eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
توصیه‌های امروز امام خامنه‌ای مدظله‌العالی به بسیجیان 🔻نصیحت اول: ✅ بسیجی بمانید! 🔹نصیحت دوم: ✅ قدر خودتان را بدانید! 🔸نصیحت سوم: ✅ دشمنتان را بشناسید. (کیست؟ ضعفش کجاست؟ نقشه هایش را بشناسید.) 🔹نصیحت چهارم: ✅ رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید. (محاسبه نفس) سعی کنید جلو بروید. 🔸نصیحت پنجم: ✅ امروز مهمترین شیوه دشمن، دروغ پردازی است. پس تبیین کنید. 🔹نصیحت ششم: ✅ یکی از آسیب پذیریهای دشمن، روشن بینی (بصیرت) شماست. روشن بینی خود را افزایش دهید. 🔸نصیحت هفتم: ✅ آمادگی عملی را حفظ کنید و غافلگیر نشوید. 🔹نصیحت هشتم: ⭕️مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعه بسیج باشید. 🔺توصیه آخر: ✅ وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
49.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۸ قرآن کریم ( آیات ۱ تا ۶ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۹ قرآن کریم ( آیات ۷ تا ۱۴ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺 امام علی (ع) می‌فرمایند: «اَفضَلُ الذِّکرِ القُرآنُ بِهِ تُشرَحُ الصُّدورِ وَ تَستَنیرُ السَّرائِرِ» برترین ذکر، قرآن است، به وسیله آن سینه‌ها گشوده و پوشیده‌ها روشن شود. (شرح غررالحکم ۲/۴۵) 🎙 استاد پرهیزگار •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْر اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» قطعاً خدا حرام کرده است بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر چه را جز به نام خدا ذبح کرده باشند. اما کسی که ناچار شود هر گاه از حد نگذراند، خدا آمرزنده و مهربان است. (سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۱۵) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر *  این آیه نخست می‌گوید: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند بر شما حرام کرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ). اما آلودگی سه مورد اول، امروز بر کسی پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکروب‌هاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت میکروب‌ها آلوده‌تر است، و گوشت خوک نیز عاملی برای چند نوع بیماری خطرناک است. اما حیواناتی که با نام غیر «اللّه» ذبح می‌شوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتی نیست، بلکه جنبه اخلاقی و معنوی دارد. چرا که از یک سو مبارزه‌ای است با آیین شرک و بت پرستی و از سوی دیگر توجهی است به آفریننده این نعمتها. ضمنا از مجموع محتوای این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده می‌شود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه می‌کند، نه مانند گیاهخواران این منبع غذایی را بکلی تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهی از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتی (حتی سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را می‌دهد. 🌼🌼🌼 و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیاری از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، می‌گوید: «اما کسانی که ناچار شوند (از خوردن گوشتهای حرام فی المثل در بیابانی بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند (خدا آنها را می‌بخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۵ سوره مبارکه نحل) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : اجتماع ، نزد خداوند جایگاه خاصی دارد 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #داستــــان 💞#عاشقـــانه_دو_مدافــــع 💞 #قسمت_۶۰ باشه چشم من دیگه باید برم کاری نداری مواظب خود
* 💞 💞 ۶۱ دستشو گذاشت رو دهنشو آروم خندید بابا اسماء جدیه _ خوب بگو بیینم قضیه چیه ؟؟ هر چی صبح گفتم: واقعیت بود - خوب ... میشه بشینیم یه جا صحبت کنیم - محسنی رو چیکار کنیم ؟؟ نمیدونم وایسا - رو کردم به محسنی و گفتم: آقای محسنی خیلی ممنون بابت امروز واقعا خوشحالم کردید شما دیگه تشریف ببرید ما خودمون میریم. پسر چشم و دل پاکی بود ولی اونقدرام حزب اللهی نبود خیلی هم شلوغ و شر بود اما الان مظلوم شده بود. _ سرشو آورد بالا و گفت: خواهش میکنم وظیفم بود، ماشین هست میرسونمتون. دیگه مزاحمتو نمیشیم - چه مزاحمتی مسیرمه ، خودم هم باهاتون کار دارم آخه من با مریم کار دارم. _آها خوب ایرادی نداره من اینجاها کار دارم شما کارتون تموم شد به من زنگ بزنید بیام. بعد هم ازمون دور شد. _ به نیمکتی که نزدیکمون بود اشاره کردم ، مریم بیا بریم اونجا بشینیم. - خوب بگو بیینم قضیه چیه ؟؟ إم ...إم چطوری بگم. میدونی اسماء نمیخوام بهت دروغ بگم که، من وحید رو دوست دارم. - خندیدمو گفتم: منظورت محسنی دیگه خب پس مبارکه آره. اما یه مشکلی هست این وسط - چه مشکلی خانوادم - چطور اونا مخالفن ؟ اونا به نظر من احترام میزارن اما... - اما چی ؟؟ _ اسماء پسرعموم هم خواستگارمه از بچگی دائم عموم داره میگه که مریم و سامان مال همن. اما من سامان رو نمیخوایم اونم منو. روحرف عموم هم نمیشه حرف زد. - اینطوری که نمیشه مریم یه روز با پسر عموت دوتایی برید پیش عموت این حرفایی که زدی رو بهش بگید. نمیشه ... _ میشه تو به خدا توکل کن اوووم. اسماء یه چیز دیگه ام هست... - دیگه چی ؟؟؟ به نظرت منو وحید به هم میخوریم ؟ظاهرمون شبیه همه؟اعتقاداتمون؟اون خیلی اعتقاداتش قویه - مریم اون تورو همینطوری که هستی انتخاب کرده، بعدشم تو مگه اعتقاداتت چشه خیلیم خوبی _ مریم آهی کشیدو سرشو انداخت پایین چی بگم... هیچی نمیخواد بگی اگه حرفات تموم شده به او بنده خدا زنگ بزنم ییاد... زنگ بزن - حالا امروز چطوری باهم رفتید خرید ؟ وای بسختی،اسماء از خوشحالی نمیدونست چیکار باید بکنه از طرفی هم خجالت میکشید و سرش همش پایین بود. همه چیم خودش حساب کرد. _ اخی الهی. گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم. ۵ دقیقه بعد در حالی که سه تا بستنی تو دستش بود اومد. ای بابا چرا باز زحمت کشیدید قابل شمارو نداره آبجی مریم بلند شدو گفت: خوب من دیگه برم، دیرم شده _ محسنی در حالی که بستنی رو میداد بهش گفت:ماهم داریم میریم اجازه بدید برسونیمتون. اخه زحمت میشه ... - چه زحمتی؟؟ آبجی شما هم پاشید برسونمتون. خندم گرفته بود. سرموتکون دادم. رفتیم سوار ماشین شدیم... مریم رو اول رسوندیم بعد از پیاده شدن مریم شروع کرد به حرف زدن... اولش یکم تته پته کرد إم چطوری بگم راستش یکم سخته ... _ حرفشو قطع کردم، خوب بذارید من کمکتون کنم، راجب مریم میخواید حرف بزنید... إ بله. از کجا فهمیدید ؟؟ - خوب دیگه... - راحت باشید آقای محسنی علی سپرده هواتونو داشته باشم دم علی آقا هم گرم. راستش آبجی، خانم سعادتی یا همون مریم خانوم به پیشنهاد ازدواج من جواب منفی داد. دلیلشو نمیدونم میشه شما ازشون بپرسید؟!* * _ ✍"" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 سرزمین شکست ناپذیر •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جمله ی خاص مامور یگان ویژه 🔹همه ی ما فدای.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ⛔️ ‼️پدرا، مادرا! اینقدر توی تربیت اشتباه کردیم که بعضی از بچه ها حتی حاضر نیستن مسئولیت کار خودشون رو قبول کنن... 🎙حجت الاسلام استاد •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ دشمن کیست؟ 📡 دلیل دشمنی غرب با ایران در کلام رهبری •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 📽 | ضرورت ورود بانوان به میدان 🔻خانم‌هایی که تریبون دارند، مهم‌ترین نقش را در جریانات اخیر دارند ‼️ عوض کردن جای جلاد و شهید به راحتی! 🎙 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیفتگان تربیت
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۰۹ قرآن کریم ( آیات ۷ تا ۱۴ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۲۱۰ قرآن کریم ( آیات ۱۵ تا ۲۰ سوره مبارکه یونس)  🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «اَصدَقُ القَولِ وَ اَبلَغُ المَوعِظَةِ وَ اَحسَنُ القَصَصِ، کِتابُ اللهِ» راست ترین گفتار و رساترین پندها و نیکوترین قصه‌ها کتاب خداست. (امالی صدوق /۳۹۴) 🎙 استاد پرهیزگار •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلاَلٌ وَهَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ» و برای هر دروغ که بر زبانتان می‌آید مگویید که این حلال است و این حرام است. کسانی که به خداوند دروغ می‌بندند؛ رستگار نمی‌شوند. (سوره مبارکه نحل/ آیه ۱۱۶) 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹 ❇ تفســــــیر * این آیه، بحثی را که در زمینه تحریم‌های بی‌دلیل مشرکان بطور ضمنی قبلا مطرح شده بود با صراحت شرح می‌دهد و می‌گوید: «به خاطر دروغی که زبان‌های شما توصیف می‌کند نگویید این حلال است و آن حرام، تا چیزی را به دروغ بر خدا افترا ببندید» (وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ). یعنی این یک دروغ آشکار است که تنها از زبان شما تراوش کرده. چیزهایی را از پیش خود حلال می‌کنید و چیزهایی را حرام! اشاره به چهارپایانی بوده که بعضی را بر خود تحریم می‌کردند و بعضی را حلال می‌دانستند و قسمتی را به بتها اختصاص می‌دادند. آیا خداوند به شما چنین حقی داده است که قانونگذاری کنید؟ و یا این که افکار خرافی و تقلیدهای کورکورانه، شما را به چنین بدعت‌هایی واداشته است؟! 🌼🌼🌼 در پایان آیه به عنوان یک اخطار جدی می‌گوید: «کسانی که به خدا دروغ و افترا می‌بندند هیچ‌گاه رستگار نخواهند شد» (إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ). اصولاً دروغ و افترا مایه بدبختی و نارستگاری است، درباره هر کس که باشد تا چه رسد به این که درباره خداوند بزرگ صورت گیرد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۶ سوره مبارکه نحل) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به نفع حکومت است، که حجاب را آزاد کند‼️🤔 ❌ بدون تعصب گوش کنید 🎙 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* #داستــــان 💞#عاشقــــانه_دو_مدافـــع 💞 #قسمت_۶۱ دستشو گذاشت رو دهنشو آروم خندید بابا اسماء جدیه
* 💞 💞 ۶۲ بپرسید؟ بله حتما. دیگه چی ؟؟ _دیگه این که من که خواهر ندارم شما لطف کنید در حقم خواهری کنید، من واقعا به ایشون علاقه دارم. اگر هم تا حالا نرفتم جلو بخاطر کارهام بود. خندیدم و گفتم: باشه چشم، هرکاری از دستم بر بیاد انجام میدم ایشالا که همه چی درست میشه... واقا نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم _ عروسیتون حتما جبران میکنم ممنون شما لطف دارید، بابت امروزهم باز ممنون. هوا تقریبا تاریک شده بود،احساس خستگی میکردم بعد از مدتها رفته بودم بیرون. جعبه ی کادوها مخصوصا جعبه ی بزرگ علی تو دستم سنگینی میکرد با زحمت کلید رو از تو کیفم پیدا کردم و در و باز کردم. _ راهرو تاریک بود پله هارو رفتم بالا و در خونه رو باز کردم ، چراغ های خونه هم خاموش بود اولش نگران شدم اما بعدش گفتم حتما رفتن خونه ی اردالان. کلید چراغو زدم با صدای اردلان از ترس جیغی زدم و جعبه ها از دستم افتاد. وااااای یه تولد دیگه همه بودن، حتی خانواده ی علی جمع شده بودن تا برای من تولد بگیرن تولد ،تولد تولدت مبارک... _باتعجب به جمعشون نگاه میکردم که اردلان هولم داد سمت مبل و نشوند. همه اومدن بغلم کردن و تولدمو تبریک گفتن. لبخندی نمایشی رو لبم داشتم و ازشون تشکر کردم. راستش اصلا خوشحال نبودم، اونا میخواستن در نبود علی خوشحالم کنن اما نمیدونستن، با این کارشون نبود علی و رو بیشتر احساس میکنم. _ وای چقدر بد بود که علی تو اولین سال تولدم بعد از ازدواجمون پیشم نبود. اون شب نبودشو خیلی بیشتر احساس کردم. دوست داشتم زودتر تولد تموم بشه تا برم تو اتاقم و جعبه ی کادوی علی رو باز کنم. زمان خیلی دیر میگذشت. باالخره بعد از بریدن کیک و باز کردن کادوها، خستگیرو بهونه کردم و رفتم تو اتاقم _ نفس راحتی کشیدم و لباسامو عوض کردم پرده ی اتاقو کشیدم و روبروی نور ماه نشستم، چیزی تا ساعت ۱۰ نمونده بود. جعبه رو با دقت و احتیاط گذاشتم جلوم انگار داشتم جعبه ی مهمات رو جابه جا میکردم. آروم درشو باز کردم بوی گل های یاس داخل جعبه خوردن تو صورتم... آرامش خاصی بهم دست داد. ناخدا گاه لبخندی رو صورتم نشست _ گل هارو کنار زدم یه جعبه ی کوچیک تر هم داخل جعبه بود درشو باز کردم یه زنجیر و پلاک طلا که پلاکش اسم خودم بود و روش با نگین های ریز زیادی تزئین شده بود خیلی خوشگل بود گردنبند رو انداختم تو گردنم خیلی احساس خوبی داشتم. چند تا گل یاس از داخل جعبه برداشتم که چشمم خورد به یه کاغذ _ برش داشتم و بازش کردم یه نامه بود "یاهو" سلام اسماء عزیزم، منو ببخش که اولین سال تولدت پیشت نبودم. قسمت این بود که نباشم، ولی به علی قول بده که ناراحت نباشی، خیلی دوست دارم خانمم، مطمئن باش هر لحظه بیادتم مواظب خودت باش "قربانت علی" _ بغضم گرفت و اشکام جاری شد ساعت ۱۰ بود طبق معمول هرشب، به ماه خیره شده بودم چهره ی علی رو واسه خودم تجسم میکردم، اینکه داره چیکار میکنه و به چی فکر میکنه ولی مطمءن بودم اونم داره به ماه نگاه میکنه. انقدر خسته بودم که تو همون حالت خوابم برد. _ چند وقت گذشت، مشکل محسنی و مریم هم حل شد و خیلی زود باهم ازدواج کردند. یک ماه از رفتن علی میگذشت. اردالان هم دوهفته ای بود که رفته بود. قرار بود بلافاصله بعد از برگشتن علی تدارکات عروسی رو بچینیم. _ دوره ی علی ۴۵ روزه بود. ۱۵روز تا اومدنش مونده بود. خیلی خوشحال بودم برای همین افتادم دنبال کارهام و خرید جهزیه دوست داشتم علی هم باشه و تو انتخاب وسایل خونمون نظر بده."خونمون"با گفتن این کلمه یه حس خوبی بهم دست میداد. حس مستقل شدن. حس تشکیل یه زندگی واقعی باعلی ... _ اصلا هرچیزی که اسم علی همراهش بود و با تمام وجودم دوست داشتم با ذوق وسلیقه ی خاصی یسری از وسایل رو خریدم. از جلوی مزون های لباس عروس رد میشدم چند دقیقه جلوش وایمیسادم نگاه میکردم. اما لباس عروسو دیگه باید باعلی میگرفتم. اون۱۵ روز خیلی دیر میگذشت* * _ ✍"" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرهنگ غنی آمریکا را در فیلم مشاهده کنید !!! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : سه گروهی که بدون حساب به بهشت می روند 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پخش زنده شبکه اسرائیل بوده از حواشی بازی ایران ولز 😂😂 آخرش 👌عالی بود 🔻 روایت مردمی از قطر •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat