eitaa logo
شعر منبر
74 دنبال‌کننده
56 عکس
1 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
توییت استاد : ✍‏شعر تکان دهنده مرحوم شهریار در وصف غریبی ‎ مظلوم بود و غریب ،حتی در‌خانه خویش… ✅ @ShereMenbar
زندان زندگی استاد شهریار تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آئی که نیستم در آستان مرگ که زندان زندگیست تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل یک روز خنده کردم و عمری گریستم طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم خود مدعی که نمرهٔ انصاف اوست صفر در امتحان صبر دهد نمره بیستم گر آسمان وظیفهٔ شاعر نمی‌دهد گو نام هم به خفیه بلیسد ز لیستم سرباز مفت این همه درجا نمی‌زند سرهنگ گو ببخش به فرمانِ ایستم گوهرشناس نیست در این شهر شهریار من در صف خزف چه بگویم که چیستم @ShereMenbar
عالی درجات یا اباعبدالله کشتی نجات یا اباعبدالله لعنت به جماعتی که منعت کردند از آب فرات یا اباعبدالله حسین ای سوخته ترین بدن زیر آفتاب بر زخم های تاول بدنت گریه می کنم گاهی شبیه عصر دهم سرخ می شوم بر لحظه ی به نی شدنت گریه می کنم حسین یا باب النجات امت و یا رحمت الله واسعه
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ، برای هیچ، بر هیچ مَپیچ
افسوس که نان پخته خامان دارند اسباب تمام ناتمامان دارند آنان که به بندگی نمی ارزیدند امروز کنیزان و غلامان دارند
سلام علی قلب الزینب الصبور زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست با دست بسته است، ولی دست بسته نیست زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست اورا اسیر قافله خواندن، خجسته نیست   رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد هیهات، بند معجرش از هم گسسته نیست