين صدها روايت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3745@ShereHeyat
🔹 با تورق آنچه به عنوان مطرح است؛ چه در اشعار گذشتگان و چه در اشعار شاعران امروز؛ موضوعی که بیش از همه به آن پرداخته شده، شِکوه از فراق یار است و متأسفانه آن‌گونه که شایسته است، موضوع در اشعار مطرح نشده است. 🔸 در چهارمین کنگره فصلی شعر کوتاه، برای شناخت و تبیین هرچه بیشتر موضوع انتظار (علیه‌السلام) و وظایف منتظران در راه تحقق ظهور، قدمی ولو کوچک برداشته شد. 📗 کتاب منتخبی است از آثار ارسال شده به دبیرخانه چهارمین کنگرۀ فصلی شعر کوتاه. 📬 خریداری نسخه مکتوب: heyat.co/p/2974 📥 دریافت نسخه الکترونیک: taaghche.ir/book/71657 🌐 shereheyat.ir/node/4593@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹یوسف گمگشته🔹 ای عشق! کاری کن که درماندند درمان‌ها برگرد و برگردان حقیقت را به ایمان‌ها چشم‌انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابان‌ها مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان بی‌تاب تسبیح سحرگاهت، شبستان‌ها مهدیه‌ها دل برده‌اند از حوض مسجدها دور «ولیِّ عصر» می‌گردند میدان‌ها... پُر می‌شود شهر از نوای «آیة الکرسی» تا بگذری از زیر این دروازه قرآن‌ها... در خواب، چشمان تو را دیدند نرگس‌ها شوق گل روی تو را دارند گلدان‌ها ای در صدای مهربانت حجتی کامل! ای در نگاه روشنت اثبات برهان‌ها! هر جمعه در شهری برایت ندبه می‌خوانیم تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعان‌ها... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3795@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹امید ظهور تو🔹 هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای هنوز آینه، مبهوت بی‌شماری توست بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟! بگو کدام چکامه به استواری توست؟! بیا بیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر حَرا هر آینه در انتظار یاری توست مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست بهار، هم‌نفس باغ‌های خرّم توست بهار، همسفر چشمه‌های جاری توست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1379@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش در هر محفل اُنسی که داریم از هیچ‌کس غیر از شما صحبت نمی‌شد 📹 شعرخوانی 🆔 instagram.com/shereheyat ✅ @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹متی ترانا و نراک🔹 گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور اشراق عشق و عاطفه و جلوه‌گاه نور... آنجا که انبیا همه هستند در طواف آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف... آنجا که دیده‌ها، پلی از آب بسته‌اند یعنی دخیل اشک به «سرداب» بسته‌اند... چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست نقش نگین وحی، در انگشتری اوست محبوب نازنین سراپردهٔ خداست در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست چون روح، در تمامی اعصار جاری است جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست جان بی‌فروغ طلعت او جان نمی‌شود او حجت خداست که پنهان نمی‌شود روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را احلی من العسل کند این جام زهر را آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد... پر می‌کند ز عدل خود این خاک تیره را آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را یوسف به بوی پیرهنش زنده می‌شود دل‌های مرده با سخنش زنده می‌شود... او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات روی لبش تلاوت لبیک دیدنی‌ست آری دعای او به اجابت رسیدنی‌ست احیاگر معالِم دین خداست او شمس‌الضحای روشن و نورالهداست او الهام، کم گرفتی از آن فاطمی‌نَفَس با خود حدیث نَفْس کن، ای مانده در قفس یک‌بار خوانده‌ای، که جوابت نداده‌اند؟ آتش گرفته‌ای تو و آبت نداده‌اند؟ تکرار کن به زمزمه در سجده و رکوع ای دیدگان شب‌زده! «فَلْتَذْرَفِ الدُّموع»... ای حُسن مطلع همهٔ انتخاب‌ها تو آفتاب حُسنی و ما در حجاب‌ها مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی» فرزند اختران درخشان و روشنی... دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک خواندم «متی ترانا» گفتم «متی نراک» «یا ایها العزیز» ببین خسته حالی‌ام چشمان پر ستاره و دستان خالی‌ام ماییم آن خسی که به میقات آمدیم شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم شام فراق سورهٔ والیل خوانده‌ایم یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خوانده‌ایم یا ایها العزیز به زیبایی‌ات قسم بر حسن بی‌بدیل و دل‌آرایی‌ات قسم دل‌ها ز نکهت سخنت، زنده می‌شود عالم به بوی پیرهنت، زنده می‌شود صبح وصال تو، شب غم را سحر کند آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست شهر مدینه چشم به راه ظهور توست تنها نه از غمت دل یاران گرفته است چشم بقیع تر شده، باران گرفته است شعر «شفق» حدیث زبان دل من است تکرار نام تو ضربان دل من است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/253@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹نشانی ظهورت پیداست🔹 آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آن‌چه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4601@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی وصل کیست بیدل گلشن‌آرای امید پای تا سر یأس بودم، انتظارم کرده‌اند 📹 شعرخوانی زنده‌یاد حاج محمود اکبرزاده 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
🔹پایان پریشانی‌ها🔹 چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها دست‌ها تشنهٔ تقسیم فراوانی‌ها با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم داغ‌های دل ما جای چراغانی‌ها حالیا دست كریم تو برای دل ما سرپناهی‌ست در این بی‌سر و سامانی‌ها وقت آن شد كه به گل حكم شكفتن بدهی ای سرانگشت تو آغاز گل‌افشانی‌ها فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید فصل تقسیم غزل‌ها و غزل‌خوانی‌ها سایهٔ امن كسای تو مرا بر سر، بس تا پناهم دهد از وحشت عریانی‌ها چشم تو لایحهٔ روشن آغاز بهار طرح لبخند تو پایان پریشانی‌ها 📝 🌐 shereheyat.ir/node/257@ShereHeyat
🔹مردان روزگار🔹 به رغم سیلی امواج، صخره‌وار بایست در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلاف گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانۀ میدان کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای کنار بایست! در این زمانۀ‌ بدنام ناجوانمردی به نام نامی مردان روزگار بایست! بس است این‌که به آه و به ناله در همه عمر به انتظار «نشستی»، به انتظار «بایست»! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1533@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شیوۀ غزل، اما سپید می‌آید صدای جوشش شعری جدید می‌آید چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد که باغ شعر تر از آن پدید می‌آید نَفَس‌ نفس به امید تو عمر می‌گذرد امید می‌رود آری، امید می‌آید برای درد و دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می‌آید مُردّدم که تو با عید می‌رسی از راه و یا به یُمن قدوم تو عید می‌آید؟ کلیدداری کعبه نشانۀ حق نیست کسی‌ست حق که در آن بی‌کلید می‌آید و حاجیان همه یک روز صبح می‌گویند: چقدر بر تن کعبه سفید می‌آید! 📹 شعرخوانی 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
✨ همزمان با اعیاد شعبانیه صفحه در اینستاگرام راه‌اندازی شد. 📱این صفحه را از طریق نشانی زیر دنبال کنید: 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat 💠 جامعه ایمانی مشعر ✅ @www1542org
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه بهاری می‌رسد از راه و می‌گویند می‌روید گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه بگو چلّه‌نشینان زمستان را که برخیزند به استقبال می‌آییمت ای عید از همین دی ماه به استقبال می‌آییمت آری دشت پشت دشت چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه به استهلال می‌آییمت ای عید از محرم‌ها به روی بام‌ها هر شام با آیینه و با آه... سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان گلویی تر کنید ای تیغ‌های تشنه، بسم‌الله! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1397@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باران زد و گرد و غبار آرام، بر روی جاده از نفس افتاد رؤیای زیبایی نصیبم شد، از دور می‌آمد سواری که... 📹 شعرخوانی 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آه از آن ساعت...🔹 توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری از گناهی می‌روم سوی گناه دیگری لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد می‌گذارد بر سر هر راه چاه دیگری گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری مثل حر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات نیست ما را در همه عالم پناه دیگری از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگ غمت هست بالاتر ز هر رنگ سیاه دیگری ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟ بی‌کفن، لب‌تشنه، بی‌سر پادشاه دیگری؟ آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری می‌کشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزه‌ها از دل هر تیر برمی‌خاست آه دیگری کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاه دیگری نقطۀ پایان دنیا نیست هرگز کربلا نه! جهان می‌ایستد در ایستگاه دیگری انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت از پس این ابرها پیداست ماه دیگری... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1664@ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) بِبَذْلِ الرَّحْمَةِ تُسْتَنْزَلُ الرَّحْمَةُ رحمت و دلسوزی در حق دیگران، موجب نزول رحمت می‌گردد. 📗 غرر الحِكَم، ص۳۰۵ 🔹نزول رحمت🔹 روشن چو دل از نور محبت گردد با مهر قرین، دور ز محنت گردد گر طالب رحمتی، به رحمت رو کن رحمت سبب نزول رحمت گردد 📝 🔰 🌐 shereheyat.ir/node/438@ShereHeyat
💠 (علیه‌السلام) به نقل از (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: مَنْ أَجْرَى اللهُ عَلَى يَدَيْهِ فَرَجاً لِمُسْلِمٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ خدا به دست هر كسی گشايشى براى مسلمانى پديد آرد، محنت دنيا و آخرت را از او بردارد. 📗كشف الغمة، ج۱، ص۵۵۴ ای موجِ امید، راهی ساحل تو ای مهر و وفا عجین در آب و گل تو گر یک گِره از کار کسی باز کنی رنج دو جهان بَرَد خدا از دل تو 📝 💠 پویش ملی 🔹 طرح پخت و توزیع غذای گرم سحری میان نیازمندان در سحرهای ماه‌مبارک‌رمضان 🔹 هر آشپزخانه ۱۱۰ هزار وعده غذای نذری 🔸 به همراه اجرا و پخش زنده قرائت قرآن، منبر و مناجات از محل پخت و بسته‌بندی غذا 🔹 شماره حساب هیأت و آشپزخانه خود را به پوستر اضافه نموده و در میان مخاطبین خود منتشر نمایید. 🔹 مشارکت جهت جمع‌آوری کمک‌های مردمی ویژه مناطق محروم از طریق کددستوری *6655*44332211# 💳 شماره کارت 6037-9979-5004-4777 به‌نام میاندار خدمت 🔸 تصاویر و ویدئوهای خود را با هشتگ‌های زیر در صفحات مجازی به اشتراک بگذارید. 💠 جامعه ایمانی مشعر ✅ @www1542org@ShereHeyat
🔹درگاه مسکین‌نواز🔹 بیا تا برآریم دستی ز دل که نتوان برآورد فردا ز گل به فصل خزان‌در نبینی درخت که بی برگ مانَد ز سرمای سخت برآرد تهی دست‌های نیاز ز رحمت نگردد تهی‌دست باز مپندار از آن در که هرگز نبست که نومید گردد برآورده دست... همه طاعت آرند و مسکین نیاز بیا تا به درگاه مسکین‌نواز چو شاخ برهنه برآریم دست که بی برگ از این بیش نتوان نشست خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود گناه آید از بندۀ خاکسار به امّید عفو خداوندگار کریما به رزق تو پرورده‌ایم به اِنعام و لطف تو خو کرده‌ایم گدا چون کرم بیند و لطف و ناز نگردد ز دنبال بخشنده باز چو ما را به دنیا تو کردی عزیز به عُقبا همی چشم داریم نیز عزیزیّ و خواری تو بخشی و بس عزیز تو خواری نبیند ز کس خدایا به عزت که خوارم مکن به ذُلّ گنه شرمسارم مکن مسلط مکن چون منی بر سرم ز دست تو بِه گر عقوبت برم... مرا شرمساری ز روی تو بس دگر شرمسارم مکن پیش کس گرم بر سر افتد ز تو سایه‌ای سپهرم بُود کمترین پایه‌ای اگر تاج بخشی، سرافرازدَم تو بردار تا کس نیندازدَم تنم می‌بلرزد چو یاد آورم مناجات شوریده‌ای در حرم که می‌گفت شوریدۀ دل‌فکار الها ببخش و به ذُلّم مدار همی گفت با حق به زاری بسی میفکن که دستم نگیرد کسی به طفلم بخوان و مران از درم ندارد به جز آستانت سرم تو دانی که مسکین و بی‌چاره‌ایم فروماندۀ نفس اَمّاره‌ایم نمی‌تازد این نَفْس سرکش چنان که عقلش تواند گرفتن عنان... به مردان راهت که راهی بده وز این دشمنانم پناهی بده خدایا به ذات خداوندی‌ات به اوصاف بی‌مثل و مانندی‌ات به لبَّیک حُجاج بیت‌الحرام به مدفون یثرب علیه‌السَّلام... به طاعات