فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج نصیحت کوتاه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🎙استاد رفیعی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همین راحتی گول می زنند
#سواد_رسانه_ای
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: برای نماز عربی یاد بگیر !
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رمان_جانم_میرود #قسمت_صدو_سی_وششــم شهاب سعی می کرد او را از دیدن همسرش، منصرف کند. ــ خانم موکل
#رمان_جانم_میرود
#قسمت.صد.وسی.وهفت
حق؛ رزق و روزیمونو...
تو؛ روضه میرسونه...
عشق یعنی ، نوکر روسفید شدن...
عشق یعنی ، مثل شهید حمید شدن...
عشق یعنی ، تو سوریه شهید شدن...
کاش میشد ، جدا بودم از هر بدی...
کاش میشد ، شبیه حجت اسدی...
رو قلبم ، مهر شهادت میزدی...
نغمه ی لبات، اعتقاد ماست...
راه سوریه، راه کربلاست...
کلنا فداک......
صدای گریه مرضیه بلندتر شده بود. مهیا دستش را روی دهانش گذاشته بود. تاصدای هق هقش بالا نرود. نگاهی به شهاب انداخت، که به دیوار تکیه داده بود؛ و شانه های مردانه اش تکان می خوردند.
احساس می کرد، خیلی خودخواه است که شهاب را از آرزوهایش جدا کرده...
آن هم به خاطر اینکه نمی توانست، نبود شهاب را تحمل کند.
به خاطر خودش، به شهاب ظلم کرده بود.
مهیا احساس بدی داشت. دائم در این فکر بود، که او که همیشه ارادت خاصی به حرضت زینب_س داشت. الان که همسرش می خواست، برای دفاع از حرم بجنگد؛ جلویش را گرفته بود.
او جلوی شوهرش را گرفته بود. مهیا لحظه ای شوکه شد. خودش تا الان اینجور به قضیه نگاه نکرده بود
من ، خاک پاتم آقا...
باز ، مبتلاتم آقا...
حرف دلم همینه...
هر شب ، گداتم آقا...
عشق یعنی ، محافظ علم باشم...
عشق یعنی ، تو روضه غرق غم باشم...
عشق یعنی ، #مدافع_حرم باشم...
نغمه ی لبم ... ذکر هر شبم ...
نوکر حسین_ع ... مست زینبم_س ...
کلنا فداک ......
دل خورده باز، به نامت...
هر شب میدم، سلامت...
شاهم تا وقتی که من...
هستم بی بی، غلامت...
عشق یعنی ، همش باشی به شور و شین...
عشق یعنی ، میون بین الحرمین....
عشق یعنی ، فقط بگی حسین_ع حسین_ع ..
من خداییم ... باز هواییم ...
از عنایتت ... #کربلاییم ...
کلنا فداک ......
نگاهی به مرضیه انداخت و در دل خودش گفت.
مگر مرضیه همسرش را دوست نداشت؟! پس چطور به او اجازه داده بود، که برود؟! اگر دوستش نداشت، که اینگونه برای نبودش زار نمی زد!
نگاهش دوباره به طرف شهاب سو گرفت.
به شهاب نگاهی کرد. به شهابی که با آمدن اسم سوریه و حضرت زینب_س گریه اش بالاتر می رفت.
مهیا احساس بدی داشت. از جمعیت جدا شد.
احساس خودخواهی او را آزار می داد.
آرام زمزمه کرد.
ــ من نمیتونم جلوشو بگیرم... نمیتونم...
مهیا دستی بر موهای شهاب کشید. شهاب چشم هایش را از خستگی بسته بود.
بعد از مراسم تدفین، به مسجد برگشته بودند و بعد از نماز و نهار، و جمع کردن وسایل؛ با خستگی زیاد، به خانه برگشته بودند.
تا می خواستند وارد خانه شوند؛ شهاب دست مهیا را گرفت و او را به طرف تخت که در حیاط بود، برد
. مهیا که بر تخت نشست، شهاب سرش را بر روی پاهایش گذاشت و چشمانش را بست.
ــ شهاب زشته پاشو...
ــ کسی نیست! بزار یکم بخوابم. سرم خیلی درد میکنه...
به چهره شهاب؛ نگاهی انداخت. احساس کرد از تصمیمی که گرفته، مردد شده. در دلش گفت:
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
نبرد در سکوت.pdf
11.37M
📗 دانلود کتاب نبرد در سکوت
🔹نبرد در سکوت، روایت دردمندانه ای از دهه پایانی حیات امام حسن مجتبی علیه السلام است که حقیقتی ملموس را از استراتژی هوشمندانه و قیام سکوت ایشان در پاسداری از اسلام، به خصوص در سال های پایان عمر دربرابر اندیشه مسلمانان معاصر به تصویر می کشد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
جایگاهِ زن در قرآن!
🎙علامه محمدتقی مصباح
#نشردهیم
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
📝 پنج مغالطه بامزه در دفاع از بیحجابی
1⃣ یکم: میگه #بد_حجابی امروز نتیجه الزام #حجاب است.
✅ مثل اینکه کسی بگوید عبور از چراغ قرمز بخاطر قوانین پلیس است.
2⃣ دوم: میگه کشف حجاب بیشتر شده است.
✅ یعنی اگر معتاد به تریاک، حشیش کشید، معتاد بیشتر شده؟ نکنه فکر میکنید کسی که امروز روسری برمیداره قبلا چادری بوده؟
3⃣سوم: میگه این همه دزد چرا گیر دادین به حجاب؟
✅ مثل این می مونه که پلیس به کسی که خونه اش رو دزد زده بگه درگیراختلاسیم، بماند بعد.
4⃣ چهارم: میگه این وضع بیحجابی نشون میده مردم به اصل حجاب بیاعتقاد شدن.
✅ یعنی اگر کسی غیبت کرد به اصل غیبت بیاعتقاد شده؟ کلا همه معصومند و هرکس گناه کرد از سرکافری است؟
5⃣ پنجم: میگه حجاب اولویت نیست.!
✅ بله اولویت ما نیست. ولی ظاهرا اولویت ضدانقلاب هست. نمیبینید؟ حالا چه کنیم؟ بیخیال باشیم؟
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ فمنیست آمریکایی که محجبه شد
#حجاب
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #بازنشر | بخش سانسور شده از سریال گاندو...!
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هدایت شده از شیفتگان تربیت
﷽
⭕️#توجه ⭕️#توجه
📢#به_وقت_مسابقه
نوبت مسابقه کانال #شیفتگان_تربیت هست
که در نظر داریم
از #کتاب_یک_ون_شبهه
مسابقه ای برگزار کنیم.
🎁به ۲۰ نفر از نفرات برتر به قید قرعه هدیه نقدی تقدیم می گردد
📆 #تاریخ بیست و ششم شهریور ماه
۱۴۰۲/۰۶/۲۶
⏰ #ساعت ۱۰صبح 🕓 الی ۲۱ شب 🕗
برگزار خواهد شد.
👈منبع مسابقه سنجاق شده🌹👌
شرکت برای عموم آزاد می باشد✌🏻
لطفا به همه اطلاع رسانی فرمائید
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :کانال شیفتگان تربیت
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
حالا حالاها
براتون دردسر داریم!
👈به ☝️نفر ارسال کنید
#حجاب
#انقلاب
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
«وَ وَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا»
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -که پیامبر بود- به او بخشیدیم.
(سوره مبارکه مریم/ آیه ۵۳)
❇ تفســــــیر
و سرانجام، از رحمت خود، برادرش هارون را که او نیز پیامبر بود به او بخشیدیم تا پشتیبان و یار و همکار او باشد (وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِیّاً).
🌺🌺🌺
فرق رسول و نبىّ
رسول، در اصل، به معنى کسى است که مأموریت و رسالتى بر عهده او گذارده شده، تا آن را ابلاغ کند و نبىّ بنا بر یک تفسیر، به معنى کسى است که از وحى الهى آگاه است و خبر مى دهد. و بنا بر تفسیر دیگر، به معنى شخص عالى مقام است. این از نظر لغت.
اما از نظر تعبیرات قرآنى، و لسان روایات، بعضى معتقدند رسول کسى است که صاحب آئین و مأمور ابلاغ باشد، یعنى وحى الهى را دریافت کند و به مردم ابلاغ نماید، اما نبىّ دریافت وحى مى کند ولى موظف به ابلاغ آن نیست، بلکه تنها براى انجام وظیفه خود او است، و یا اگر از او سؤال کنند پاسخ مى گوید.
به تعبیر دیگر، نبىّ همانند طبیب آگاهى است که در محل خود آماده پذیرائى بیماران است، او به دنبال بیماران نمى رود، ولى اگر بیمارى به او مراجعه کند از درمانش فروگذار نمى کند.
اما رسول همانند طبیبى است سیار، و به تعبیرى که على(علیه السلام) در
نهج البلاغه درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرموده: طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ.
او به همه جا مى رود، به شهرها، روستاها، کوه و دشت و بیابان تا بیماران را پیدا کند و به مداواى آنها بپردازد، او چشمه اى است که به دنبال تشنگان مى دود، نه چشمه اى که تشنگان او را جستجو کنند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۳ سوره مبارکه مریم)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: این کارا تو مسجد حرومه
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آنچه که باید درباره برنامه دشمن برای کشف حجاب بدانیم
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
#رمان_جانم_میرود #قسمت.صد.وسی.وهفت حق؛ رزق و روزیمونو... تو؛ روضه میرسونه... عشق یعنی ، نوکر روسفی
#رمان_جانم_میرود
#قسمت.صدو.سی.وهشت
ــ چطور میتونم دیگه شهاب رو نبینم؟!!
قطره اشکی ناخواسته از چشمانش چکید. و بر روی صورت شهاب افتاد. چشمان شهاب آرام باز شدند
و به چشمان مهیا خیره شد. آرام گفت:
ــ چرا گریه میکنی؟!
اشک بعدی روی گونه اش سرازیر شد. شهاب دستش را بالا آورد و اشک هایش را پاک کرد.
ــ به مرضیه فکر میکردم!
ــ به چیه مرضیه خانم فکر میکردی؟!
با بغض گفت:
ــ که الان چطور میتونه با جای خالی همسرش کنار بیاد.
شهاب با اخم گفت:
ــ اولا بغض نکن!
دوما امیر علی خیلی وقته دست داعش بوده، همسرش کنار اومده بود با نبودش.
ــ نه شهاب! الان فرق میکنه! اونموقع ذره ای امید داشت؛ که همسرش برگرده. اما الان... همسرش زیر خاکه و دیگه کنارش نیست.
شهاب لبخند خسته ای زد.
_ ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.. و فکر نکنید شهدا مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی میگیرند.
دل مهیا آرام گرفت. جواب لبخند شهاب را با لبخند داد.
تردید داشت برای گفتن حرفش؛ اما باید آن را میگفت. به چشمان بسته شهاب، نگاهی انداخت و گفت
:
ــ شهاب!
ـ تو امروز نمیزاری من بخوابم. بیا برو خونتون خانم...
مهیا موهایش را محکم کشید.
ــ ای خانم! موهام رو کندی!
ــ خوب کردم
سکوت بین هردو برقرار شد. مهیا نفس عمیقی کشید و دوباره شهاب را صدا کرد.
ــ شهاب!
اینبار شهاب با لحن دلنشینی، که لرز بردل مهیا انداخت؛ گفت:
ــ جان شهاب؟!
مهیا جلوی ریختن اشک هایش را گرفت.
ــ چند روز دیگه مونده تا اعزام به سوریه؟!
شهاب نگاهی به چشمان پر ازشک مهیا انداخت.
ــ مگه من نگفتم، دیگه بحثش رو نکن. من بهت گفتم دیگه نمیرم. پس چرا الان چشمات اشک میریزند
؟!
ــ برو...
آنقدر آرام گفت که شهاب شک کرد، به چیزی که شنید.
ــ چی گفتی؟!
مهیا با بغض و صدای لرزان گفت:
ــ برو سوریه! من نمیتونم جلوت رو بگیرم.
شهاب سر جایش نشست.
ــ مهیا حالت خوبه؟! لازم نیست به خاطر من این حرف رو بزنی...
مهیا اشک هایش را پاک کرد.
ــ به خاطر خودم گفتم! برو سوریه...
ــ مهیا باور کنم؟!
ــ آره! ببخشید که از اولش قبول نکردم.
شانه های هردو از گریه میلرزید.
ــ ولی قول بده زود برگردی!
شهاب سری به علامت تایید تکان داد.
ــ قول بده شهید نشی!
شهاب خندید.
ــ چرا فک میکنی من شهید میشیم دختر؟!
مهیا به چشمان پر از اشک و لبخند شهاب، نگاهی انداخت.
ــ اینقدر خوبی که حس میکنم زود از پیش من میری!
ــ برمیگردم مطمئن باش...
ـــ برو اونور بچه، تو دست و پا نباش!
مهیا اخمی به شهاب کرد؛ که شهاب بلند خندید. مهیا به طرف آشپزخانه رفت، تا شربتی برایشان درست کند.
وقتی همه خبردار شده بودند که مهیا قبول کرده، که شهاب به سوریه برود؛ از تعجب چند لحظه ای بدون عکس العمل مانده بودند.
مهیا هم الان خوشحال بود. وقتی برق نگاه شهاب را میدید، از تصمیمش مطمئن تر میشد.
دو روز مانده بود، به رفتن شهاب؛ که امروز از صبح آمده بود و گفت که باید اتاق مهیا عوض شود و مهیا هرچقدر غر زده بود؛ شهاب قبول نکرده بود.
مهیا سریع شربت را در دو لیوان ریخت ودر سینی گذاشت و به سمت اتاق رفت.
ــ بفرما!
شهاب میز تحریر مهیا را سرجایش گذاشت و به سمت مهیا آمد.
ــ آی دستت درد نکنه...
لیوان را سر کشید و خودش را روی تخت مهیا پرت کرد.
ــ اِ شهاب...
ــ چته؟! خب خستم!
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روایت رهبرمعظم انقلاب از اتفاقی که اندکی قبل از شهادت پیامبر اکرم (ص) پیش آمد
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
solh.pdf
1.44M
📕نسخه "پی دی اف" کتاب صلح امام حسن(علیه السلام) ترجمه ی رهبر معظم انقلاب
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️مهسا امینی یا طعمهی حزب [تجزیه طلب] کومله بوده است یا عامل انتحاری این حزب!
🔝برای اثبات این ادعا فیلم بالا را مشاهده کنید...
#انتشار_حداکثری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پاسخ غافلگیر کننده دکتر رئیسی به سوال خبرنگار انبیسی نیوز آمریکا در خصوص احتمال ایجاد اغتشاش در روزهای آتی
🎙خبرنگار: اگر در شنبه سالگرد مهسا امینی تظاهرات برگزار شود آیا نیروهای امنیتی بازهم مثل قبل عمل میکنند؟
رئیس جمهور: شما مگر خبر دارید که قرار است اعتراضی شود؟!
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
وزارت اطلاعات لیدرهای تجمعات ضدایرانی
خارج از کشور را دستگیر کرد.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴کلیپ تصویری: دل فاطمه غوغاست
(رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)
◼️با نوای: حاج محمود کریمی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
مداحی آنلاین - ای دل دیوانه راهی باز کن - کریمی.mp3
1.85M
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🌴ای دل دیوانه راهی باز کن
🌴تا مدینه یک نفس پرواز کن
🎤 محمود_کریمی
⏯ #واحد
Shab28safar1400[02].mp3
4.82M
▪️یا ایها الرسول (زمینه)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژهرحلت #پیامبر_اکرم (ص)
@zekr_media - سید رضا نریمانی_۲۰۲۱_۱۰_۰۵_۱۹_۲۸_۳۱_۸۸۵.mp3
13.85M
#شور
📝"تو قرار دل بیقرار منی یا حسن
(میمیرم برات یاحسن مولا)
🎤کربلائی نریمانی
#صفر
▪️ویژه شهادت #پیامبر_اکرم و #امام_حسن و #امام_رضا