فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی هارب منک الیک ؛
من از تو به سوی تو فرار کردم!
چه طور میشه آدم از خدا به خدا
فرار کنه؟!
یعنی من از عدل تو ، به سوی فضل تو ،
فرار کردم...♡
#استوری
#عالی 👌👌🌹
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستید روزه باعث طول عمر میشه؟
میدونستید تازه بعد از هزار سال به حرف ابن سینا رسیده اند؟
چه حرفی؟
ببینید ویدئو رو ⬆️
05_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
17.87M
⭕️مستند صوتی شنود
✅جلسه پنجم
🛑 نورانی ترین قطعه سلام در نماز
🛑 سلام آخر نماز خطاب به چه کسانی است؟
🛑چرا نور کربلا از همه بیشتر است؟
🛑چگونه به نور برسیم؟
🛑بیمارستان، بدترین مکان برای جان دادن!!
#مستند_شنود
44.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تند خوانی جزء دوم قرآن کریم
🔹 با صدای استاد معتز آقایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2⃣ دعای روز دوم ماه رمضان 🌕
#استوری
❇️
🎙 با صدای قاسم موسوی قهار
#ماه_رمضان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
* #هـــو_العشـــق🌹
#پـلاک_پنهــان
#قسمت84
شب بخیری گفت و به اتاقش رفت،با ورودش صدای گوشی اش بلند شد ،لیوان نسکافه را کنار پنجره گذاشت وگوشی اش را برداشت،پنجره را باز کرد ،با برخورد هوای خنک به صورتش نفس عمیقی کشید،پیام از طرف محمد بود،می توانست حدس بزند متن پیام چه خواهد بود،با خواندن پیام لبخندی زد :
ــ سعادت اینکه خبر خوبو من به کمیل بدم نصیب من شد؟
سمانه بسم الله ای گفت و کوتاه تایپ کرد،بله
محمد سریع جواب داد:
ــ خوشبخت بشید
گوشی را کنار گذاشت و به بیرون خیره شد و به آینده ای که قرار بود در کنار کمیل بسازد فکر سپرد...
**
با صدای پیام گوشی اش چشمانش را باز کرد و با دست به دنبال گوشی اش گشت،گوشی اش را روشن کرد با دیدن پیامی از کمیل نگران به ساعت نگاه کرد ساعت هشت صبح بود،پیام را سریع باز کرد با دیدن متن پیام گیج ماند:
ــ سلام،ببخشید هرچقدر خواستم جلوشونو بگیرم که نیان ،نشد.
سمانه تا می خواست پیام را تحلیل کند،صدای مادرش را شنید که با ذوق میگفت:
ــ شوخی میکنی سمیه شوخی میکنی؟
و بعد صدای قدم های شتاب زده به سمت اتاقش را شنید،در باز شد سمانه شوکه بر روی تخت نشست و به خاله اش ومادرش خیره شد،با نگرانی لب زد:
ــ چی شده؟
سمیه خانم به سمتش آمد و او را در آغوش گرفت :
ــ قربونت برم بلاخره عروسم شدی،بخدا که دیگه هیچ آرزویی ندارم
سمانه کم کم متوجه اتفاقات اطرافش شد،خجالت زده سرش را پایین انداخت و حرفی نزد،سمیه خانم بوسه ای بر روی گونه اش نشاند و با بغض گفت:
ــ باور نمی کنی فرحناز دیشب که کمیل و محمد بهم گفتند باورم
نمی شد ،قربونش برم مادر اصلا خوشحالی رو تو چشماش میتونستم ببینم
*
فرحناز خانم بعد از غر زدن به جان سمانه که چرا او را در جریان نگذاشته بود همراه خواهرش به آشپزخانه رفتند تا صبحانه را آماده کنند،سمانه با شنیدن صدای صغری که بعد از تماش سمیه خانم سریع خود را رسانده بود از اتاق بیرون آمد.
ــ کجاست این عروسمون ،بزار اول ببینیم از چندتا از انگشتاش هنر میریزه بعد بگیریمش ،میگم خاله شما جنس گرفته شده رو پس میگرید؟
با مشتی که به بازویش خورد بلند فریا زد:
ــ آخ اخ مادر مردم،دستِ بزن هم داره که بدبخت داداشم
سمیه خانم صندلی کناری اش را کشید تا سمانه کنارش بنشیند،سمانه تشکری کرد و روی صندلی نشست.
ــ خوب کردی مادر محکم تر بزنش تا آدم بشه ،به جا این حرفا زنگ بزن یه خواهرت خیر بده تو غربت پریشون مونده
صغری با حرص گفت :
ــ خاله نگا چطور همدست شدن،حالا اگه تو یه پسری داشتی منو براش میگرفتی میرفتیم تو یه تیم
فرحناز که از شنیدن این خبر سرحال شده بود بوسه ای بر گونه ی خواهرزاده اش زد و گفت:
ــ ای کاش داشتم،دیر رسیدی خاله همه رو زن دادم.
همه مشغول صبحانه شدند اما صغری متفکر به سمانه خیره شده بود
ــ واه چته اینجوری به من خیره شدی؟
ــ میدونی همش دارم به این فکر میکنم کمیل با این همه غرور و بداخلاقی و اخم وتخمش ،چیکار کردی که پا شده اومده خواستگاریت
سمانه بی حواس گفت:
ــ اصلنم اینطور نیست خیلی هم مهربونه
با خنده ی سمیه خانم و فرحناز خانم هینی گفت و دستانش را بر دهانش گذاشت،خجالت زده سرش را پایین انداخت.
ــ راستس خواهر جان کمیل گفت که نمیخواد مراسم خواستگاری و عقد طول بکشه
ــ باشه ولی من باید با پدر و بردارش صحبت کنم
صغری با التماس گفت:
ــ خاله امروز صحبت کنید،ما شب بیایم خواستگاری
فرحناز خندید و گفت:
ــ تو از برادرت بیشتر عجله داری
ــ نه خاله جان ،کمیل اصلا همین الان میخواست بیاد مامانم به زور فرستادش سر کار
و دوباره خجالت زده شدن سمانه و خنده ی های آن سه نفر....
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشکلات درون خانواده را بیرون نبرید.
استاد تراشیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•📲🌿•°
± به هر خیری که به سویم بفرستی سخت نیازمندم..🦋💛
#استوری | #Story 📸
#عاشقانھبامعبود 🔖
#خالقیکتا 🌸
#امام_زمان_عج
#مناجات_ماه_رمضان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فردای قیامت مواخذه خواهیم شد اگر این آقا را به مردم معرفی نکنیم.
#نشر_حداکثری
معاون اول قوهقضائیه استعفا کرد
🔹مصدق، معاون اول قوهقضائیه استعفای خود را تقدیم اژهای کرد و با این درخواست موافقت شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشحال کردن مومن ثواب دارد
بخندید😂😂
🔴 چرا معاون اول قوه قضائیه وادار به استعفای اجباری شد؟
جلسات رسیدگی به اتهامات خانواده مصدق، به صورت علنی در حال برگزاری است و تاکنون ۵ جلسه برگزار شده است.
اما با وجود علنی بودن دادگاه، بخش های مهم کیفرخواست در رسانه ها بازنشر نشده است. بخش هایی که دلیل استعفای اجباری معاون اول قوه قضائیه را نشان می دهد.
🔸پرونده رستمی صفا یکی از پرونده های مهمی است که خانواده معاون اول قوه قضائیه در آن اعمال نفوذ کرده است.
این ابربدهکار بانکی در ازای خواسته های خود، مبلغ ۲۰۰ میلیارد تومان به مجموعه غیرقانونیِ شکل گرفته ذیل خانواده معاون اول قوه قضائیه پرداخت کرده است.
رستمی صفا در مرحله اول درخواست غیرعلنی برگزار شدن دادگاه و سپس آزادی خود را داشته که از طریق دوستی «م ح» با «م م» عضو ارشد خانواده معاون اول قوه قضائیه، دادگاه رسیدگی به اتهامات این ابربدهکار بانکی غیر علنی می شود. «م -ح» قاضی بازنشسته و از دوستان قدیمی و صمیمی عضو ارشد و ذی نفوذ خانواده مصدق است.
همچنین پیشنهادات و پیگیری های لازم برای پیشبرد اهداف خود را از کانال «ا-م» پسر ارشد خانواده به اطلاع پدر خانواده میرسانده است.
🔸طبق اظهارات نماینده دادستان در جلسه علنی دادگاه، بررسی پیامک های رد و بدل شده میان فرزندان معاون اول قوه قضائیه با پدرشان نشان می دهد که وی در جریان ارتباطات فرزندانش با «م ح» بوده و حتی در برخی موارد وعده حل پرونده های اقتصادی را به فرزندان خود داده است.
🔸نماینده دادستان همچنین عنوان کرد: بخشی از این ثروت نامشروع در جهت تهیه آپارتمان مجلل برای تفریحات مجردی صرف شده و طبق اقرار متهمین در یک سال حدود ۲۵ هزار دلار صرف اجاره آپارتمان مجردی در خیابان فرشته و بیش از ۱ میلیارد تومان نیز صرف خرید مواد مخدر مانند گل و کوکائین جهت مصرف در این خانه شده است. سفر ۱۴ روزه به قطر نیز حدود ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان هزینه داشته که همه این موارد از محل دریافت پول از متهم رستمی صفا بوده است.
وی در ادامه گفت: بخشی دیگر از این اموال صرف بازسازی ویلا در پلور برای معاون اول قوه قضائیه، بازسازی ملک پدری معاون اول قوه قضائیه و خرید یک ملک ۲۰۰ هزار دلاری در ترکیه برای «م ح» شده است.
🔸نماینده دادستان همچنین به نحوه تقسیم اموال نامشروع هم اشاره کرده و گفت: در پرونده دیگری «م ح» سهم خود را برداشته و الباقی مبلغ را به حساب های مجموعه غیرقانونی ذیل خانواده مصدق واریز کرده است. از مبلغ واریز شده ۱۰ درصد سهم «ح ی» بوده و پسران خانواده مصدق هر یک ۳۰ درصد سهم داشته اند و ۳۰ درصد نیز به پدر خانواده رسیده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ
خدايا مرا به كيفرت ادب نکن
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🍃@ShifteganeTarbiat
جزء 3.mp3
4.16M
💠تند خوانی جزء سوم قرآن کریم
🔹 با صدای استاد معتز آقایی