پیران آراسته به صدق جوانان نوخاسته که ما را در آن ورطۀ یک‌نفس ز ننگ دو گفتن به فریاد رس امید است از آنان که طاعت کنند که بی‌طاعتان را شفاعت کنند به پاکان کز آلایشم دور دار وگر زَلّتی رفت معذور دار به پیرانِ پشت از عبادت دو تا ز شرم گنه دیده بر پشتِ پا که چشمم ز روی سعادت مبند زبانم به وقت شهادت مبند چراغ یقینم فرا راه دار ز بد کردنم دست، کوتاه دار بگردان ز نادیدنی دیده‌ام مده دست بر ناپسندیده‌ام... مرا گر بگیری به انصاف و داد بنالم که لطفت نه این وعده داد خدایا به ذلت مران از درم که صورت نبندد دری دیگرم ور از جهل غایب شدم روزِ چند کنون کآمدم در به رویم مبند... خدایا به غفلت شکستیم عهد چه زور آورد با قضا دستِ جهد؟ چه برخیزد از دست تدبیر ما؟ همین نکته بس عذر تقصیر ما... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2677@ShereHeyat
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده‌ایم اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم اگر دل، دلیل است، آورده‌ایم اگر داغ، شرط است، ما برده‌ایم اگر دشنۀ دشمنان، گردنیم! اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم! گواهی بخواهید، اینک گواه: همین زخمی‌هایی که نشمرده‌ایم! دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست، عمری به سر برده‌ایم 📝 🆔 instagram.com/shereheyat ✅ @ShereHeyat
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند این مرتبه با همتِ پستت ندهند چون شمع قرار سوختن گر ندهی سررشتۀ روشنی به دستت ندهند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بشارت رمضان🔹 دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که ما عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما 📝 🌐 shereheyat.ir/node/307@ShereHeyat
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما ما به دنبال تو می‌گردیم و تو دنبال ما ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما خاصه این شب‌ها که ابر و باد و باران با من است خاصه این شب‌ها که تعریفی ندارد حال ما کاش در تقدیر ما باشد همه شب‌های قدر کاش حَوِّل حالَنایی‌تر شود احوال ما این سحرها در زلال ربّنا گم می‌شویم این سحرها آسمان گم می‌شود در بال ما ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم ماه با پای خودش آمد به استقبال ما گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال تا همه خورشید گردد روزی امسال ما 📝 🆔 instagram.com/shereheyat@ShereHeyat
💠 دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر برگزار می‌کند: نخستین دوره مجازی کارگاه تخصصی شعر هیأت (شعر کلاسیک، نوحه‌سرایی و نغمه‌پردازی) 🔹 ویژگی‌ها و مزایای دوره: - طرح مباحث آموزشی توسط اساتید مطرح کشوری - برگزاری کارگاه‌های تخصصی نقد آثار توسط کارشناسان باتجربه - ارائه اشعار و نوحه‌های برگزیده در پایگاه شعر هیأت - حضور منتخبان، در دوره‌های حضوری و اردوهای تخصصی 🔸 برای مشاهده اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام در دوره، به نشانی زیر در پایگاه شعر هیأت مراجعه فرمایید: 🌐 shereheyat.ir/node/4605@ShereHeyat
🔹انا الیه راجعون🔹 آری همین امروز و فردا باز می‌گردیم ما اهل آنجاییم، از اینجا باز می‌گردیم با پای خود سر در نیاوردیم از این اطراف با پای خود یک روز اما باز می‌گردیم چون ابرها صحرا به صحرا بُرد ما را باد چون رودها صحرا به صحرا باز می‌گردیم این زندگی مکثی‌ست مابین دو تا سجده استغفراللهی بگو، ما باز می‌گردیم بین جماعت هم نماز ما فُرادا بود عمری‌ست تنهاییم و تنها باز می‌گردیم* ما عاقبت «انا الیه راجعون» بر لب از کوچۀ بن‌بست دنیا باز می‌گردیم 📝 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى‌ کَمَا خَلَقْنَاکُمْ‌ أَوَّلَ‌ مَرَّةٍ؛ همانا تنها به سوی ما آمدید، آن‌سان که در آغاز آفریدیمتان.» سوره انعام، آیه۹۴ 🌐 shereheyat.ir/node/1418@ShereHeyat
🔹ماهِ مهمانیِ حق🔹 رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه تا نمک‌خوردهٔ این سفرۀ افطار شویم چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم... سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید هان! رفیقان! همه آیینه‌ٔ اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/326@ShereHeyat