حیرت مصوّر
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
برادری به وفاداری تو معنی یافت
که از گلوی تو فریاد زد برادر را...
فرات آینه شد، پیش چشم غیرت و آب
مگر نشان بدهد حیرت مصوّر را
نگاه کردی و دیدی حرم در آتش بود
و در طواف حرم، فوجی از کبوتر را
گذشتی از سر آب و به خاک افتادی
که سر به سجده گذاری هر آن مقدّر را
فرات بعد تو عمریست تا که میگرید
عطش جز این نشناسد زبان دیگر را
تویی که نام تو با هرچه رود پیوستهست
و بی تو آب نمیبیند آن طرفتر را
✍🏻 #ناصر_فیض
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
وفا
آن تشنهلبی که منصب سقّا داشت
وقتی به حریم علقمه پای گذاشت
برداشت کفی آب و، به لب برد و نخورد
«غیرت» به تماشای «وفا» قد افراشت
✍🏻 #محمدرضا_سهرابینژاد
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عطش عشق
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
میرفت فرات از عطش عشق بمیرد
بخشید نگاه تو به خونش جریانها...
مشک تو که افتاد دلِ حادثه لرزید
خاک همه عالم به سر تیر و کمانها
این گوشه عمو آب شد، آن گوشه سکینه
این بیت چه باید بکند در غم آنها
ای هرچه اماننامه! ببینید و بسوزید!
این دستِ ردِ اوست بر اینگونه امانها
✍🏻 #محمدرضا_سلیمی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
برادرم...
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
با آن همه سوار و کماندار و نیزهدار
دیگر نبود فاصلهای تا برادرش...
بسیار سربلند و سرافراز مانده بود
در غربتی به وسعت دنیا برادرش
خطی عمود در افق دید کهکشان
شطی که بود شعلهور اما برادرش...
یک عمر بود مشق شب لالههای باغ
یک مشک آب، علقمه، مولا، برادرش
::
حالا منم که پاک، دل از دست دادهام
در شعری از برادر او تا برادرم
حالا منم که همنفسم روی خاکهاست
حالا منم که در دل صحرا برادرم...
با خون وضو گرفته و لب تشنه و غریب
افتاده است از نفس آنجا برادرم
با مادری که جای پدر را گرفته بود
رفتم کنار پنجره، حالا برادرم ـ
بیدست و پا و خسته و آرام روی تخت
گردیده بود غرق تماشا برادرم
ده ماه بعد، گوشۀ گلزار بود و من...
سنگی سفید بود و چه زیبا برادرم
در خواب ناز بوی خدا را گرفته بود
آنجا کنار تربت صدها برادرم...
✍🏻 #احمد_حسینپور_علوی
🏷 #شعر_عاشورایی | #جانباز_شهید
🇮🇷 @Shere_Enghelab
لبیک یا امام
بهسوی علقمه رفتم که تشنهکام بیایم
وَ سر گذاشته بر دامن امام بیایم
چه باشکوه به لب غنچه میزند صلواتم
مگر به باغ گل سرخ، با سلام بیایم
خوشا که گوش به بانگ درای قافله باشم
به کربلای تو از حج ناتمام بیایم
شب است و همسفر مسلمم به غربت کوفه
که چون ستارۀ سرخی به پشتبام بیایم
خوشا که جامهدران بین خطبهخوانی زینب
بر این خرابه بچرخم به صبح شام بیایم
دعا کنید پدر! مادر! این دقیقۀ آخر
که سربریده بر این دشت، چند گام بیایم
چقدر گم شده چون برگ گل سهسالۀ پرپر
علم به دوش به خونخواهی کدام بیایم؟
شنیدهام که به صحراست چشم یاس سهساله
مگر به نام عمویش به انتقام بیایم
تمام حنجره «هَل مِن مُعین» اوست به گوشم
تمام حنجره «لبیک یا امام» بیایم!
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #شعر_عاشورایی | #مدافعان_حرم
🇮🇷 @Shere_Enghelab
در مصاف ستم
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
در دل دریای دشمن بیمحابا ایستاده؟
لرزه میافتد به جان خیل دشمن از خروشش
وز نهیبش قلب هستی، نبض دنیا ایستاده
میگذارد پای بر فرق شط از دریادلیها
وه چه بشکوه و تماشاییست دریا، ایستاده!
گر چه زینب زیر بار داغها از پا نشسته
تکیه کرده بر عمود خیمهها، تا ایستاده
او که دارد فطرتی نازکتر از آیینه حتی
در مصاف خصم چون کوهی ز خارا، ایستاده
با غریو «ما رأیتُ فِی البَلا اِلا جَمیلا»
پیش روی آن همه زشتی، چه زیبا ایستاده!
از قیام کربلا این درس را آموخت باید:
ظلم را نتوان ز پا انداخت، الا ایستاده
این پیام تکسوار ظهر عاشوراست یاران:
مرگ در فرهنگ ما زیباست، اما ایستاده!
✍🏻 #محمدعلی_مجاهدی
🏷 #شعر_عاشوایی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یزیدی نشوی
هشدار که یار ناامیدی نشوی
زنهار که غرقه در پلیدی نشوی
رفتند حسینیان و گلگونکفنان
هشدار در این عرصه یزیدی نشوی
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_عاشورایی | #بصیرت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یاری آیا نیست؟
نبود غیر حرامی، به هر طرف نگریست
ولی خروش برآورد: «یاری آیا نیست؟»
مخاطبش چه کسی بود روز عاشورا؟
به جز من و تو خطاب حسین با چه کسیست؟
چه گفت با بشریت در آن دیار غریب
که قرنهای پیاپی بشر شنید و گریست؟..
چه داند آنکه به ذلت خوش است، کیست حسین؟
چه داند آنکه خموشی گزید، زینب کیست؟
چه کس به غیر اباالفضل در جهان دانست
به وقت خون و خطر، معنی برادر چیست؟
دوام مسند و نان است و نام، همت ما!
در این زمانه خدا را چه کس حسینی زیست؟
ستم ز هر که زند سر، نسب برد به یزید
شرف، اگر به جهان ماند، از حسین علیست
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
با حسین بن علی
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟
چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟
اینکه میآید صدایش بانگ هل من ناصر است
از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی
در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟
چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی
شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی
لفظ عشقاند این همه، معنا حسین بن علی
جان حسین بن علی جانان حسین بن علی
دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی
میتوان با تیغ، کِی حبلالمتین را سر برید؟
نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی
تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین
کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی
کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد
کربلایش قبلۀ دلها حسین بن علی
::
در شکوه واقعه، ای کاش پرپر میشدیم
در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
✍🏻 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نیزههاست پیشِ رو
خیمهها محاصرهست تیغهاست بر گلو
دشنههاست پشتِ سر، نیزههاست پیشِ رو
روی خاک پیکریست، روی نیزهها سریست
قصّه را شنیدهایم بندبند، مو به مو
قصّه را شنیدهایم، قصدِ راه کردهایم
شرحِ ماجرا بس است لب ببند قصّهگو!
نیست، نیست نخلزار، پشت رقصِ این غبار
نیزهزارِ دشمن است، دشمن است روبهرو
در مسیرِ مردها صف کشیده دردها
زخمها نفسنفس، زهرها سبوسبو
عدّهای ولی هنوز گرمِ بازیِ خودند
یا خزیده در سکوت یا اسیرِ هایوهو
شاهراه ما بلاست، راه شاه کربلاست
جز به خون نمیکنند عاشقانِ او وضو
عاقبت برای او پیشِ چشمهای او
غرقِ خونشدن مرا آرزوست آرزو!
✍🏻 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ما ملت امام حسینیم
حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
در کودکی حوالۀ گریه، از روضۀ رقیه گرفتیم
پیری رسید و سینهزنان باز، در هیأت امام حسینیم..
قطرهبهقطره رود زلالیم، با عشق در مسیر کمالیم
حبّ الحسین یجمعنا، چون: جمعیّت امام حسینیم..
هیهات از حقارت و ذلت، هیهات از پذیرش منّت
للهِ حمد اگر که عزیزیم، از عزت امام حسینیم
ما از تبار یاس سپیدیم، حرّیم و زندهزنده شهیدیم
از لشکر یزید بریدیم، در بیعت امام حسینیم
ای شمرهای عصر تمدن! آلزیادهای تفرعُن!
در شامِ بغض و کینه بمیرید: «ما ملت امام حسینیم»
✍🏻 #محمد_مرادی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عصر تاسوعاست...
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش
صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش
خسته با زین و یراقی واژگون آشفته یال
بیسوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش
یا تمام صفحه را با خیمهها همرنگ کن
یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش
آن به دریا رفته دیگر بر نمیگردد به دشت
خشکی لبهای فرزندان زهرا را نکش
او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید
مادرش لیلاست واویلای لیلا را نکش...
ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود
آبروداری کن و رسوایی ما را نکش
عاقبت آن مرد مردستان میآید بعد از آن
کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عاشورای ما
تو زینت دلهایی ای اشک حماسی
از کربلا میآیی ای اشک حماسی
عشق است نام چشمههای اشک لبریز
از چشمهای شیرمردان سحرخیز
آرامش جانهای ناآرام، عشق است
در قبر خوابیدن شب اعزام، عشق است
عشق است با قاسم رسیدن محضر مرگ
قربان طعم از عسل شیرینترِ مرگ
عشق است عبدالله بودن، ساعت عشق
خود را سپر کردن برای حضرت عشق
قربان اسماعیلهای سرسپرده
دل را به امر حضرت دلبر سپرده
آن خویشتنداران از خود بار بسته
فرماندهگردانهای دلهای شکسته
پیران راه عشق در عین جوانی
صاحبزمانیهای گرم ندبهخوانی
آنان که میدیدند مصباحالهدی را
آنان که فهمیدند اعجاز دعا را
آنان که عطر سیب را احساس کردند
مشق ادب در مکتب عباس کردند
با مرتضی «مولای یا مولای» خواندند
چون او، سر قول و قرار خویش ماندند
هر روز و شب، از خود گرفتند امتحانها
العفوها گفتند آن پاکیزهجانها
وقت مناجات از جهان، آزاد بودند
مست از صحیفه، همدم سجاد بودند
نور توسل، در دل آمادهشان بود
عطر تضرع، زینت سجادهشان بود
هرگز ننوشیدند آن مردان سرمست
هرقدر شد آن قمقمه این دست و آن دست
بر لب رجزهای یل امالبنین بود
دستی به ماشه، دست سرخی بر زمین بود
پوتین درآوردند و پا بر مین نهادند
اینگونه درس حفظ بیتالمال دادند
ای دل تو هم با اشک، فتح خون بلد شو
از سیمهای خاردار نفس رد شو
ما اینچنین گنجینهای داریم با خود
باید قراری تازه بگذاریم با خود
ما بارها از نیل، با ایمان گذشتیم
از هفتخان سختی دوران گذشتیم
هشدار! عاشورا همین امروز و فرداست
این تازه آغاز حسینی بودن ماست
این روضهها این نوحهها غوغای جان است
آمادهباش لشکر صاحبزمان است
ما با دل خون پای روضه مینشینیم
میراثدار اشک زین العابدینیم
غوغا پس از روز دهم هرگز نخوابید
زینب شروع کربلای خویش را دید
یک کاروان دل میرود صحرا به صحرا
ای کاش بر نیها نیفتد چشم زهرا
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #شعر_عاشورایی | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هوای پر زدن
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را
مرا گر آرزویی هست باور کن به جز این نیست
که در تنپوشی از شمشیر بینم، پیکر خود را
هوای پر زدن از عالم خاکی به سر دارم
خوشا روزی که بینم بیقفس بال و پر خود را
ز دلتاریکی باد خزان تا پرده بردارم
به روی دست میگیرم گل نیلوفر خود را...
من از ایمان خود یک ذرّه حتی بر نمیگردم
تلاوت میکنم در گوش نی هم باور خود را
✍🏻 #کریم_رجبزاده
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مرگ سرخ
بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین، این است
که مرگ سرخ بِه از زندگیِ ننگین است
حسین مظهر آزادگی و آزادیست
خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است
نه ظلم کن به کسی، نی به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است
همین نه گریه بر آن شاه تشنهلب کافیست
اگر چه گریه بر آلام قلب، تسکین است
ببین که مقصد عالیِ وی چه بود ای دوست!
که درک آن سبب عزّ و جاه و تمکین است
فراز نی سر وی گر رود، نباشد باک
که سرفرازی طاها و آل یاسین است
اگرچه داغ جوان تلخکام کردش، گفت
که مرگ در ره حفظ شرف چه شیرین است
ز خاک مردم آزاده بوی خون آید
نشان سروری و راه رهبری این است
ز خون سرخ شهیدان کربلا «خوشدل»
دهان غنچه و دامان لاله رنگین است
✍🏻 #خوشدل_تهرانی
🏷 #شعر_عاشورایی | #ظلمستیزی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مشرق نی
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
معنی مکتب آزادی و آزادگی است
سر و جان دادن و تسلیم نگشتن، بَرِ زور
آمد از ذبح عظیم تو، سرافکنده خلیل
ای که موسی شده حیران تو در وادی طور
صبر، از صبر تو، لبریز شدش کاسۀ صبر
چاک زد پیرهن صبر، به تن، سنگ صبور
از عدو آب طلب کَردنَت از رحمت بود
سلسبیلی تو خود و آب نبودت منظور..
شُهرت خانۀ خولی همه آفاق گرفت
تا درخشید مه روی تو از شرق تنور
سر فرو برد به دامان خجالت خورشید
تا که شمش رُخَت از مَشرق نِی، کرد ظهور..
✍🏻 #علیرضا_فولادی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
تأویل سرخ
بگو این سوره را نازل کند لبسرختر امشب
بگو تا ماه این سر را بگیرد زیر پر امشب
دهان خشک دنیا، از تعجب باز میماند
تمام راه را طی کردهای با پای سر امشب
الا قرآن ناطق، شمّهای از خون تلاوت کن
که تا مقتل به مقتل، پر شود از این خبر امشب
از این دریای خون باید سلامت بگذری، مولا!
به ساحل میرسد، کشتی اصحاب خطر امشب
پدر، با خط کوفی مینویسد سبز، قرآن را
قرائت میکند با سرخی رگها، پسر امشب...
به پیغمبر بگو، این سوره تأویلش شهادت شد
به این خاطر گرفته نیزه، قرآن را به سر امشب!
✍🏻 #سعیده_ثابتی_رضویان
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خونخواهی
به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
سرو در سرو، به خونخواهی قیس بن مسهّر
نخل در نخل به خونخواهی تمّار بروید
شب میآشوبد از آواز ستمسوزی مسلم
کوفه را پنجره در پنجره بسیار بروید..
چه غم از فتنۀ پاییز و تبرهای پس از این
باغ را در وزش شعله نگهدار، بروید
وقت خونخواهی هفتاد و دو خورشید بیاید
وقتی از بیشه رجزخوانی مختار بروید
به همین زودی از این ناحیه تکبیر بلند است
از زمین لمعهای از خون فراگیر بلند است
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #شعر_عاشورایی | #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
أین المنتقم
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
بازآ و با نسیم نگاه بهاریات
جانی دوباره بخش به ما ناامیدها
ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کردهایم
ای روز بازگشت تو آغاز عیدها
بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش
بازار پر فریب مراد و مریدها
برگرد تا زمین و زمان را رها کنند
چپها و راستها، و سیاه و سفیدها
بسیار دستهگل که برای تو چیدهایم
این خاک، غرقه است به خون شهیدها
خون حسین میچکد از نیزهها هنوز
برگرد و انتقام بگیر از یزیدها
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شعر_عاشورایی | #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خطبههای طوفانی
ای نام تو خطبههای طوفانی ما
ای مایۀ جرأت و رجزخوانی ما
خون تو به خاک این شرافت را داد
تا مُهر شود برای پیشانی ما
📝 #محمدرضا_سهرابینژاد
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
رساترین فریاد
آنجا که سکوت مرگ و استبداد است
خون شهدا، رساترین فریاد است
با این همه، در قیام ثاراللهی
فریاد حسین، خطبۀ سجاد است
✍🏻 #محمدجواد_غفورزاده
🏷 #شعر_عاشورایی | #امام_سجاد علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی
👈 از اقدامات امام سجاد(علیهالسلام)
✏️ رهبر انقلاب: امام سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابنزیاد و عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند... ممکن نبود حکومتها - ولو فاسد باشند؛ ولو بیدین و جائر باشند - بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه عظیمی؛ یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وادار کنند. ۱۳۷۲/۰۴/۲۳
🖼 #سخن_نگاشت
💻 Farsi.Khamenei.ir
شبیه تیغ دودم...
بریده است سر از عصر اختناق آهت
که جان به لب شده دشمن، از آه جانکاهت
بخوان بخوان و تحدّی کن، ای کلامت نور!
دو خط صحیفۀ سجادیه، به دلخواهت
گلوی گرگِ ستم را درید تا برخاست
شبیه تیغ دودم نالۀ شبانگاهت
تو روضۀ عطشی، میشود بلند انگار
صدای گریۀ آب از درنگ کوتاهت
شبیه دست علی، پینه بسته پیشانیت
خداشناس شود مستحق، سر راهت
✍🏻 #عاطفه_جعفری
🏷 #شعر_عاشورایی | #امام_سجاد علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
قافلۀ غم
آن داغ مدام برقرار است هنوز
از خون تو خاک شرمسار است هنوز
آن قافلهای که راه انداخت غمت
اینقدر بدان که رهسپار است هنوز
✍🏻 #امیر_مرادی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
پایداری ما
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
تنور لاله در این فصل آنچنان داغ است
که میچکد عرق از روی شرمساری ما
به راه خیزش ما گرچه نیزه کاشتهاند
جُوِی نکاسته از شور تکسواری ما
به رود خستۀ تاریخ داده درس شتاب
در آبراهِ هدف، موجِ بیقراری ما
صفی ز لشکر عشقاند باد و باران هم
غریب نیست شتابند اگر به یاری ما...
شروع زندگی جاودانه با یار است
در این غریبکشی، مرگِ اختیاری ما
به زیر سایۀ طوباقدان عاشورا
نرُسته سرو بلندی به استواری ما
صلا زدی که: کسی هست یاریام بدهد؟
بلی حسین من، آنک خروش آری ما
اگر چه دیر صلایت شنیدهایم، اما
بگیر هر چه غرامت ز خون جاری ما
بگو به دشمن مغلوب ما که در راه است
هنوز حادثۀ زخمهای کاری ما...
امید منتظران! با ظهور خود بزدای
غبار اشک، ز چشم امیدواری ما
«فرید» خط شهادت همیشه حایل باد
میان خستگی و پای پایداری ما
✍🏻 #قادر_طهماسبی
🏷 #شعر_عاشورایی
🇮🇷 @Shere_Enghelab