eitaa logo
شیفتگان تربیت
12هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.8هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
﷽ #خانم‌خبرنگار_و_آقای‌طلبه #قسمت_صد_و_یکم °|♥️|° تا اینکه یه شب مهدی زنگ زد و گفت سریع زنگ ب
°|♥️|° _شما بیاید من بهتون توضیح میدم. وارد اتاقم شدم و بابا پشت سرم اومد تو و در رو بست _بابا... باید همین الان این مراسم عقد رو بهم بزنیم. بابا با خشم فریاد کشید: چی داری میگی؟؟؟؟؟ _بابا...بابا...بابا بخدا این دفه دیگه الکی نیست... بابا به جون خودت... به جون مامان... به جون محمدجواد دارم راس میگم... بابا: به جون محمدجواد؟؟؟ ! _آره بابا به جون محمدجواد... بابا مهدی یه آدم عوضیه.... بابا همه بدبختیامون این مدت زیر سر مهدی بود! بابا: دختر گریه نکن مثل آدم حرف بزن بگو چیشده؟! رو به روی بابا نشستم و با گریه همه چیزو براش تعریف کردم.... همه چیزو... از سفر قم تا همین الان... و همه حرفای فاطمه رو.... بابا با شک گفت: فائزه نکنه این حرفایی که این دختره زده دروغ باشه... تا اومدم جواب بابارو بدم کل زنای فامیل ریختن توی اتاق مامان: زود باش مادر این چادرو بپوش بیا بشین سر سفره عقد عاقد اومده.. خاله ناهید: زود باش عروس گلم مهدی منتظره! عمه: دختر تو چرا چشمات این قدر قرمزه؟! به بابا نگاه کردم... اونم داشت نگاهم میکرد... نمیخواستم بازم با آبروش بازی کنم... با بغض صداش کردم: بابا! بابا: شماره اون دختره رو بده و خودتم برو بشین سر سفره عقد! گوشیم رو دادم به بابا و چادری که مامان داد و سر کردم و با خانوما از اتاق رفتیم بیرون روی صندلی کنار مهدی نشستم و به سفره عقد خیره شدم. منتظر بودم... منتظر بابا بودم... مطمئن بودم اون نمیذاره من بدبخت شم... نم نم اشکام روی صورتم می بارید و سعی داشتم چادر رو تا آخرین حد ممکن پایین بکشم... برخلاف تصورم بابا بعد یه ربع اومد و کنار عاقد روی صندلی نشست و گفت شروع کنید حاج آقا. همه امیدم زره زره با اشکام ریخت.. عاقد: دوشیزه مکرمه منوره عروس خانوم خانم فائزه جاهد بنده وکیلم شمارو به عقد دائمی آقا داماد مهدی ترابی در بیاروم؟ آیا بنده وکلیم؟ فاطمه با خنده گفت: عروس رفته گل بچینه.. همه شروع کردن به کف زدن و کِل کشیدن عاقد بار دومم گفت و این بار با جواب خانم که گفت عروس رفته گلاب بیاره رو به رو شد... عاقد درحال خوندن خطبه برای بار سوم بود و من درحال جون دادن که نگاهم به قرآن توی دست مهدی افتاد... بدون اینکه نگاهش کنم قرآن رو از دستش گرفتم توی دستم و باز کردم.. عاقد گفت: برای بار سوم عروس خانم بنده وکلیم؟ از پشت چشمای تر و پر از اشک سعی کردم یه خط از قرآن رو بخونم. نگاهم روی خط اول صفحه خیره موند. "و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا" •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 روش تربیت خانه های چندفرزندی رهبرانقلاب •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
اعتیاد به بازی را جدی بگیرید! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقایسه ی اندازه زمین و خورشید با بزرگترین ستاره ی کشف شده •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
❒یکی گفت:خواهی نشوی همرنگ جماعت شو! گفتم اگه اکثر مردم اشتباه کنن و راه رو اشتباه برن منم باید برم دنبالشون...! ❒این حرف درست نیست... باید دنبال حق و حقیقت رفت... قرآن میگه؛ 🔺" *أكثر الناس ﻻ‌ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ*" 🔻بیشتر مردم نمیدانند..!! 🔺" *أكثر الناس ﻻ‌ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ*" 🔻بیشتر مردم ناسپاس اند..!! 🔺" *أكثر الناس ﻻ‌ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ* " 🔻بیشتر مردم ایمان نمی آورند.!! 🔺" *أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ*" 🔻بیشترشان گناهکارند..!! 🔺" *أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ*" 🔻بیشترشان جاهلند..!! 🔺" *أكثرهم ﻻ‌ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ*" 🔻بیشترشان تعقل نمیکنند..!! ❒پس نه تنها اکثریت نشانه حقانیت نیست بلکه در موارد زیادی اکثریت بر خلاف معیارهای الهی رفتار می کنند. ❒پس دوست عزیز در مسیر حق برو گرچه تعداد افراد ناحق زیاد باشن... خدا را بشناسیم...خدایی ها را بشناسیم... و حقیقت هرچه بود،دنبال آن برویم..... ((..والعاقبه للمتقین..)) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشن گرافیک احکام: شرایط نماز جمعه 🔸احکامی که باید بدانیم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-سلام‌یامهدی یاسَیِدی‌عَجِل‌إنا‌عَلی‌العَهدی..♥️ ..🌱 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat