eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بیانات امام خامنه ای 🎥 🔸گفتمان غرب و اسلام در مورد زن 🔹انسان استعجاب می کند از قدرت الهی که چطور این توانایی بالا را همراه با ظرافت به زنان عنایت کرده ! ... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
💰💰💰لیست برندگان قرعه‌کشی💰💰💰 لطفا نام و نام خانوادگی: شماره تماس: کد ملی: عکس و تصویر شماره شبا را به ادمین ذیل ارسال فرمائید @razmande4 با توجه به ارسال لینک به کانال های دیگر توسط برخی مخاطبین، بزرگوارانی که از 👈 الان تا فردا ۸ صبح 👉مشخصات را ارسال نفرمایند انصراف تلقی میشود(چون برخی از بزرگواران شرایط را مراعات نفرمودند،خودشان فرمودند که لینک مسابقه فوروارد شده) 👇👇👇👇👇 کانال شیفتگان تربیت را به دیگران هم معرفی فرمائید 🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۵۳ قرآن کریم ( آیات ۲۹ تا ۳۴ سوره مبارکه رعد )  🌺 پیامب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۵۴ قرآن کریم ( آیات ۳۵ تا ۴۲ سوره مبارکه رعد )  🌺 امام رضا (ع) می‌فرمایند: «لا تَطلُبُوا الهُدی فی غَیرِالقُرآنِ فَتَضِلّوا» هدایت را جز از قرآن مجویید که گمراه خواهید شد. (امالی صدوق /۴۳۸) 🎙 استاد پرهیزگار •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَ لَاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَ لَاتَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی! (سوره مبارکه إِسراء/ آیه ۲۹) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر و از آنجا که رعایت اعتدال در همه چیز حتى در انفاق و کمک به دیگران شرط است؛ در این آیه روى این مسأله تأکید کرده، مى‏گوید: «و هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن» و ترک انفاق و بخشش منما (وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ). 🌺🌺🌺 این تعبیر کنایه لطیفى است از این که دستِ دهنده داشته باش و همچون بخیلان که گویى دست‌هایشان به گردنشان با غل و زنجیر بسته است و قادر به کمک و انفاق نیستند مباش. «و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى»! (وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۹ سوره مبارکه إسراء) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مغزهای کوچک زنگ زده ⏪ از اعترافات اجباری تا فیلم اجباری! ⏪ فقط حواستان باشد لو نروید!!!😐 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق 💞قسمـــٺ #س
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ هر روزی که به جمعه نزدیک میشد. هم استرس یوسف و ریحانه😥😥 و هم نقشه‌های سمیرا،😏بیشتر میشد. همه چیز آماده بود... از انگشتر نشانی که برای بانویش خریده بود.تا تمام حرفهایی که باید میزد. همیشه بشمار سه، آماده میشد.! شلوار مشکی، پیراهن آبی آسمانی اش را پوشید. سوت میزد و موهایش را شانه میزد.😌دستی به صورت و محاسنش کشید. چنان ذوقی در دلش بود که فقط خدا میدانست.😍عطر گل محمدی کنار گردنش زد.🌸 چند صلواتی فرستاد.😌 دکمه کتش را میبست.باز میکرد.نه خوب نبود..!😕 کت را درآورد. ژست گرفت. روی دستش انداخت. نه اینم خوب نیست..!🙁 کسی نبود بداد دلش برسد.. نظری، حرفی..😔 یکبار کت مشکی را میپوشید. در می آورد. دوباره کت آبی نفتی اش را میپوشید...😑 بیشتر از ١٠ دقیقه بود، که مقابل آینه ایستاده بود.😑🙈 باصدای پیامی که از گوشیش آمد، نگاهش را از آینه گرفت.پیام از علی بود. 📲_ احوال باجناق خوش استایل. اون کت آبی نفتی داشتی، اونو بپوش. بشکنی زد. 😍👌باذوق، کت را پوشید. و سریع از اتاقش بیرون رفت.😎 پدر و مادرش، بی تفاوت درماشین نشسته بودند. نه ذوقی نه خوشحالی ایی..! 💞جمعه، از راه رسید.. اول ماه رجب، و پنجم تیرماه💞 ساعت ٧شب بود... رسیدن ماشین یوسف و یاشار همزمان شد... یک دستش گل 💐😍بود. یک دستش شیرینی.🍰😍 این بار، ٨گل بلندر زرد و سفید گرفت. شیرینی را به مادرش داد. باذوق، سر به زیر، وارد خانه آقابزرگ شد.☺️💓 خانواده عمومحمد،.. آمده بودند. دیشب عمومحمد هیئت داشت. اما یوسف یادش نبود..!😅 خانم بزرگ و آقابزرگ.... از قبل تدارک همه چیز را کرده بودند. میوه،🍏شربت، و شام.🍤🍖 حیاط دل باز🌳🌿 و باصفای ⛲️🌺آقابزرگ بار دومی بود که میهمان داشت. آقابزرگ، تختها را جمع کرده بود.... چند قالی ١٢متری انداخته بود. که همه ، کنار هم بنشینند.😊 بعد از سلام و احوالپرسی،... همه نشستند.علی بلند شد و کنار یوسف نشست. پشت کمرش زد. آرام کنار گوشش، با خنده گفت: _احوال باجناق بنده چطوره!؟چه کت بهت میاد دست اونی که نظر داده درد نکنه.!😁 _خیلی خودتو تحویل میگیری.😊 علی سرش را نزدیکتر برد. _خودمو که نمیگم...! 😜 لبخند محجوبی زد.ناخواسته سر به زیر انداخت.☺️🙈 آقابزرگ در گوشه ای خلوت،... با محمد و کوروش صحبت میکرد. و خانم بزرگ... با فخری خانم و طاهره خانم.مثل بار اول.. سمیرا تا میتوانست میتاخت...😠😏 بهونه میگرفت گرما را،.. خراب بودن میوه ها... گرم بودن شربت... مسخره میکرد مجلس را،.. دستمال برمیداشت بعلامت گریه،.. میگفت یکی بیاید روضه بخاند...😏 خانم بزرگ میکرد.. و یاشار و فخری خانم هم میخندیدند.. دوساعتی گذشته بود.... یوسف استرس داشت.از سمیرا پناه برد..😥🙏 نکند خراب شود.! نه قرار نبود خراب شود، کرده بود. ✨خراب هم میشد،. نامش خراب شدن نبود.خدا خودش میدانست.✨✌️ آقابزرگ از جمع پسرانش دور شد.... روی صندلی همیشگی اش نشست. عصا را عمود گرفت. دستهایش را روی عصا گذاشت.رو به یوسف کرد. _خب باباجان، همه الحمدلله هستن. برید داخل، چند کلامی با خانمت حرف بزن. از اول این جریان شما هنوز حرف نزدید.😊 سمیرا خواست... دوباره حرفی بزند، چشم غره آقابزرگ 😠کار خودش را کرده بود. رو کرد به ریحانه و گفت: _بلند شید دیگه باباجان، چرا نشستین؟!😊 با این جمله که تاکید بود... یوسف و ریحانه بلند شدند. به داخل رفتند. فخری خانم آرامتر، شده بود. کوروش خان هم رضایتش را اعلام کرده بود. آقابزرگ با خشم... 😠 رو به یاشار اشاره کرد. که بیاید کنارش. به محض نشستن یاشار،آقابزرگ گفت: _جلو زنت رو نمیتونی بگیری بگو تا من بگیرم...😠 اینجا مجلس خاستگاری هست..! 😠 💞این دوتا💞 چند بار مراسمشون بهم خورده، این بار به هم بخوره، من میدونم و تو..😠شنیدم خیلی از خونه ت راضی هسی..!😏 یاشار ترسید...😨 تا به حال خشم آقابزرگ را ندیده بود. باید گوش میکرد. بخصوص هم شده بود... آقابزرگ را مطمئن کرد،😥که مراقب است به حرف زدن و جملات همسرش. به خنده های بی وقت، خودش.!! 💓یوسف و ریحانه...💓 به اتاق مهمان رفتند.چند دقیقه ای روبروی هم، نشسته بودند. یوسف آرام آرام بود... آرامشی داشت ... کار، کار بود.☝️ بسم اللهی گفت. لبخندی زد. و شروع کرد...😊 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحریم دارو؛ آری / تحریم اینترنت؛ هرگز !! ❌ چرا اینستاگرام اهانت به مقام معظم رهبری را مجاز اعلام کرد!!🤔 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همین زنی که می‌توانست پیغمبر باشد از نظر فضائل و مناقب و حد وجودی... ✔️ مادری می کند! ✔️همسری می کند! ✔️خانه داری می کند! ⛔️ خانه داری را تحقیر نکنید‼️ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : عصیان و سرکشی در برابر چه عظمتی! 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ محض‌توصیفش‌همین‌ڪافیست ڪه جبرئیل گفت: ڪوثرِ حق است و اثباتش‌به قرآن میرسد❤️ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مجموعه استوری ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat