🔸 عدم دسترسی به مهر هنگام #نماز
⁉️ اگر به هر دلیل هنگام نماز، مُهر از دسترس خارج شود، - مثلاً بچهای، مهر را ببرد- تکلیف چیست؟
#احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : در برابر ظلم به مظلوم تماشاگر نباشیم!
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 #بادبرمیخیزد #قسمت12 ✍ #میم_مشکات #فصل_دوم خیال بافی معصومه معصومه پشت میز نشسته بود و در
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت13
✍ #میم_مشکات
اما متاسفانه آن روز،همه تلاش و صبر معصومه، بی فایده ماند چرا که تا شب راحله از جوش و خروش نیفتاد. هرچند به جز یکی دو ساعت اول که گاهی زیر لب غرولندی میکرد تا شب ساکت بود ولی چشم های فندقی رنگش آنچنان غضب آلود بود و ابروهای مشکی اش چنان در هم بود که معصومه ترجیح داد تا آرام شدن اوضاع صبر کند. این اولین باری بود که عصبانیت راحله این همه طول کشیده بود. تنها آمدن پدر توانست اندکی از این خشم کم کند.
راحله دردانه پدر بود. نه اینکه پدر او را بیشتر دوست داشته باشد،نه، اما شاید چون فرزند ارشد بود و از طرفی خصوصیات اخلاقی اش او را تبدیل به دختری محجوب،صبور و منطقی کرده بود باعث می شد پدر به عنوان سرپرست امور خواهرانش به اون نگاه کند... این تمایزات و شاید اینکه شباهت زیادی بین او و مادر وجود داشت باعث شده بود راحله جایگاه ویژه ای نزد پدر داشته باشد و خواهران دیگر که هرکدام به خوبی های راحله اعتراف داشتند با کمال بزرگواری این برتری را پذیرفته بودند و هیج کدام سعی در ورود به این حیطه نداشتند. راحله فرشته نبود. او نیز مانند هرکس دیگری اشتباهاتی داشت اما شاید چون همیشه در پی یافتن راه درست بود باعث می شد اشتباهاتش کم شود.
البته رفتار پدر هم به گونه ای نبود که حسادت بقیه را برانگیزد زیرا به هرکدام از دخترهایش جداگانه و ب طور خاصی عشق می ورزید و همین باعث می شد هیچ کس نخواهد جایش را با دیگری عوض کند. از طرفی راحله هیچ وقت از این برتری موقعیت، سو استفاده نمیکرد. به علاوه چون این برتری باعث وظایف و مسئولیت های بیشتری نسبت به بقیه بود بقیه ترجیح میدادند همان نقش های راحت خود را ایفا کنند.
از دید راحله نیز پدر مردی بود با تمام خصوصیات جالب و ویژه یک مرد. مردی که اصول اخلاقی اش را قبل از آنکه توصیه کند خود عمل میکرد و هیچ گاه چیزی نمیتوانست وسوسه اش کند که اخلاق را زیر پا بگذارد. همسرش را عاشقانه دوست داشت و در پدر بودن مردی بود بی نظیر ... در طول بیست سال زندگی، راحله هیچ گاه ندیده بود پدرش رفتاری غیر منطقی داشته باشد و یا از موقعیت پدری خودش سو استفاده کند. برای همین به راستی حکم ستون خیمه زندگیشان را داشت.
آن شب هم با آمدن پدر که همراه با شوخی ها و مهربانی های همیشگی اش بود راحله توانست کمی آرامش خود را باز بیابد و ناراحتی اش را فراموش کند.
مردی پنجاه ساله، با موهایی ک زودتر از موعد جو گندمی شده بود... چشمانی نه چندان درشت، با نگاهی ارام و نافذ..ابروهایی صاف و پر پشت و ریشی کوتاه که مخصوص حاجی های بازاری بود ترکیب چهره ای بود که راحله عاشق نگاه کردن به آن بود...
#ادامه_دارد...
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😐دختر داری پسر میخوای
که چی بشه؟ جنست جور بشه !
مگه سوپرمارکته😅
🍃راضی باش به مقدرات الهی🍃
#دکتر_سعید_عزیزی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن رأی نمیدیم، چون فرقی نمیکنه کی بیاد!!!
واقعا فرقی نمیکنه؟!
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
رهبری یک رأی بیشتر ندارد...
#انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ»
در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم میپیچیم، (سپس) همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمیگردانیم؛ این وعدهای است بر ما و قطعاً آن را انجام خواهیم داد.
در آخرین آیه بحث گذشته خواندیم، مؤمنان راستین از فزع اکبر، وحشت بزرگ، غمگین نمى شوند، آیه مورد بحث، توصیفى از آن روز وحشت بزرگ است و در حقیقت علت عظمت این وحشت را مجسم مى سازد، مى گوید: این امر، روزى تحقق مى یابد که ما آسمان را درهم مى پیچیم همان گونه که طومار نامهها درهم پیچیده مى شود! (یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ).
در زمانهاى گذشته براى نوشتن نامه ها و همچنین کتابها، از اوراق طومار مانند استفاده مى کردند، این طومارها را قبل از نوشتن به هم مى پیچیدند و شخص کاتب تدریجاً آن را از یک طرف مى گشود، و مطالب مورد نظر را روى آن مى نوشت و بعد از پایان کتابت نیز آن را مى پیچیدند و کنار مى گذاشتند و لذا هم نامه ها و هم کتاب هایشان شکل طومار داشت. این طومار، سجل نامیده مى شد که براى کتابت از آن استفاده شده بود.
در این آیه تشبیه لطیفى نسبت به درنوردیدن طومار عالم هستى در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده است و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مى شود و هر یک در جائى قرار دارد، اما هنگامى که فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پیچیده خواهد شد.
البته پیچیدن جهان، به معنى فنا و نابودى آن نیست چنان که بعضى پنداشته اند بلکه، به معنى درهم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن است.
🌺🌺🌺
اما این که بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از این بازگشت، بازگشت به فناء و نیستى، یا به هم پیچیدگى همچون آغاز آفرینش است، بسیار بعید به نظر مى رسد.
و در پایان آیه، مى فرماید: این وعده اى است که ما داده ایم و قطعاً آن را انجام خواهیم داد (وَعْداً عَلَیْنا إِنّا کُنّا فاعِلِینَ).
از بعضى روایات استفاده مى شود: منظور از بازگشت خلق به صورت اول آن است که انسان ها بار دیگر پا برهنه و عریان ـ آن گونه که در آغاز آفرینش بودند ـ بازمى گردند، ولى بدون شک، منظور این نیست که مفهوم آیه منحصر در این معنى باشد، بلکه این یکى از چهره هاى بازگشت آفرینش به صورت نخست است.
(تفسیر آیه ۱۰۴، سوره مبارکه انبیاء)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تکریم مستحق
▪️به مناسبت شهادت امام باقر علیه السّلام
🔸 شیخ حسین انصاریان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلا و امتحان
بسیار شنیدنی حتما تا آخر ببینید
#دکتر_سعید_عزیزی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 #بادبرمیخیزد #قسمت13 ✍ #میم_مشکات اما متاسفانه آن روز،همه تلاش و صبر معصومه، بی فایده مان
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت14
✍ #میم_مشکات
با این اتفاقات و با یک خواب شبانه، روز بعد، آرزوی معصومه برآورده شد و راحله مثل قبل خوش خلق و سرحال سر سفره صبحانه نشست. خوردن صبحانه در هوای گرگ و میش و سرد زمستان، دور کرسی و با خانواده لذتی خاص داشت که حتی شیمای عاشق خواب هم نمی توانست از آن دل بکند و ترجیح میداد با چشمان خواب لقمه اش را بجود و باعث خنده بقیه بشود اما این همنشینی را از دست ندهد.
در خانواده شکیبا رسم نبود که کسی بعد از طلوع افتاب بیدار شود. پدر همیشه موقع اذان صبح که میشد رادیو را روشن می کرد تا بچه ها با صدای اذان بیدار شوند و در جواب غرولند بچه ها می گفت:
-به قول عزیز، صدای اذون تو خونه پخش بشه برکت میاره...
بعد از نماز هم بساط صبحانه به راه بود. و خب وقتی شب همه زود بخوابند دیگر بیدار شدن صبح خیلی سخت نخواهد بود. در این خانه همه چیز ریتم خودش را داشت و از بلاهای مد روز که مدل زندگی را به هم زده بود خبری نبود.
زمستان ها هم که هوا سرد می شد، مادر که عاشق کرسی بود،کرسی اش را می اورد و در اتاقی که برای این کار گذاشته بود جا میداد. خانه باغی بزرگ، هر بدی داشت این خوبی را داشت که خیالت راحت بود جا کم نمی اوری... هرچند در خانه های کوچک هم گذاشتن کرسی چندان کار سختی نبود.
مادر، اتاق بزرگ و دنج پشتی را که افتاب گیر بود و با در مجزایی به باغ اطراف خانه باز میشد مخصوص این کار کرده بود. میز کرکسی را میگذاشت و لحاف کرسی کرم قهوه ای را که گل های درشت سبز و سرخ داشت و پر از مهره دوزی بود رویش می انداخت.
بالای کرسی که نزدیک دیوار بود دو تا بالشت گرد و بنفش با رویه های سفید را میگذاشت برای پدر و پدر هم همیشه خودش دو تا بالشت دیگر می اورد و کنار خودش میگذاشت برای مادر و به شوخی میگفت:
-شاه بی وزیر کی دیده?
هیچ وقت بچه ها نمیفهمیدند چرا هر سال زمستان این اتفاق تکرار میشود. تا اینکه بالاخره یک روز معصومه که از بقیه فضول تر بود و با نگاه ریز بینش به همه جزییات دقت میکرد بعد از کلی این پا و آن پا کردن سوالش را از مادر پرسید. مادرش لبخندی زده بود و گفته بود:
-احترام مرد خونه باید حفظ بشه. با این کار معلوم میشه که آقای خونه اونه
این جواب بیشتر از انکه مشکل را حل کند معصومه را گیج کرده بود. شاید هنوز چند سالی وقت لازم بود تا معصومه پانزده ساله آن روز، معنی عشق را بشناسد.
شبهای زمستان هم مانند صبح ها اتاق کرسی محل جمع شدن خانواده بود. همه دورش می نشستند و هرکسی به کار خودش سرگرم بود. خوبی اش این بود که هیچ کس علاقه ای به تلویزیون نداشت و این اتاق از این بلای الکترونیکی روز در امان مانده بود. تنها تلویزیون خانواده در هال بود. آن هم گاهی شیما به طمع کلاه قرمزی یا جدیدا فوتبال نگاه کردن یا پدر به هوای دیدن اخبار ساعت نه، سری به آن میزدند و دیگر والسلام.
خب،بعد از این توصیفات بهتره سری به معصومه بزنیم و ببینیم آیا توانست چیزی از ماجرای راحله و آن پسره! بفهمد یا نه..
#ادامه_دارد...
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
4_5922688686331268655.mp3
1.96M
🎶 #زمینه
📔 بگو که برام گریه کنن...
🎙 #حاج_مهدی_رسولی
🏴 #شهادت_امام_باقر(علیه السّلام)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
14-0122-tavajoh-be-marg(www.rasekhoon.net).mp3
11.55M
🔖منبر کامل 🔖
#امام_باقر علیه السلام
#استاد_رفیعی
💠ابعاد زندگی امام باقر علیه السّلام
●بعد علمی
●بعد عبادی
●بعد سیاسی
●بعد اجتماعی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارشی از حکم دادگاه هواپیمای اوکراینی
🔹بعد از چند سال عملیات روانی شبکههای فارسی زبان خارجی درباره حادثه رخ داده برای هواپیمای اوکراینی، رای دادگاه عالی اُنتاریو مبنی بر سهلانگاری شرکت هواپیمایی اوکراین، عملیات روانی این شبکهها را خنثی کرد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمترین ویژگی که یک کاندیدا باید داشته باشد!
⁉️ مهمترین شاخصه برای انتخاب یک مسئول چیست؟
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
33.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ۱۹ ویژگی و معیار اساسی برای انتخاب رییس جهور اصلح !!!
#انتخابات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️تو باقر العلوم هستی و
▪️تموم عالم به فرمانت
▪️به زیر دین شما شیعه
▪️الهی جانم به قربانت
🏴شهادت امام محمدباقر علیه السّلام تسلیت باد.
#استوری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #مســــابقه از کتاب #غدیردرگذرزمان هدیه نقدی برای افراد برگزیده 😍🎁🎁🎁🎁 👈وقت کامل برای مطالعه
مخاطبین گرانقدر این #مسابقهبزرگکتابخوانی ۵ و ۶ #تیر ماه از ساعت ۱۰ صبح ۵ تیر تا ۲۴شب ۶ تیر ماه خواهد بود،روز مسابقه و ساعت#مسابقه #تمدیدنخواهدشد،لطفا از الان اطلاع رسانی لازم را محبت فرمائید#جوائزنفیس اهدا خواهد شد
👈۴۰سوال #تستی خواهد بود
👈حتما #مطالعه شود
👈شرکت برای #عموم هموطنان #آزاد است
👈به نفرات برتر به قید قرعه هدایاتقدیم خواهد شد
👈مبلغ هدایا ۱،۷۲۵،۰۰۰،۰۰۰میلیارد ریال
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»
تفسیر:
بعد از آن که در آیات گذشته به قسمتى از پاداش هاى اخروى مؤمنان صالح اشاره شد، در دو آیه بعد، به یکى از روشن ترین پاداش هاى دنیوى آنها که حکومت روى زمین است با بیان شیوائى اشاره کرده مى گوید: در زبور بعد از ذکر چنین نوشتیم که سرانجام بندگان صالح من (حکومت) زمین را به ارث خواهند برد (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْ َرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ).
أرْض به مجموع کره زمین گفته مى شود و سراسر جهان را شامل مى گردد مگر این که قرینه خاصى در کار باشد، گر چه بعضى احتمال داده اند مراد وارث شدن سراسر زمین در قیامت است، ولى ظاهر کلمه أرض هنگامى که به طور مطلق گفته مى شود، زمین این جهان است.
واژه ارث، به معنى چیزى است که بدون معامله و دادوستد به کسى انتقال مى یابد، و گاهى در قرآن کریم، ارث به تسلط و پیروزى یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن مواهب و امکانات آنها گفته شده است، چنان که در آیه 137 سوره اعراف درباره بنى اسرائیل و پیروزیشان بر فرعونیان چنین مى خوانیم: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاْ َرْضِ وَ مَغارِبَها: ما شرق و غرب زمین را به ارث به آن قوم مستضعف دادیم .
گر چه زبور در اصل، به معنى هر گونه کتاب و نوشته است، ولى در قرآن مجید، در دو مورد از سه موردى که این کلمه به کار رفته، اشاره به زبور داود است و بعید به نظر نمى رسد که مورد سوم یعنى آیه مورد بحث نیز به همین معنى باشد.
زبور داود یا به تعبیرى که در کتب عهد قدیم آمده مزامیر داود عبارت است از مجموعه اى از مناجات ها، نیایش ها و اندرزهاى داود(علیه السلام) پیامبر.
در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در میان کتب آسمانى، تنها از این دو کتاب نام، برده شده است؟
پاسخ این است که این تعبیر، ممکن است به خاطر آن باشد که داود، یکى از بزرگترین پیامبرانى بود که تشکیل حکومت حق و عدالت داد، و بنى اسرائیل نیز مصداق روشن قوم مستضعفى بودند که بر ضد مستکبران قیام کردند، و دستگاه آنها را در هم پیچیدند و وارث حکومت و سرزمین آنها شدند...
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۵ سوره مبارکه انبیاء)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔹قیاس از کجا شکل میگیره؟
🔸رسانههای تصویری اگر مدیریت نشه، زندگی متلاشی میشه!
🔹اینستاگرام دنیای بی نهایت تصویره...
🔸اگه یه مدت تو اینستاگرام بچرخی از همه چی بدت میاد...
1⃣#قسمت_اول
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
دستگیری عوامل موساد با هوشیاری و
اقدام به موقع مامورین ضد جاسوسی
▫️ضرورت حفاظت از اسناد و مدارک
▫️برگرفته از پرونده ای واقعی
#جاسوسی
#موساد
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : منیّت در استغفار راهی ندارد
#آیت_الله_سید_حسن_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 #بادبرمیخیزد #قسمت14 ✍ #میم_مشکات با این اتفاقات و با یک خواب شبانه، روز بعد، آرزوی معصومه
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت15
✍ #میم_مشکات
بعد از صبحانه، شیما به مدرسه رفت و مادر هم رفت تا رسم هر روزه را به جا بیاورد و پدر را تا دم در بدرقه کند.
حالا فرصت مناسبی بود. معصومه و راحله بساط صبحانه را جمع کردند. معصومه زیر لحاف نشست و وانمود کرد در حال تست زدن است. آخر امسال کنکور داشت. راحله هم کتاب رمانش را در دست گرفت و خزید زیر لحاف کرسی. چند دقیقه ای گذشت. معصومه همانطور که چهار خانه های برگه تست را سیاه میکرد گفت:
-دیروز خیلی عصبانی بودی! با کسی دعوات شده بود?
-تقریبا!
-با کی?
راحله کتابش را ورق زد و خیلی کوتاه گفت:
-مهم نیست!
چه جواب کوتاه و مایوس کننده ای! اولین تیر معصومه به سنگ خورد. این جواب یعنی راحله علاقه ای به صحبت نداشت و همین قضیه را سخت می کرد. سعی کرد غیر مستقیم وارد شود. دوباره چند تایی تست زد، بعد کتاب را بست و گفت:
-راحله? دانشگاه خوبه? اصلا ارزش داره که اینقد به خاطرش سختی بکشه آدم?
راحله لبخندی زد که معلوم نشد بخاطر داستانی بود که میخواند یا سوال معصومه، بعد جواب داد:
-ای! هم خوبه هم بد! بستگی داره برای چی بخوای بیای دانشگاه!
- محیط ش چی?خوبه? منظورم اینه دختر و پسر قاطیه آدم اذیت نمیشه? آخه یجوریه آدم با پسرا سر ی کلاس بشینه!
راحله جمله ای از کتابش را خواند و گفت:
- نه زیاد! کاری ب کار هم ندارین ک! بعدم مگه میخواد چی بشه! داریم درس میخونیم دیگه... وقتی حدود و حریم رعایت بشه چه اشکالی داره..مث مهمونی هست دیگه...تو مهمونی هم همه هستن
معصومه سعی کرد یواش یواش به موضوع اصلی نزدیک شود:
-خب آخه بعضی پسرا خیلی موذی ان! هرچقدرم تو حواست باشه بازم ی کاری میکنن که صدای آدم در بیاد!
راحله دوباره لبخندی زد ک این بار معلوم بود از دست معصومه ست، کتابش را بست و گفت:
- پس بگو! تو باز فضولیت گل کرده داری میترکی! مشکلت هم دانشگاه نیست. فکر کنم تو تا ته و توی ماجرای دیروز رو در نیاری ول کن نیستی...
معصومه نیشش تا بناگوش باز شد. اما هرچقدر که راحله بیشتر راجع به ماجرای دیروز توضیح میداد نیشش بسته تر شد!!
چیزی که معصومه از دیشب در ذهنش تصور کرده بود زمین تا آسمان فرق داشت با آنچه خواهرش تعریف میکرد.
او هم مثل همه دخترانی که دانشگاه را تنها از پرده سینما یا صفحه تلویزیون دیده بودند، فکر میکرد انچه که برای راحله اتفاق افتاده آغاز یک ماجرای عاشقانه ست.
ماجرایی که مثل خیلی از فیلم ها و داستان ها، با یک دعوای سطحی بین دو همکلاسی شروع میشود و بعد از کمی کشمش به عشقی افسانه ای بدل میشود.
#ادامه_دارد...
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج