تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
#شعر : هوشنگ ابتهاج
🌺دست هایت را با لیوانِ چایی ات گرم کن!
دلت را با خیالی پنهان.
دردها را همه به یادت می آورند
حتی آنانکه بی خبرند.
لبخندی را ذخیره کن
حتی شده در عکسی رنگ و رو رفته...
روزهایی هست
که باید یادت بیاید
میتوانی بخندی
و کسی یادش نمی آید...
دست هایت را
با لیوانِ چایی ات گرم کن
و دلت را با خیالی پنهان ....
و همیشه
در کیفت عکسی داشته باش
از لبخندِ خودت!
برای روزهایی که
همه چیز یادت می آید
جز منحنیِ لبهایِ خاموشت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋پل صراط من
چشمان مهدیست...
#امام_زمان ♥️
#استوری 🌟
💌 کلام شهـــید:
طوری تلاش کنید که اگر روزی
#امام_زمان (عج) فرمودند
یک سرباز متخصص میخواهم
بفرمایند، فلانی👤 بیاید
سربازی که هیچ کارایی نداشته باشد
بدرد آقا نمی خورد ❌
#شهید_حسین_معزغلامی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌱کرده وابسته مرا حال و هوای حرمت...
خیر دیدم به خدا از همه جای حرمت...
🌱بهترین ثانیهها با تو رقم خواهد خورد....
بهترین خاطرهها خاطرههای حرمت...
✋(أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ)
#امامرضایدلم💚
#دلتنگزیارت
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دوباره عرض ِادب، عرض ِاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود "سلام از دور"
سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور...
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتِبام، از دور!
اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور
دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک...
اگرچه لطفِ تو بودهست مستدام از دور
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
لب تشنه سویِ آب حیات آمده بود
یعنی به اُمیدِ برکات آمده بود
ای من بفدای آن همه معرفتِ
آن پیرزنی که از دهات آمده بود
✍ #سیدمجتبی_شجاع
تقدیم به شهید والامقام #حمیدرضا_الداغی
وقتی به چاقوها رگِ غیرتْ نشان دادی
یعنی که با دستانِ خالی امتحان دادی
عباس دورانِ خیابانها شدی انگار
آن لحظه که خوشغیرتی از خود نشان دادی
فریاد غیرتمند تو از بس که بالا بود
هفت آسمان را با صدای خود تکان دادی
رحمت بر آن شیری که تو خوردی و اینگونه
در پای ناموسِ وطن ماندی و جان دادی
زخم عمیقی داشتی در سینهات اما
درس جوانمردی به هر پیر و جوان دادی
لعنت به آن آغوشهای رایگان، لعنت...
وقتی بهایش را تو با جانِ گران دادی
✍ #فرزانه_قربانی