شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_هفتاد_و_نهم سرخوش از آمدن پدر هستم که سال ها دوست داشتم، سايه اش بالای سرم باشد و ن
#رنج_مقدس
#قسمت_هشتاد_ام
فراموش می کنم به بچه ها زنگ بزنم؛ چون در حصار مامان و بابا گير افتاده ام. صورت قرمزم را خودم می بينم. کليد کرده اند روی اينکه اين بنده خدا بيايد برای خواستگاری. بدون آن که حرفی بزنم دارم توصيفات پدر را گوش می دهم و با انگشتانم بازی می کنم. انگشترم صد باری بيرون و تو شده و از فشار دست من کج و کوله. مادر می گويد:
- شما نبودی اين ها چندبار زنگ زدند که بيان، اما من گفتم صبر کنن تا شما بيايی.
- ليلاجان! اجازه بده بيان، بعد هر چی تو بگی. باور کن اگر خودم باهاش زندگی نکرده بودم، اصرار نمی کردم.
پدر سکوتم را که می بيند به مادر می گويد:
- اين سکوت نشانه رضايته. اگه زنگ زدن بگو بيان؛ اما بگو دخترمون خودش با پسرتون حرف هاشو می گه و هر چی خودش تصميم گرفت.
سرم را بالا می آورم و می گويم:
- بابا!
نگاهم می کند. دوباره سرم را پايين می اندازم و اين بار به ناخن هايم زل می زنم.
- جانم؟ چه عجب حرف زدی!
- من اصلاً برام مدرک و پول و کارش مهم نيست.
مکث می کنم و می گويم:
- اخلاقشه که خيلی مهمه. آدم عصبی مزاج و بدخلق و حساس که زندگی رو سخت می کنه نمی خوام. دوست ندارم همش بترسم و بلرزم که الآن چی می گه، چی بگم؟ می دونيد منظورم چيه؟
پدر آرام می گويد:
- آره بابا جون! من دسته گلم رو دست هر کسی نمی دم. با اين جوون چند هفته ای زندگی کردم. خانوادش رو می شناسم؛ اما باز هم خوبه که خودت نظر بدی.
سکوت می کنم. حالم اصلاً خوب نيست. تمام صبحانه دارد توی معده ام قل قل می کند. بلند می شوم و در سکوت آن ها به اتاقم پناه می برم. پنجره را باز می کنم تا حالم کمی بهتر شود. ذهنم درگير تمام زندگی هايی است که ديده ام. حرف ها و دعواها، اميدها، دروغ ها، محبت ها و از اينکه مثل بچه ها ذوق مرگ بشوم که می خواهم حلقه و سرويس و لباس عروس و تالار و آرايشگاه و بعد از دو سه سال دنبال يک ذره محبت طرفم باشم و خودم حوصله حرف زدن با او را نداشته باشم، متنفرم. دنبال کسی می گردم که محبت بين مان مثل چشمه ای باشد که هيچ وقت خشک هم نشود مثل مادر و پدر.
ياد گلبهار می افتم. زنگ می زنم به عطيه که پيامش از بقيه عجيب تر است:
- «تا دير نشده با گلبهار صحبت کن...»
بحث طلاق گلبهار است. توی ذهنم که جست و جو می کنم. يک سال هم از عقدش نگذشته است.
- طلاق، طلاق...
من خودم هنوز ازدواج نکرده ام چه برسد که بخواهم مشاوره طلاق بدهم؛ اما مادرم را پيشنهاد می دهم و قرار می گذارم برای فردا عصر.
برای مامان تعريف می کنم. متأسف می شود و خيلی راحت می گويد:
- فردا عصر با خاله قرار دارم. نمی تونم کنسل هم بکنم.
می مانم در گِل... عطيه با گلبهار می آيند و مقابل هم می نشينيم. ديشب تا حالا تمام سعی خودم را کرده ام تا مشاوره های پدربزرگ و مادر بزرگ خدا بيامرز را به ياد بياورم.
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ ۴ خاصیت #صلوات
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_هشتاد_ام فراموش می کنم به بچه ها زنگ بزنم؛ چون در حصار مامان و بابا گير افتاده ام.
#رنج_مقدس
#قسمت_هشتاد_و_یکم
گلبهار به تنها کسی که نمی خورد، دختر عقد بسته در حال طلاق است. پيش خودم فکر می کنم که نکند بچه ها بزرگ نمايی کرده اند والا که ظاهراً همه چيز مرتب است. آرايش کرده و موهايش را هم رنگ جديد زده است. لباسش با کيف و کفشش يک دست است.
- ليلا جون! مردها خيلی نامردند. وقی به هوسشون رسيدن هرغلط ديگه ای می کنن و می گن زن ها گير می دن...
فکر می کنم الآن دقيقاً چه کسی اشتباه کرده است. مرد گلبهار يا خود گلبهار؟
- مگه تحقيق نکرده بودی؟
نه می خواستم همراهی کنم و نه می توانستم با لحن غصه دارش همدلی نکنم.
- چرا بابا يه سال با هم دوست بوديم. اصلاً توی يه اداره هم مشغوليم. می ديدم که خيلی هم راست و درست نيست، اما خاک برسرم. خر شدم. عاشقش شدم.
فرق بين عشق و هوس را نمی داند. خيلی بی خيال می گويد:
- طلاق را گذاشته اند برای همين موقع ها ديگه.
- گلبهار جون، مگه تلويزيونه که قديميشو بذاری کنار يه ال ای دی بخری؟
- راحت که نيست ليلا! اما واقعاً زندگی با همچين مردايی سخته.
بايد اساسی تر حرف بزنم. اين عطيه هم که فقط دارد پوست سيب و پرتقال می کند و سليقه چيدمانی اش را نشان می دهد.
- حالا عيبش چيه؟
- اوه نگو که شعور زندگی نداره.
- يعنی هيچی خوبی نداره؟ اصلاً چهار تا خوبی هاشو بگو.
- چی بگم؟ دروغ که نمی شه بگی. خوبی داره. چه می دونم. مهربونه. خيلی محبت می کنه؛ اما مثل گداها می مونه. همه اش هم می گه فقط به من محبت کن. شب خسته و کوفته بر می گردم خونه انقد شعور نداره که خسته ام.
توی دلم می خندم. قبلاً مردها می گفتند شب خسته و کوفته می روم خانه. حالا اين دقيقاً شده ادبيات زن ها. با چه حالتی هم می گويند!
دستم را می کشم روی سرم ببينم شاخ درآورده ام يا نه؟ واقعاً اين توقع بی شعورانه ای است که مردی بخواهد همسرش به او محبت کند؟
- گلبهار تو به پول احتياج داری؟ يعنی منظورم اينه که اگه نری سر کار زندگيت فَشَل می شه؟
کمی مکث ميکند. عطيه انگار با اين سؤالم عصبی شده است. با حرص خاصی پوست ميوه ها را تکه تکه می کند.
- نه. بابام هميشه بهم پول می ده. کارو محض بيکار نبودن دوست دارم. راستش حقوقی رو که می گيرم همش باهاش خرت و پرت می خرم. نباشه نمی ميرم، وی اينهمه درس نخوندم که بشينم توی خونه.
اين استدلال های دوستانم مرا کشته است؛ يعنی يک نفرشان نبود که يک بار بگويد که کار کردنش ضرورتی برای آينده کشور دارد. کارهايی که يک مرد هم می تواند انجام بدهد و آن وقت نيازی نيست هر سال آمار بيکاران جامعه را بدهند.
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
راهنمای جامع اربعین.pdf
898.9K
📚دانلود رایگان کتاب
«راهنمای زائران اربعین حسینی»
#اربعین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
#فرزندپروری | بزرگترین خیانت والدین به بچهها!
🔸بزرگترین و بدترین خیانت پدر و مادر به فرزندشون اینه که بچهشون رو از کار بندازن!
یعنی، کارهایی رو که فرزندشون قراره انجام بده پدر و مادر انجام بدن!
🔸مثلا به جای او حرف بزنند، به جای او مشق بنویسند، به جای او کار بکنند و به جای او فکر بکنند.
ما باید بذاریم بچهها با خطا و اشتباه همه چیز رو یاد بگیرند برای اینکه این مسئله مربوط به رشدشون هست.🌱
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🏴••||
🤲🏻اَلسلامُ عَلَی الحُسَین 🤲🏻
🤲🏻وَ عَلیٌ عَلِی بِن الحُسِین🤲🏻
🤲🏻وَعَلیٌ اٌولاد الحُسین🤲🏻
🤲🏻وَ عَلیُ اَصحابِ الحُسَین 🤲🏻
🦋چه زیباست صبح و طلوع روز جدید را با سلام بر امام حسین و یاران با وفایش شروع کرد🦋
🖤⃟🏴¦⇢ #سلام_بر_حسین❤️
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حماسه دلوار
🌺 به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید رئیسعلی دلواری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽•
نامهایازطرفامامحسین
بهجاماندگاناربعین💔
#پستاینستاگرام📲
#استوری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
#Story | #استوری
-حُبُّ الحُسین وَسیلةُ السُّعدٰا♥️
-عشق حسین راه توسل سعادتمندان
#چهاردهروزتااربعین📆
#استوری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
✨﷽✨
#پندانه
✍ دزد باور مردم نباشیم
دزدی بستهای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند:
چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت:
صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ میکند. من دزد مال او هستم، نه دزد دین او.
اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی مییافت، آنوقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« ♥️🍂»
الهی که میدانی
ندارم غیردرگاهت پناهی
دیگر ازمن برمگردان روی خود ،
الهی گاهی نگاهی:)
🎞¦⇠#استوری
♥️¦⇠#خداجونم
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat