🍃🌺
#حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
و عشق آمده در محضرت نماز کند
نماز در حرمت حکم کیمیا دارد
خوشا به حال کسی که به سجده افتاده
میان سجده ی خود مهر کربلا دارد
قسم به وعده ی حق لب رسول الله
علی مقام عظیم از خود خدا دارد
به خال روی لبش انبیا بدهکارند
اگر برای علی جان دهند جا دارد
علی شرافت عشق است بی برو برگرد
و کعبه از نفسِ مرتضی صفا دارد
علاج درد جنون را خدا به او داده
برای درد جنون مرتضی دوا دارد
عجب ندارد اگر با خدا نزد مویی
علی به نزد خدایش برو بیا دارد
علی کسی ایست که نوح نبی میان بلا
نفس نفس به لبش ذکر مرتضی دارد
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از چلچراغ بسوی ظهور( پشتیبان)
درایتا به چلچراغ بسوی ظهور بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/2145189906C69ffdb2d2f
چلچراغ بسوی ظهور
🌿🌾🌿میخواهم بگویم از معشوقم ،و بشنو ای قلب های شنوا ...
قلب هایی که خانه ی معشوق هست ،قلب هایی که تبلور نور ورحمت است ،
چرا که ازبس مهربان هستن و مواظب قلب های خالق خدا است ...
قلب های که خدا در آن جا دارد ،توصیف میکنم معشوقم را ...
وبی شک درک خواهد کرد آنکسی که قلب ش خانه ی خدا هست وبس ...
بشنو ای قلب های مهربان ای خانه ی خدا...
به وجد می آید قلب ودلم ای خدا ...
خوشحال وخوشبختم ای خدا، با وجود یاری چون تو ...
در کجایی دنیایی عالمی یاری چون تو است ،اغراق نمی کنم ای پروردگار من ...
شکوه وجلال وعظمت بی پایان تو شکر...
چه مهربان خدایی دارم و چه معشوق زیبایی ...
همه فانی ولی تو ای خدای مهربان ماندنی ...
شرمنده ام می کنی ای خدا ،مرا باز هم به میهمانی دعوتم کردی ...
شکر بار الها شکر ...
فرصت دادی و دوباره من روسیاه را دعوتم کردی ...
خودم از خودم شرم دارم ای یارب ،
چقدر مهربانی ،وچقدر عفو وگذشت...
من انسان ناچیز ولی چه تکبری داریم ...
سفره ی میهمانی که برپا میکنی و من میهمان سفره ی الهیت میشوم ...
قلب و دل وعقل م مدهوش میشود از این همه مهربانی ...
بگیر دستم را نجاتم بده ای خدای متعال ...
که نجات دهنده فقط تویی تو ...
عشق یعنی خود خدا ...
عشق یعنی راه رفتن و حرف زدن فقط با یاد خدا ...
چه آرام میگیرد قلب ودلم با یاد تو ای پروردگار متعال ...
راه ونشانم بده ،مقصدی نشانم بده که فقط هدف تو باشی تو ...
من لیلا ،چه آسان راه گم کردم ،وچه سخت گم میشوم ...
وتویی خدا چه راحت دستم را میگیری و چه راحت راه نشانم میدی ...
من به عشق تو ای خدا مجنونم،مجنون چون جنون در فراق لیلی 🌿🌾🌿
لیلا اسربار
🍀🌺🌼 ای رمضان 🌼🌺🍀
مــاه زیبــای خــدا ای رمضـان
ماه قـرآن و دعـا ای رمضـان
هر کجـا پا بنهی یـاد خــداست
ذکر حق در همه جا ای رمضـان
شبت آرام وسحر شیرین است
روزهـا پــر ز صفـا ای رمضـان
صـوت قـرآن و منـاجـات و دعـــا
همـه آهنـگ خــدا ای رمضـان
دل مـا را کـه گنـه کـرده سیـاه
پرکن از نـور و صفـا ای رمضـان
همـه مهـمـان خـداونـد کریـــم
سر این سفره سرا ای رمضـان
وقـت افـطـار و سحــر یـاد کنیـم
از امــام و شهــدا ای رمضـان
تا خــدا عمــر دهــد با دل شــاد
نشـوم از تو جــدا ای رمضـان
حمیدرضا فاطمی
ساعت ۰۴:۳۰ سحر ماه مبارک رمضان
ماه مبارک رمضان ماه میهمانی خدا
#رمضان
هدایت شده از سید موسوی 🌴
👍مااهالی خنده آبادیم 😆😅
مدیران خنده آباد منتظر دیدارن
کاربران خنده رو به یاری شما نیازدارن
مارا به دوستاتون یواشکی معرفی بفرمایید.
گروه رنگارنگ ازمجموعه بسوی ظهور میباشد.
گروهی شاد وجذاب برای نسل جوان
http://eitaa.com/joinchat/1357185042Cd1d9e1f42c
یا صاحب الزمان (عج)
دم تو گر نبود آدمی نمی ماند
نه آدمی که ملک هم دمی نمی ماند
نیازمند دو عالم به یک اشاره تواست
اگر تو ناز عالمی نمی ماند
به گریه شب هجران کشیدگان سوگند
که هر کجا تو بخندی غمی نمی ماند
هزار بار شهادت دهد قبیله طی
اگر تو جود کنی حاتمی نمی ماند
اگر تو دیده خشک مرا بگریانی
به پیش سیل سرشگم یمی نمی ماند
بیاد روی تو گر چشم حاجیان گرید
برای کعبه دگر زمزمی نمی ماند
تو گر به تخت سلیمانت گذاری پا
برای اهرمنان خاتمی نمی ماند
مگر تو چشم عنایت بیفکنی ورنه
بدار عشق و وفا «میثمی» نمی ماند
استاد حاج غلامرضا سازگار(میثم)
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
به هنگام نیّت برای نماز
به آلالهها قصد قربت کنیم
چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟
چه اشکال دارد در آیینهها
جمال خدا را زیارت کنیم؟
مگر موج دریا ز دریا جداست
چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟
پراکندگی حاصل کثرت است
بیایید تمرین وحدت کنیم
«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟
اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟
بیا جیب احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنیم
پر از گلشن راز، از عقل سرخ
پر از کیمیای سعادت کنیم
بیایید تا عینِ عین القضات
میان دل و دین قضاوت کنیم
اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم
مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم
برادر چه شد رسم اخوانیه؟
بیا یاد عهد اخوت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گلها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
«بیا عاشقی را رعایت کنیم»
قیصر امین پور
#مناجات
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی
من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است
تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی
روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را
می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی
بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن
می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی
کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر
بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی
آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی
من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی
من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با
گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی
صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی
رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی
وحید محمدی
#حضرت_خدیجه
آنان که التفات به دنیا نکرده اند
با نفس خویش ثانیه ای تا نکرده اند
خود بوده اند از اول و خود نیز مرده اند
در کفشهای هیچ کسی پا نکرده اند
با زور غمزه و رخ زیبا و با دروغ
خود را درون قلب کسی جا نکرده اند
در آینه اگر به رخ خویش زل زدند
غیر از خدای خویش تماشا نکرده اند
چون چشم وا نکرده و خود را ندیده اند
با چشم بسته هم به حقیقت رسیده اند
اما من و تو بسکه در اندیشه ی خودیم
با دست خویش در صدد ریشه ی خودیم
آه ای خدا مدد به شما مبتلا شوم
با راه های آدمیت آشنا شوم
گر با شکست خویش به محبوب می رسیم
کاری بکن که پیش همه برملا شوم
از لحظه های بی هدف زندگی من
من را بگیر تا که کمی با خدا شوم
ده شب گذشت و فاصله فرقی نکرده است
حتی مسیر قافله فرقی نکرده است
یک ماه پیش بی تو و امروز بی خدا
پایان این معامله فرقی نکرده است
این شهر قبل زلزله _ این شانه ی نحیف
با شهر بعد زلزله فرقی نکرده است
ده شب گذشت تا که به تو نزدیک تر شوم
نه اینکه با حضور تو تاریک تر شوم
وقتش رسیده است مرا هم جدا کنند
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
آنانکه تا همیشه نظر کرده ی تو اند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
آنانکه در مسیر تو از خود گذشته اند
از مال خویش و هرچه که میشد گدشته اند
اسلام چون که مثل علی و خدیجه داشت
حل شد برای عالم و مهدی نتیجه داشت
آن بانوی عزیز که عشق پیمبر است
آری خدیجه است که امشب به بستر است
یک سوره بیش نیست به قرآن سینه اش
آن سوره با سه آیه ی کوتاه، کوثر است
دنیا بدون فاطمه معنا نمی دهد
بی کوثر این مسیر به ولله ابتر است
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
رنج خدیجه حاصلش این ماه دختر است
هم پیرو پیمبر و هم شیعه ی علی ست
سلمان و حمزه ،یاسر و عمار،ابوذر است
ثابت شده به کل جهان موقع نیاز
مثل علی، خدیجه خودش چند لشگر است
سرمایه ی محبت زهراست دین او
دینش به این دلیل از اسلام بهتر است
با غصه های شعب ابیطالب آمده
این دور جام فکر کنم دور آخر است
بی وقت می رود به سر ماذنه بلال
توی گلوی ماذنه الله و اکبر است
تا دخترش بزرگ شود مثل مادری
عمری به جای فاطمه حامی حیدر است
بانو چه می کشید ز غم های دخترش
آنجا که حد فاصل دیوار تا در است
بیچاره فاطمه به که گوید ز غصه اش
سنگ صبور دختر غمدیده مادر است
رنگ رخ خدیجه به بستر پریده است
امشب مسیر روضه به کوچه رسیده است
#مهدی_رحيمی
26ارديبهشت1372
درگذشت دکتر مهدي درخشان
دکتردرخشان محقق و نويسنده و استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تهران بود و تحصيلاتش را در رشته ادبيات فارسي به اتمام رساند. مهم ترين آثار وي تفسير جزء سي ام قرآن مجيد و جواهر قرآن و تاثير قرآن است.
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم
ڪه اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت ڪه برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود "
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
🌸🌾🌿دل وقلبم ،
مات ومبهوت مانده بود،
چون آواره ی در بیابان گرم ...
چون کویر خشک...
وچون لب تشنه ی سرگردان در این بیابان ...
و من دنبال یک جرعه آب ...
ولی نبود که نبود ...
گفتم دل داده بودم به تو ای یارب ...
یک عاشق دلسوخته ...
ساز از تو باشد و آهنگش از تو ...
ومن شیدایی کنم از این آهنگ ...
ساز وآهنگ شنیده شد ای معشوق ...
ومن لیلا،شیدایی نکردم که هیچ ...
گم شدم در این آهنگ ،
وچه گفتم و چه شنیدی تو ای معشوق ؟
و شدم شرمنده ،وشدم روسیاه ...
میخواهم ای خدا ،ای معبود بی همتا ...
بنواز برایم آهنگ ،شیدایی خواهم کرد
مسیر ،مسیر عاشقی است ،شک ندارم که میتوانم
مجنون تو هستم ای خدا ،اغراق نمیکنم ای خدا ....
نباشی در قلب ودلم ،منم نیستم ...
جنون عشق بر سرم زد،...
وچقد سخت است ای خالق یکتا ،لمس نکردنت،حس نکردنت ...
و چه آرامشی دارد بودنت و لمس دستهای بی نیازت. ..
منم نیاز و تو ای بی نیاز ...
منم گدا و تو ای معبودم عطا...
بفرست برایم نور رحمتت را ،غرق بشوم من در این نور الهی ....
شاپرک وار پرکشم تا اوج آسمان ...
شک ندارم که خوشبختی یعنی لمس تو..
لمس نگاه مهربانت ،لمس دستهای گرمت ...
لمس بودنت در کنارم ،
خواهم ماند تا آخر عمرم در کنار حس خوب خدا🌸🌿🌸
لیلا اسربار
28ارديبهشت
بزرگداشت خيام نيشابوري
او فيلسوف، رياضيدان، منجم، پزشك و شاعر بزرگ ايران است. درحدود سال هاي 417 تا 440ق در نيشابور متولد شد و شهرتش بيشتر در حكمت، طب، نجوم و رياضيات بود. وي را به سبب رباعيات فلسفي لطيفش مي شناسند.
🌸🌿🌸هالهِ غم آمد سراغ من مجنون صفت ...
کشید پردهِ ی بین من و معشوق باگذشت ...
پرده شد یک دیوار بلند، و من گم شدم در این شهر تنها...
و چه راحت دیوار شد ،اندازه ی یک کوه صفا...
ومن گم شدم بین صفا ومروه ی خیالم ...
تشنه وتنها، راه گم کردم بین این دوتا ...
در جستجویی یک جرعه آب ...
در جستجویی یک دست محبت ...
یاد عاشقی ابراهیم خلیل الله ...
و من درون یک هاله ی غم ،چه ساختم برای خود دیوانه صفت ...
گیسوانم پریشان، افتاده بر چشمان غم زده ام ...
گم شدم در این غم ...
ناگه غبطه خوردم من بر این حال عاشقی دوست خدا ...
چاقو برداشته شد ،خلیل خدا کشید بر گلویِ بهترین ش ...
ومن کشیدم بر گیسوانم ...
چاقو نبرید ...
ولی این کجا و اون کجا ...
ابراهیم، خلیل خدا شد ...
و من لیلا، باز هم دیده ام زیبا نشد ...
روزنه ای باز شد در میان این دو کوه ...
ومن راهی خانه ی امید،
گیسوانم رفت ،دیدم به عین ...
معشوقم در همه حال بوده و من ،
باز شرمنده ...
راهی جاده، راهی خانه ی خدا ...
رجوع کردم بر قلبم ...
شکستم من قفل ناامیدی ...
گرفته بوده در همه حال دستم ...
لمس کردم دست مهربانش را ...
ومن چه آرام شدم با حس خدا...
کوله بارم بردوش ،
راهی جاده ام ،
و من چه آرام با یاد خدا ...
میخواهم برسم به مقصد ...
قصدم بندگی است و مقصدم خدا🌸🌿🌸
لیلا اسربار
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
سلام
😊☝️اینم یه عکس از آقای فلاح که ۵۰ تا برچسب درخواست کردن و روی خودروهای مختلف نصب کردن (قلعه گنج کرمان)
👌واقعا این خودروهایی که برچسب های پویش را نصب می کنند، هر روز با حرکتشون توی شهر، پیام حجاب را همه جا منتشر می کنند 👌👌
😊ببینید چقدر طرح قشنگیه✌️
♨️پویش حجاب فاطمے در حال گسترش در سراسر کشور...
🔻برای درخواست برچسب های پویش، به آی دی زیر اعلام کنید
@hemayat_puyesh
#پویش_حجاب_فاطمے ۱۱
زیباست :باتمام وجود احساس کنی
کسی که دوسش داری حضور جاودان دارد در هستی
آن اندازه که بعداز مرگ هم حی بودنش حتمی ست درهستی...
خوش به حال آنها که چشم جانشان به دیدار تو روشن شده
مولای من... جز حسرت سخنی ندارم برای گفتن
جز اشک بهانه ای ندارم برای گفتن..
جز اشک بهانه ای ندارم برای این همه بی لیاقتی...
💔🍃▪️⚫️▪️🍃💔
#یاامامحسنع
🕯▪️گرچه خاكي ست ولي مرقد او كعبه ي ماست
🕯▪️نام آن گرچه بقيع است ولي عرش خداست
🕯▪️حرم كرب و بلا جلوه ي بيت الحسن است
🕯▪️حَسَنيه ست به هرجا كه حُسينيه به پاست
🕯▪️طالع ِ هركه حسيني ست يقيناً حسني ست
🕯▪️كه حسين ابن علي هم حسن دوم ماست
🕯▪️حسني هستم و از حشر چه باكي دارم
🕯▪️كه سر و كار ِ غلامان حسن با زهراست
🌸🌿🌾🍂
سپیده زد و طلوعی دیگر ،و برگی از این دفتر عمر ...
ودوباره باز شد صفحه ی ازاین دفتر ...
و کنار رفت چه راحت صفحه ی دیروز ...
ومن باز لحظه ها را چه راحت از دست دادم ...
در پی نداشته هایم بودم و غافل از داشته هایم ...
بغل کردم من این دفتر عمر را ...
یاد صفحه های عمر ...
و چه راحت خیال مرا بیخیال نداشته هایم کرد ...
دیروز من خود امروز ها هست ...
وبرسد روزی در خیال این امروز ها غبطه بخورم ودر حسرت این امروز ها ...
کفش هایم را به پاکردم و به دنبال این امروز ...
ثانیه به ثانیه میرفت ...
ومن آرام آرام چون ،ثانیه ها...
نگاهم خورد بر این سقف خدا ...
چند ساعتی دیگر میرسد شب ...
میخواهم بسازم من این امروز ها را ...
دستهایم گره خورده بهم ...
ومن در اضطراب این صفحه ی عمر ...
پانهاده م براین صفحه ی عمر...
دستهایم شد قلم ...
برداشته شد این قلم ...
نوشته شد با این قلم ...
قلم بشود دستهایم ای خدا ...
اگر گدایی کند بغیر تو ...
گدایی میکنم من از تو ای معبودم ...
بمان برایم در هر صفحه ی عمر ...
ورق ها خون گریه کند ...
اگر نباشی اول هر ورق ...
ومن لیلا چه مست و سرخوش میشوم از دیدن اسمت ای خدا ...
ورق ها کنده شود ...
بگویی بیهوده بود ای بنده ی من ...
اگر نباشد تایید بندگی م ...
پای این هر صفحه ی ورق🌸🌿🌾🍂
لیلا اسربار
به نام او که ساغرِ های و هویم ، لبریز از باده ی عشق و یادِ اوست !
" همین امشب "
کجاست دست تهی ؟ پر شود یقین امشب
در آسمان همه شور است و در زمین امشب !
ز باده ی رخ زیبای یار ، سرمستیم
به عشق اوست دل و جان ما عجین امشب
گرفته دامن مظلوم را شرار ستم
به "غزه " فاجعه بر پاست نازنین ، امشب
ز بمب و موشک و خمپاره گشته ویرانه
که دشمن است قسم خورده ، در کمین امشب
نه سفره ای و نه نانی ، نه سرپناه آن جاست
زبان روزه شهیدند مسلمین امشب !
دلم گرفته عزیزا ، به وسعت هستی
به شانه های غزل ، بغض را ببین امشب
بتاز با همه ی قدرتت به پیکر شب
نمای اسب کرم را دوباره زین امشب
پرنده های دو دستانمان به صد امّید
به سوی توست به پرواز ، مه جبین ، امشب
برای مرهم دل های خسته مان از ظلم
بشوی عالم هستی ، زجور و کین امشب
شده است "غزّه" ، "فلسطین" ز پایداری و صبر
میان حق طلبان در جهان ، نگین امشب !
ز سوز این دل بشکسته از ستم ، " سیمین "
سرود یک غزل سرخ و آتشین امشب
ظهور منجی عالم که برترین عیدی است !
عطا نما ز کرم بر همه ، همین امشب
93/4/23
🌸🌿🌸🍂
من ،خود من ...
نه تنها جسمم، روح و روانم ...
درون این حباب بزرگ و گرد ...
درست شکل گهواره مادری ...
چه آرام لالایی ...
و من چه آرام ازاین لالایی ...
ومن خوشحال ازاین صدا ...
بدنبال این آهنگ ...
رسیدم تا خود مدینه ...
رسیدم تا کوچه های هاشمی ...
پانهاده م در خیال خود به خانه ی زهرا س و مولا علی ع ...
چه آهنگی ،چه نجوایی ،چه لالایی...
مدهوش شدم ازاین فرزند ...
دیوانه شدم از این نام ...
عقل وهوشم را برد این فرزند زهرا س و علی ع ...
بوی یاس پیچیده بود در کل این کره...
ومن چه پرنده ی سرخوش ومست ازاین بوی یاس...
اوج پرواز گرفتم ....
دور تا دور شهر مدینه ...
پرسیدم از فرشته های آسمانی ...
علت این بوی خوش ...
شنیدم اسم مبارک حسن ع ...
به آغوش کشیدم من اسم امام حسن ع ...
دیوانه شدم با اسم اولین فرزند پیوند آسمانی ...
قسم خوردم ،قسم نخور ...
قسم میشکنم من ...
کفاره میدهم من هر چه باشد ...
کفاره م این است ای خدا ...
عقل ودل میدهم برای حسنم...
روح وجسم میدهم برای حسنم ...
پر پرواز میخواهم ای یارب ...
میدهی بال پرواز ؟؟؟؟
از خوشحالی ولادت امام حسن م ...
چون گنجشکی تازه بال پرواز در آمده ...
پرواز میکنم دور فقط اسم امام حسنم ...
جان بدهم من برای ولادت عشقم امام حسن ع ...
حسنی ام ،حسنی ...
حسن نیک دارم که بگیرد دستم را روز محشر....
ازبس کریم است امام حسن ام ...
معامله نمی کنم ای خدااا...
آگاه هستی تو خدا، از دل من لیلا ...
عوض شده اینجا قانون عشق ...
امام حسن ع شده لیلا ...
ومن روسیاه شدم مجنون ...
لیلی ومجنون بماند کنار ...
شده م زلیخا در پی یوسف ..
تولدش حیرانم میکند ای خدا ...
زلیخا وار چشم وجمال میدهم برای حسن م ...
مدینه شده نور ،
کوچه هاشده گلستان ...
ومن در پی چیدن گل برای تولد تو ای آقا ...
نیافتم گلی به زیبایی صلوات ...
چیدم صلوات ،سبد، سبد ...
گل باران میکنم ای آقا ...
برای روح بزرگت صلوات ...
تولدت مبارک امام حسنم🌸🌿
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
لیلا اسربار🌸🌾
دل عالم مس و طلا حسن است
با خبر باش کیمیا حسن است
در ره دوست ابتدا حسن است
انتهای مسیر ما حسن است
ذکر ما بعد آتنا حسن است
مهر تایید هر دعا حسن است
آنکه بخشیده در خفا حسن است
معنی واژهی عطا حسن است
ما فقیریم و دلخوشیم به فقر
سر و کار فقیر با حسن است
بی سوادیم و او معلم ماست
شاه همسفره با گدا حسن است
او نباشد خدا شناس کجاست؟
جلوهی بخشش خدا حسن است
کار خوبان خلیفه اللهی ست
روزی هر که هست با حسن است
همنشین نبی به زیر عبا
میوهی قلب مرتضی حسن است
درد دوری ز خاندان علی ست
دردهای مرا دوا حسن است
با حضور حسین- حضرت عشق-
تا حسن هست مقتدا حسن است
#حسن_اسحاقی
#امام_حسن (ع)
🌸🌿🌸
سفری در پیش دارم ،
تا خود ناکجا آباد ...
توشه ی راه میخواهم ...
ودفتری درمیان این توشه ..
قلمی باشد و من باشم و دفترم...
و مسیر ،مسیر عاشقی باشد ...
و یک جاده ی طولانی ...
ومن در وسط جاده ....
آرام و بیخیال ...
بیخیال از نداشته هایم ....
بیخیال از نبودن هایم ....
آرام هستم از داشته هایم ...
اغراق نمیکنم ،اغراق نمی کنم ...
تجسم خیالت ای یار ...
تبسمی می آورد بر لبان من لیلا ...
کاش دستهایم گره میخورد بر دستان آرامت ای یار ...
لرزه می اندازد بر لبهای من دیوانه صفت ...
جنون عشق میزند برسر من ...
ومن دیوانه وار در این جاده ی خیال ...
پیچ ها را نمی بینم و چه راحت لغزش...
احساس کرده بودم جاده هست فقط صاف وساده ...
دستهایم را بگیر ای دلداده ام ...
دل داده ام من ؟؟؟؟
شک دارم ازاین حرف ...
در کجای این جاده دستم را رها کرده بودم از دست مهربانت ...
و شدم کور جاده ..
و ندیده بودم پیچ ها ...
بگیر دستم را ای دلبرم ....
به آغوشت بگیر من لیلا یت را ...
من به آغوش گرمت محتاج م ای خدا ...
من محتاج ام ،درست چون کوری به عصایش🌸🌿🌸🌿
لیلا اسربار