سليم-زينب زينب.mp3
13.11M
زینب زینب
😭😭😭
سلیم موذن زاده اردبیلی
•┈┈••✾❀🍃⚫️🍃❀✾••┈┈•
برای ☝️نفر ارسال فرمائید
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا»
آیا نمیبینند که (این گوساله) هیچ پاسخی به آنان نمیدهد، و مالک هیچ گونه سود و زیانی برای آنها نیست؟!
(سوره مبارکه طه/ آیه ۸۹)
تفسیر:
در اینجا خداوند به عنوان توبیخ و سرزنش این بت پرستان، مى گوید: آیا آنها نمىبینند این گوساله پاسخ آنها را نمىدهد و هیچگونه ضررى از آنها دفع نمىکند و منفعتى براى آنها فراهم نمىسازد؟ (أَ فَلا یَرَوْنَ أَلاّ یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلاً وَ لا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرّاً وَ لا نَفْعاً).
یک معبود واقعى حداقل باید بتواند سؤالات بندگانش را پاسخ گوید، آیا تنها شنیده شدن صداى گوساله، از این مجسمه طلائى، صدائى که هیچ اراده و اختیارى در آن احساس نمى شود، مى تواند دلیل پرستش باشد.
🌺🌺🌺
و به فرض، که پاسخ سخنان آنها را هم بدهد، تازه موجودى مىشود، همچون یک انسان ناتوان که مالک سود و زیان دیگرى و حتى خودش نیست آیا با این حال مى تواند معبود باشد؟!
کدام عقل اجازه مى دهد که انسان یک مجسمه بى جان را که گاه گاه صدائى نامفهوم از آن برمى خیزد، پرستش کند؟ و در برابرش سر تعظیم فرود آورد؟
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۹ سوره مبارکه طه)
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشـــق🌹 #پــلاک_پنهـــان #قسمت41 محمد بعد از سلام و احوالپرسی
* #هــو_العشـــق🌹
#پـلاک_پنهــان
#قسمت42
ــ درمورد این گروه چیزی میدونی؟
ــ خیلی کم
محمد نفس عمیقی کشید و شروع کرد به تعریف:
ــ گروه ضدانقلابی که صهیونیست اونو ساپورت میکنه،کارشون و روش تبلیغشون با بقیه فرق میکنه،اونا دقیقا مثل زمان انقلاب کار میکنن،مثل پخش نشریه یا سخنرانی وبعضی وقتا نوشتن روی دیوار
ــ دقیقا مثل نشریه هایی که تو اتاق کار سمانه پیدا کردیم
محمد به علامت تایید تکان داد؛
ــ دقیقا،الان اینکه هدفشون از این کار دقیقا چیه،چیز قطعی گیرمون نیومده
ــ عجیبه ،الان دنیای تکنولوژیه،مطمئن باشید یه نقشه ی بزرگی تو ذهنشونه
ــ شک نکن،وقتی از سهرابی گفتی ،فرداش یکیشون اعتراف کرد که سهرابی رو برای کار تو دانشگاه گذاشته بودند،اما کسی به اسم بشیری رو نمیشناسن،البته اسم سمانه رو پرسیدم هم نشناخت و گفت که اصلا همچین شخصی تو گروشون نبوده.
ــ خب این خیلی خوبه که اعتراف کرده سمانه تو گروه نبوده
ــ اما کافی نیست
ــ چه کاره ی گروه بوده؟؟اصلا از کجا میدونید راست میگه؟
ــ کمیل،خودت مرد این تشکیلاتی،خوب میدونی تا از چیزی مطمئن نشدیم انجامش نمیدیم
کمیل کلافه دستانش را درهم فشرد و گفت:
ــ فک کنم لازم باشه به سمانه حرف بزنم
ــ آره ،ازش بپرس روز انتخابات دقیقا چی شد؟با بشیری حرف زده؟آخرین بار کی بشیری رو دیده
کمیل سری تکان داد و نگاهی قدرشناس به دایی اش خیره شد:
ــ ممنون دایی
ــ جم کن خودتو،به خاطر سمانه بود فقط
هردو خندیدند،محمد روی شانه ی خواهرزاده اش زد و گفت:
ــ ان شاء الله همین روزا سمانه رو بکشی بیرون از این قضیه بعد بشینیم دوتایی روی این پرونده کار کنیم.
ــ ان شاء الله
ــ من برم دیگه
کمیل تا سالن محمد را همراهی کرد،بعد از رفتن محمد به امیرعلی گفت که سمانه را به اتاق بازجویی بیاورند...
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز وفات الگوی صبر و شجاعت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) تسلیت باد
#استوری
به ☝️نفر ارسال فرمائید
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat