eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @sh_tarbiat 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 خمس هدیه ❓سوال: آیا هبه و هدیه عید (عیدی) خمس دارد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : خدا تو را روی دست گرفت تا همه بدانند با دیگران فرق داری!
* 🌹 از ماشین پیاده شد و وارد دانشگاه شد،تصمیم گرفت که خودش شخصا به دانشگاه بیاید و رویا رضایی،که بعد از صحبت با سمانه به او مشکوک شده بود ،را ببیند. وارد دفتر شد ،کمی جلوتر چشمش به در اتاقی افتاد که بر روی آن با خط زیبایی کلمه ی فرهنگی نوشته بودند افتاد. دستگیره را فشار داد و وارد اتاق شد،با دیدن خانمی که پشت سیستم نشسته بود قدمی برگشت! ــ معذرت میخوام ،فکر کردم اتاق خانم حسینی هستش خانم از جایش بلند شد: ــ بله اتاق خانم حسینی هستند ،بفرمایید کمیل که حدس می زد این خانم رویا رضایی باشد قدمی جلو گذاشت و گفت: ــ خودشون نیستن؟ ــ نه مسافرتن،بفرمایید کاری هست در خدمتم ــ ببخشید میتونم بپرسم شما کی هستید؟ ــ رضایی هستم،مسئول علمی ــ خانم رضایی خانم حسینی کجا هستن؟ ــ مسافرت کمیل با تعجب پرسید: ــ مسافرت ــ بله،ببخشید شما؟ ــ از اداره اڱاهی هستم . با شنیدن اسم اداره اگاهی برگه هایی که در دست رویا بودند بر زمین افتادند ،کمیل به چهره رنگ پریده اش خیره شد،رویا سریع خم شد و با دستان لرزان برگه ها را جمع کرد. کمیل منتظر ماند تا برگه هایش را جمع کند،رویا برگه ها را در پوشه گذاشت و آرام معذرت خواهی کرد. ــ چرا گفتید مسافرته؟ ــ خب ،خیلی ارباب رجوع داشتند،یه مدته هم نیستن گفتیم شاید رفته باشن مسافرت ــ خانم سمانه حسینی چطور خانمی بودند؟ ــ نمیدونم خوب بودن،اما یه مدت بود مشکوک میزد،نمیدونم چش بود ــ شما شخصی به اسم بشیری میشناسید؟ کمیل لحظه ای ترس را در چشمانش دید،ولی سریع حفظ ظاهر کرد و با آرامش گفت: ــ بله،از فعالین اینجا هستن. ــ آخرین بار کی دیدینشون؟ ــ دارید از من بازجویی میکنید ؟ ــ اگر بازجویی بود الان دستبند به دست توی کلانتری این سوالاتو از شما میپرسیدم رویا ترجیح داد جوابش را بدهد تا اینکه پایش به آنجا باز شود. ــ یک روز قبل انتخابات ــ یعنی روز انتخابات ندیدنشون؟ ــ نه ــ این مدت چی؟ ــ نه نیومدن دانشگاه ــ یک سوال دیگه ــ بفر مایید ــ شما تو اتاق خانم حسینی چیکار میکنید ــ سیستمم مشکل داشت روشن نمیشه،برای همین اومدم از این سیستم استفاده کردم ،ببخشید چیزی شده شما این سوالاتو میپرسید؟ کمیل سری تکان داد و از جایش بلند شد. ــ نخیر،ممنونم خانم رضایی،با اجازه ــ خواهش میکنم وظیفه بود،بسلامت کمیل از اتاق بیرون رفت و از کنار اتاقی که در آن باز بود گذشت،متوجه سیستم روشنی شد،نگاهی به نوشته ی روی در انداخت با دیدن کلمه ی علمی پوزخندی زد،سریع از دانشگاه بیرون رفت و پیامی برای امیرعلی فرستاد. ــ سلام.فیلمای دوربینای دانشگاه بخصوص اطراف دفترو بگیر و بررسی کن * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد قرائتی: در انتخابات شرکت کنید نه به خاطر این که همه مسئولان کارشون درسته توجیه کار غلط مسئولین حماقته تضعیف نظام جنایت است شرکت نکردن در انتخابات خوشایند دشمن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣خاطرات استاد از جلسات زنانه😅😂 ❌داستان بعضی خرافات 🔸نسل قدیم 🔹نسل جدید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پادشاه آسمان هم که باشی در دریای غرور خود غرق خواهی شد.
هدایت شده از شیفتگان تربیت
از کتاب شبهه انتخابات کانال شیفتگان تربیت کتابخوانی برگزار میکند. هدیه نقدی برای افراد برگزیده 😍🎁🎁🎁🎁 👈یکم اسفند،ساعت ۱۴ وقت کامل برای مطالعه است👌 سنجاق شده https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90 برای دیگران ارسال بفرمایید 📌مطالب ناب همراه با مسابقه و هدایایی نقدی
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا» (موسی) گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آن‌ها گمراه شدند... «أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي» از من پیروی نکردی؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۹۲_۹۳) تفسیر: به دنبال بحثى که موسى(علیه السلام) با بنى اسرائیل در نکوهش شدید از گوساله پرستى داشت و در آیات قبل خواندیم، آیات مورد بحث در آغاز، گفتگوى موسى(علیه السلام) را با برادرش هارون(علیه السلام) و سپس با سامرى منعکس مى کند. نخست، رو به برادرش هارون کرده گفت: اى هارون! هنگامى که مشاهده کردى این قوم گمراه شدند (قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا). 🌺🌺🌺 چرا از من تبعیت ننمودى (أَلاّ تَتَّبِعَنِ). مگر هنگامى که مى خواستم به میعادگاه بروم، نگفتم: جانشین من باش و در میان این جمعیت به اصلاح بپرداز، و راه مفسدان را در پیش مگیر؟! تو چرا با این بت پرستان به مبارزه برنخاستى؟ بنابراین، منظور از جمله أَلاّ تَتَّبِعَنِ این است که چرا از روش و سنت من در شدت عمل نسبت به بت پرستى، پیروى نکردى. اما این که، بعضى گفته اند: منظور از این جمله این است که چرا به همراه اقلیتى که بر توحید ثابت قدم مانده بودند به دنبال من به کوه طور نیامدى، بسیار بعید به نظر مى رسد، و با پاسخى که هارون در آیات بعد مى گوید، چندان تناسب ندارد. آنگاه اضافه کرد: آیا فرمان مرا عصیان کردى؟! (أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۲_۹۳ سوره‌ مبارکه طه)
* 🌹 کمیل پرونده را روی میز گذاشت و کتش را درآورد،که در بعداز تقه ای باز شد،و امیر علی در چارچوب در نمایان شد. ــ سلام،کجا بودی؟ ــ سلام دانشگاه،فیلما چی شد؟ ــ فرستادم بچه ها فیلمارو بیارن تا بشینیم روشون کار کنیم ــ خوبه ــ برا چی رفتی دانشگاه؟؟ ــ برای این و عکسی از پرونده بیرون آورد و روبه روی امیرعلی گرفت! ــ این کیه؟ ــ رویا رضایی ــ کی هست؟ ــ مسئول علمی دفتر دانشگاه ــ خب؟ ــ روز انتخابات رویا رضایی به خانم حسینی زنگ میزنه که بیاد سیستمو درست کنه ،خانم حسینی که میره سیستمو درست کنه میبینه سیستم مشکلش خیلی ساده است ،تو این مدت گوشیش و کیفش تو اتاقش بوده و اون تو اتاق رضایی، ــ خب چه ربطی داره؟ ــ خانم حسینی دقیقا ساعتی که پیام از گوشیش ارسال میشه اون تو اتاق رضایی بوده و یه چیز دیگه ــ اون ساعت سهرابی تو دفتر بوده یعنی فقط رضایی و سهرابی . ــ منظور؟ کمیل برگه ی دیگری از پرونده در آورد و نشان امیرعلی داد : ــ رشته ی رویا رضایی کامپیوتر بوده،پس از پس یک مشکل کوچیک برمیومده، ــ پس میگی ،کار سهرابی بو‌ده اون پیام؟ ــ هنوز معلوم نیست.فیلماروچک کن ببین رضایی روز انتخابات با بشیری برخوردی داشته با نه؟ ــ چطور؟ ــ چون ازش پرسیدم گفت آخرین بار اونو یک روز قبل انتخابات دیده،ببین واقعا برخوردی نداشتن؟چون بشیری یک روز بعد انتخابات بودش ــ باشه چک میکنم ــ امیرعلی من به رضایی خیلی مشکوکم ــ چطور؟ ــ تو اتاق حسینی پا سیستم نشسته بود اول ریلکس بود وقتی بهش گفتم که از اداره اگاهی اومدم هول کرد و برگه هایی که تو دستش بدند ریختن روی زمین،اما زود خودشو جمع کرد و دوباره ریلکس شد،از خانم حسینی پرسیدم ،اول خوبشو گفت بعد بدیشو،گفت که به همه گفتیم مسافرته،وقتی هم ازش پرسیدم چرا اینجایی،گفت سیستم اتاقم خرابه روشن نمیشه وقتی اومدم بیرون در اتاقش باز بود سیستم روشن بود و اتقفاقا صفحه ی گوگل باز بود،بعد اخر از من پرسید که برا خانم حسینی اتفاقی افتاده که سوال میپرسید؟یعنی اونا از دستگیری خانم حسینی چیزی میدونستن ـــ این دیگه خیلی مشکوکه،ازتو کارتی نخواست؟ ــ نه اونقدر ترسیده بود اوایل،که یادش رفت کارت شناسایی ببینه ــ من تا فردا صبح گزارش فیلمارو به دستت میرسونم. ــ یه گزارش از رویا صادقی میخوام،کی هست ؟کجاییه؟فعالیتاش چی بود کلا یه گزارش کامل ــ باشه امیرعلی به سمت در رفت،قبل از خروج برگشت و گفت: ــ راستی،شنیدم با خان داییت دوباره همکار شدیم ــ درست شنیدی * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 موضوع: فرزند پروری و کنترل خشم ♦️بررسی علل پرخاشگری: استاد: اهمیت به نقاط ضعف طرف مقابل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📨 رأی شما شمرده می‌شود، هم در زمین و هم در آسمان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین علی علیه السّلام : صفا و نورانیت قلب نتیجه لقمه حلال است
شهید همت:  هر موقع در مناطق جنگی راه رو گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد همان جبهه خودی است. دشمن کدام سمت را می کوبد؟ رأی دادن یا رأی ندادن؟ مسئله این است
🔴 ادعای بعضی منابع غیررسمی: تا ساعاتی دیگر ارتش ایالات متحده حملاتی را بر علیه مقاومت انجام خواهد داد. ظاهرا ایران از طریق عمان هم به آمریکا هشدار داده که حمله به خاک ما و منافع ما برابر است با پاسخ کوبنده و ویرانگر نیروهای مسلح ایران
🔰 | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی ۱۴۰۲/۱۰/۱۱ 💠درباره نمایشگاه توانمندی‌های تولید داخلی ⏪نمایشگاهی که دیروز ما توفیق پیدا کردیم دیدیم: 👌بسیار شوق‌آور و برجسته‌ بود 👌میتوانیم این نمایشگاه را نمونه‌ای از نمایش اقتدار علمی و فنّاوری کشور معرفی کنیم ⭕️تنها تأسفی که من دارم: 👈این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده 🔺اکثر افراد کشورمان از این ابتکاراتی که از نیروهای انسانی نخبه‌ی ما سر زده، بی‌اطّلاعند. 💠درباره برخی درخواستهای فعالان عرصه تولید 📌مجموعه‌های صنعتی چندوجهی 📌مسئله‌ تأمین مالی و پیشنهادهایی که بعد برای شرکتهای متوسّط و کوچک شد 📌موضوع آبیاری نوین ☝️خواهش میکنم دوستان در دولت اینها را دنبال کنند: 🔸کارگروه تشکیل بدهید 🔹 بنشینید فکر کنید 🔸از خود اینها [تولیدکنندگان] نظر بخواهید 👈اقدام کنید 💠نکاتی در مورد نقش‌آفرینی بخش خصوصی برای پیشرفت اقتصادی کشور 📈بنگاه‌های تولیدی بزرگ کشور ما، در طول سالهای متعدد، رشد چشمگیری داشته‌اند ⏪این نشان‌دهنده‌ی وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است ❇️و این خبر مهمّی است. چرا؟ 📌همه در شرایط تحریم انجام گرفته 📌علاوه بر اینکه در این میان، بعضی از دوره‌ها هم دوره‌های کم‌کاری دولتها بوده ❇️نشان‌دهنده‌ این است که در شرایط کنونی کشور: 🌟بخش خصوصی ما قادر است کشور را به آن چیزی که مطلوب برنامه‌ پنج‌ساله‌ هفتم است، یعنی رشد [اقتصادی] ۸ درصد برساند. 👈یک نکته‌ اساسی... مسئله‌ وجود ابتکار است 📍ابتکار هم از هر کسی برنمی‌آید؛ نیروی انسانی نخبه میتواند ابتکار کند 🏔آنچه میتواند راه‌های دشوار را بپیماید و کشور را به اوج برساند، به قلّه برساند، در درجه‌ی اوّل، نیروی انسانی توانا و نخبه است 💎از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. ♦️این ظرفیت عظیم میتواند: 👌چندین برابر وضع کنونی به کشور سود برساند 👌در مسائل کلان کشور گره‌گشایی کند 🚨بعضی مسائل کلان کشور که به کلان بودن آن توجه نداریم: 🔻مسئله آب 🔻مسئله‌ سوخت 🔻مسئله‌ برق ❌ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعددی میشود 🤝بخش خصوصی ما میتواند در این زمینه‌ها به معنای واقعی کلمه کمک کند 📌شما از صنایع بزرگی مثل نفت، مثل گاز، مثل فولاد بگیرید، تا مثلاً صنایع دستی ✅در همه‌ این زمینه‌ گسترده‌ وسیع، امکان مشارکت مردم وجود دارد 👌سرمایه‌های مردم، ذهن مردم، دستهای توانای مردم، سرانگشتان فعّال و مبتکر مردم میتواند فعّال بشود و کار کند ✅که در نتیجه اشتغال زیاد خواهد شد، فقر کمتر خواهد شد. 🏷مسئولیتهای دستگاههای دولتی و فعالان اقتصادی در این زمینه ☑️مسئولیت دولت: بهبود فضای کسب و کار ⭕️عمده این است که دولت باید موانع را برطرف کند ♦️البته حمایت دولت لازم است، نظارت دولت هم لازم است 🔍اما نظارت غیر از دخالت کردن است 🚧موانع مربوط به درون دولت، مثل: طولانی بودن مدت مذاکره برای مجوز اقدام بنگاه داخلی در بخش بالادستی نفت مراکز متعدّد تصمیم‌گیری تعارض میان بخشها اینها باید در داخل دولت حل بشود 🚧موانع مربوط به بیرون از دولت: مثل قوه‌ قضائیه، مثل نیروهای مسلّح و امثال اینها که تعارضهایی به وجود می‌آید سران قوا میتوانند در این جلسه‌ای که اختیارات به آن داده شده... مطرح کنند و حل کنند اگر هم حل نشد، بالاخره رهبری را در جریان بگذارند و حل کنند ☑️مسئولیت بخش خصوصی: ❇️انضباط ❇️مراعات ضوابط لازم ❇️مراعات قانون و سلامت کار 🔍اینها را بخش خصوصی رعایت بکند. دولت هم باید نظارت کند 🏷درباره مسئله تأمین مالی ⭕️یکی از مشکلات کشور رشد نقدینگی است 👈وقتی که ما در این زمینه به سیاستهای انقباضی رو می‌آوریم، طبیعتاً منابعی که بانکها در اختیار فعالان اقتصادی میگذارند محدود میشود. ⁉️ما این محدودیت را چه کار کنیم که به بنگاه‌های کوچک و متوسط... ضربه نخورد؟ ⏪این یکی از کارهای مهمی است که البته متولی اصلی‌اش بانک مرکزی است ⏪مدیریت لازم دارد؛ یعنی رعایت عدالت به معنای واقعی کلمه اینجا لازم است 🌟اگر ان‌شاءالله اینها رعایت بشود، به نظر من ظرفیت ما در زمینه‌ی پیشرفت اقتصادی خیلی بالا است ♦️کشور ما واقعاً ثروتمند است: 💎هم ثروت طبیعی 💎هم ثروت انسانی 💎هم ارتباط بین دولت و ملت داریم. 👈یکی از کمکهایی که دولت میتواند بکند، در زمینه‌ صادرات و بازارهای خارجی است. 👌به هر حال، از وضعی که فعلاً در این زمینه‌ بخش خصوصی دارد پیش میرود، من خرسندم و راضی هستم 📌باید تلاش بیشتری انجام بگیرد 📌 و بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران و کارآفرینان کشور بتوانند برای پیشرفت اقتصادی کشور، واقعاً نقش ایفا کنند و ان‌شاءالله اوضاع اقتصادی را به سامان برسانند ⛔️ما البتّه مشکلات خارجی داریم، تحریم داریم، دشمنی‌های گوناگون داریم 👈اگرچه تحریم ضربه‌زننده است و بدون تردید مشکل‌درست‌کن است، امّا از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد.
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي» (هارون) گفت: «ای فرزند مادرم! [= ای برادر!] ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا به کار نبستی!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۹۴) تفسیر: موسى(علیه السلام) با شدت و عصبانیت هر چه تمام تر این سخنان را با برادرش مى گفت و بر او فریاد مى زد، در حالى که ریش و سر او را گرفته بود و مى کشید. هارون(علیه السلام) که ناراحتى شدید برادر را دید، براى این که او را بر سر لطف آورد، از التهاب او بکاهد و ضمناً عذر موجه خویش را در این ماجرا بیان کند گفت: فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر، من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیرى پیدا کنم، تفرقه شدیدى در میان بنى اسرائیل مى افتد، و از این ترسیدم که به هنگام بازگشت بگوئى: چرا در میان بنى اسرائیل تفرقه افکندى و سفارش مرا در غیاب من به کار نبستى؟ (قالَ یَا بْنَ أُمَّ لاتَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لابِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی). 🌺🌺🌺 در حقیقت نظر هارون(علیه السلام) به همان سخنى است که موسى(علیه السلام) به هنگام حرکت به سوى میعادگاه به او گفته بود که محتواى آن، دعوت به اصلاح بود. او مى خواهد بگوید من اگر اقدام به درگیرى مى کردم، بر خلاف دستور تو بود، و حق داشتى مرا مؤاخذه کنى! و به این ترتیب، هارون(علیه السلام) بى گناهى خود را اثبات کرد، مخصوصاً با توجه به جمله دیگرى که در سوره اعراف آیه 150 آمده: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی: این جمعیت نادان، مرا در ضعف و اقلیت قرار دادند و نزدیک بود مرا بکشند من بى گناهم، بى گناه! در اینجا این سؤال پیش مى آید: بدون شک، موسى(علیه السلام) و هارون(علیه السلام) هر دو پیامبر بودند و معصوم، این جر و بحث، عتاب و خطاب شدید، از ناحیه موسى و دفاعى که هارون از خودش مى کند، چگونه قابل توجیه است؟ در پاسخ مى توان گفت: موسى(علیه السلام) یقین داشت برادرش بى گناه است، اما با این عمل، دو مطلب را مى خواست اثبات کند: نخست، به بنى اسرائیل بفهماند گناه بسیار عظیمى مرتکب شده اند، گناهى که حتى پاى برادر موسى(علیه السلام) که خود پیامبرى عالى قدر بود را به محکمه و دادگاه کشانده است، آن هم با آن شدت عمل، یعنى مسأله به این سادگى نیست که بعضى از بنى اسرائیل پنداشته اند، انحراف از توحید و بازگشت به شرک آن هم بعد از آن همه تعلیمات و دیدن آن همه معجزات و آثار عظمت حق، این کار باورکردنى نیست و باید با قاطعیت هر چه بیشتر در برابر آن ایستاد. گاه مى شود هنگامى که حادثه عظیمى رخ مى دهد، انسان دست مى برد و یقه خود را چاک و بر سر مى زند، چه رسد به این که برادرش را مورد عتاب و خطاب قرار دهد، و بدون تردید براى حفظ هدف و گذاردن اثر روانى در افراد منحرف، و نشان دادن عظمت گناه به آنها، این برنامه ها، مؤثر است و قطعاً هارون(علیه السلام) نیز در این ماجرا کمال رضایت را داشته است. دیگر این که: بى گناهى هارون با توضیحاتى که مى دهد بر همگان ثابت شود و بعداً او را متهم به مسامحه در اداء رسالتش نکنند. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۴ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 آیت‌الله بهجت : 🔶 اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم.
* 🌹 کمیل سریع وارد محل کارش شد و سریع به اتاقش رفت،و پیامی به امیر علی داد تا به اتاقش بیاید. صبح به خانه رفته بود تا سری به مادرش و صغری بزند،و بعد صغری را برای باز کردن گچ پاهایش به بیمارستان برد،با اینکه سمیه خانم کی گله کرد و از اینکه شب ها به خانه نمی آمد شاکی بود اما کمیل نمی توانست سمانه را تنها بزارد ،بعد از خداحافظی سریع از خانه بیرون رفت. بعد از تقه ای به در ،امیرعلی وارد اتاق شد. ـــ تو راست میگفتی کمیل،این دختره دروغ گفته؟ ــ از چی حرف میزنی؟ امیر علی چندتا عکس را از پاکت خارج کرد و به کمیل داد. ــ این عکسا برای روزی تظاهرات دانشگاه بود،نگا کن بشیری با رویا دارن حرف میزنن،تو فلشم فیلمو برات گذاشتم،واضحه داشتن با هم دعوا می کردند،اما صادقی گفته بود که او را ندیده کمیل سری تکان داد و زیر لب زمزمه کرد: ــ میدونستم داره دروغ میگه کمیل بر روی صندلی نشست و متفکرانه به پرونده خیره شد،امیرعلی لب باز کرد و سکوت را شکست: ــ میخوای الان چیکار کنی؟ ــ حکم بازداشت رویا صادقی رو بگیر،یه پیگیری بکن کار بشیری و سهرابی به کجا رسید،پیدا نشدن؟ ــ باشه با صدای گوشی کمیل،کمیل با نگاه مشغول جستجوی گوشیش شد،که بعد از چند ثانیه گوشی را از کتش بیرون آورد،با نمایان شدن اسم محمد بر روی صفحه سریع جواب داد: ــ الو دایی ــ کمیل،بشیری پیداشد کمیل از جایش بلند شد و با صدای بلند و حیرت زده گفت: ــ چی ؟بشیری پیدا شد؟ ــ اره ،سریع خودتو برسون،آدرسو برات پیامک میکنم،یاعلی ــ یاعلی کمیل سریع کت و سویچ ماشین را برداشت،وبه طرف خروجی رفت ،امیرعلی پشت سرش آمد و با خوشحالی گفت: ــ بشیری پیدا شد؟؟این خیلی خوبه ــ آره پیدا شده،دعا کن اعتراف کنه ــ امیدوارم ،میخوای بیام بهات ــ نه نمیخواد،تو اینجا بمون به کارا رسیدگی کن،حکم رویا صادقی تا فردا آماده بشه ــ نگران نباش آماده میشه ــ خداحافظ ــ بسلامت کمیل سریع به طرف ماشینش رفت،با صدای پیامک سریع نگاهی به متن پیام انداخت،با دیدن آدرس بیمارستان،شوکه شد.یک فکر در ذهنش پیچیده بود و او را آزار می داد که،"نکنه کشته شده". پایش را روی گاز فشرد و سریع راه بیست دقیقه را در ده دقیقه رانده بود، با رسیدن به بیمارستان،سریع ماشین را پارک کرد،با ورودش به بیمارستان ،میخواست به سمت پذیرش برود، که محمد را دید به سمتش رفت. ــ سلام،کجاست؟ ــ سلام،نفس نفس میزنی چرا؟بیا بشین یکم ــ نمیخواد خوبم،بشیری کجاست؟ محمد با قیافه ی خسته ای به چهره ی کمیل نگاهی انداخت و گفت: ــ بشیری تو کماست..... * ادامه.دارد.... *
49.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️چرا خیلیا با نماز درگیرن؟ ❌چون هنوز خدا براشون حل نشده... 🔰قسمت دوم