خوانش غزل ۴۰۰.mp3
1.4M
غزل شمارهٔ ۴۰۰
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
محراب ابروی تو حضور نماز من
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
مست است یار و یاد حریفان نمیکند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم او
گردد شمامه کرمش کارساز من
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه میکنم
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود
هم مستی شبانه و راز(سوز) و نیاز من
حافظ ز غصه سوخت بگو حالش ای صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من
#حافظ_خوانی
#استاد_آهی
✨↝﷽↜✨
تنها ترین امیر ، دست مرا بگیر
ای میر ، ای کبیر ، دست مرا بگیر
در لحظه شکست ، یا لحظه ی فرود
ای مرد ، ای دلیر ، دست مرا بگیر
عشقِ جهانیان ، میرِ سپاهیان
ای شاهِ بی نظیر ، دست مرا بگیر
دستِ خدایی و جانِ پیمبری
ای یار بر اسیر ، دست مرا بگیر
در لحظه های غم، ذکری که نام توست
زآن چشمِ من بصیر ، دست مرا بگیر
ای شیرِ کهکشان ، خورشیدِ این جهان
ای پاکیِ ضمیر ، دست مرا بگیر
ای بر رکابِ عشق، هستی تو چون نگین
مولایِ بی سَریر ، دست مرا بگیر
ای مَنشَاءِ جهان ، ای ماهِ بی کران
ای خیرِ پر کثیر ، دست مرا بگیر
آقایِ ذوالفقار ، محبوبِ هر بهار
ای ماه در غدیر ، دست مرا بگیر
ای ماهِ روشنِ شبهای قدر من
ای نور، ای نصیر ، دست مرا بگیر
ای مردِ بی نظیر ، دست مرا بگیر
تنها ترین امیر ، دست مرا بگیر
#مصطفی_آخوندی
🍃🌸
شیــر آوردنتــان دیــر شـده
دیگـر از زنـدگـےاش سیـر شـده
داغ زهــرا بِـه دلـش بـود ولـے
علـے از جہـل شـما پیــر شـده..
#امیرمومنان_امام_علی_علیه_السلام
🔸ماجرای معروف و عجیب خواب آیت الله العظمی مرعشی نجفی و شعر استاد شهریار (علی ای همای رحمت)
▫️از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است:
💠شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند.
▫️حضرت فرمودند:
💠شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.
▫️مولا فرمودند:
شهریار ما کجاست ؟
▫️شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند:
شهریار شعرت را بخوان!
▫️و شهریار این شعر را خواند:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا
که به مـا ســوا فـکـندی هـمـه سایـه هـمـا را
▫️ایشان فرمودند:
💠وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟
▫️گفتند:
شاعری است که در تبریز زندگی میکند
▫️گفتم:
💠از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله می رسد خادم از او نامش را می پرسد میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمده ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند؛ آیت الله پس از دیدن شهریار می گویند این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(علیه السلام ) دیده ام.
▫️آیت الله می پرسند:
این شعر (( علی ای همای رحمت )) را کِی ساخته ای؟
💠شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند که شما از کجا خبر دارید! که من این شعر را ساخته ام؟
💠چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام. ولی من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام!
آنگاه آیت الله مرعشی سری تکان می دهد ومی گوید می دانم ولی تو ای: "شهریار شعرت را بخوان!"
و او متحیر و حیران می خواند: وشهریار همان شعر بالا را می خواند.
▫️مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند:
💠چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.
▫️شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید:
💠من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم. تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام.
▫️آیت الله مرعشی نجفی فرمودند:
💠وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام.
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.🌹🌹🌹
.
از ازل مستجاب دعای تو هستم
تا ابد مستمند عطای تو هستم
تا نفس میکشم مبتلای تو هستم
اومدم تا به بدی هام اقرار کنم
دل غافل رو دوباره بیدار کنم
برا بخشش گناهام اصرار کنم
نیست از درد عـلی یڪ نفـر آگاه چرا؟
دست بر گردنِ او حلقه ڪند چاه چرا؟
کَر شده گوشِ زمان،
چشم زمین بسته شدهست
آه عمّار !
ڪجایے ڪه علے خسته شدهست ...
#امام_علی_علیه_السلام
عالم همه در راز علی پیچیده
کعبه به خود اعجاز علی را دیده
محراب دعا به لحظهی سرخ نماز
جز «فزت و رب...» از علی نشنیده!
#علی_خسروی
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خوردهایم
#قیصر_امین_پور
تکیه بر کعبه بزن وارث شمشیر دو دم
أشهد و أن علی از تو شنیدن دارد...
#ایها_العزیز
#وَ_تَصَدَّق_عَلَینا؛
#یَا_صاحبَ_العصرِ_والزَّمان...
🥀
روزی
با بانگی عالم گیر
غافلگیر می شوی
با ندای
ظهور حضرت حجت عجل الله
اگر آن روز مبارک
قسمتت شد
حقیقت زندگی الهی
آرامش قلبی
حیات طیبه
و همه ی آن چه
حسرت ت
از زندگی هست را
درک می کنی
با چشم می بینی
دعا کنیم
برای فرج
صاحب الزمان عجل الله
که فرج و گشایش
زندگانی ما هم
در فرج اوست
شب ها
و روز های قدر
دعا کنیم
برای ظهور مهدی زهرا(س)
عاشق
تا مضطر نشود
تا در تمام وجودت
احساس نیاز نبیند
به سرای عاشق
پای نمی نهد
آقاجان
مهدی(ع) جان
به خاطر دل های
عاشقان بیقرار
بیا🌸
🔴 #علی_را_چه_کشت ؟؟!
یک وقت میگوییم که علی را که کُشت؟
و یک وقت میگوییم چه کُشت!
اگر بگوییم علی را که کُشت؟
که البته اِبنِمُلجمِمُرادی کُشت
و اگر بگوییم علی را چه کُشت؟
باید بگوییم؛ #جمود و #خشک_مغزیها و #خشکمقدسیها...
🔺 همینهایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت میکردند، واقعاً خیلی تأثرآور است....
علی به جهالت و نادانی اینها ترحم میکرد، تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال میداد و به اینها آزادی فکری میداد....
🔹 ابن ابی الحدید میگوید، اگر میخواهید بفهمید که #جمود و #جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: ما میخواهیم خدا را #عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم....
📚 #شهید_مطهری/ اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص ۷۷