eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
18.7هزار ویدیو
1.3هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @game2iran 🕊༉ ـ کانال را به دیگران هم اطلاع رسانی فرمائید🌱؛ تبلیغات نداریم! ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
* 💞﷽💞 ‍ 27 ✍ این کلمه اخر چیزی بود که راحله اصلا تصورش را هم نکرده بود. مثل پتکی بر سرش کوبیده شد. احساس کرد تمام غرورش له شده. نزدیک بود به گریه بیفتد. اما با خودش فکر کرد، او هم غرور استاد را همین طور له کرده بود. شاید حقش بود. از طرفی نمیبایست ضعف نشان میداد. خودش را نگه داشت و بی توجه به دستور تحکم آمیز استاد عصبانی، در حالیکه با حیایی دخترانه نگاهش را از استاد به زمین میدوخت خیلی آرام گفت: - میدونم حرکت دیروزم خیلی زشت بود. برای همین اومدم معذرت خواهی. من نباید حق استادی رو نادیده میگرفتم و بی ادبی میکردم. معذرت میخوام گفتن این کلمات هرچند قبلا برای راحله سخت مینمود اما همین طور که آنهارا ادا میکرد احساس کرد ضربان قلبش کمتر شده است. انگار از اینکه توانسته بود شجاعانه اشتباهش را بپذیرد آرامش پیدا میکرد. برای همین در حالیکه از درون احساس شادی میکرد سرش را بلند کرد، به گل روی میز خیره شد و پرسید: -میتونید من رو ببخشید? و نگاهی گذرا به استاد پارسا انداخت. سیاوش یک آن، همه خشم و عصبانیتش را فراموش کرد. این حرکت برایش عجیب و شاید قابل تقدیر بود. اگر راحله به تنهایی تصمیم به این معذرت خواهی گرفته بود نشان دهنده آزاد اندیشی و تربیت صحیح او بود، چیزی که سیاوش فکر نمیکرد در بین مدعیان مذهب زیاد پیدا شود. حتی اگر شخص دیگری این پیشنهاد را داده بود پذیرش آن از طرف راحله نشانه درک بالا بود. شاید برای همین بود که تصمیم گرفت دلخوری اش را فراموش کند و سعی کند جواب این شجاعت را به گونه ای شایسته بدهد اما افسوس .... افسوس ک شیطان، دشمن همنشین آدمی، همیشه آماده است تا از هر موقعیتی به نفع خود بهره بگیرد. و شاید برای همین است که میگویند در کار خیر عجله کنید چرا ک شیطان ب لطایف الحیل و به طرفه العینی مسیر درست اندیشه را به سوی خودش کج خواهد کرد. این بار نیز در لباس اندرز، اندیشه نیک استاد را پوشاند و وسوسه ای در ذهن سیاوش شکل گرفت: -اول مطمئن شو که واقعا پشیمونه بعد ببخشش! اگر شیطان از سیاوش خواسته بود از این موقعیت برتر به نفع خودش استفاده کند قطعا وجدان و مردانگی سیاوش با آن مقابله میکرد اما از آنجا که شیطان بر تمامی دقائق ظریف نفس آدمی واقف است این بار سعی کرد خواسته خود را از طریق محک صداقت و شایستگی راحله به سرانجام برساند. برای همین، سیاوش که - مانند بسیاری از ما- از این ظرافت عمل، دشمن دوست نمایش غافل بود، به این خواست گردن نهاد و در جواب راحله گفت: -حرکت شجاعانه ای بود.. راحله احساس کرد این حرف به معنای قبول معذرت خواهی اوست. از خوشحالی لبخندی روی لبانش نقش بست اما با شنیدن ادامه صحبت استاد لبخند بر لبش ماسید: -اما شما سر کلاس اون کار رو انجام دادید... جلوی اون همه دانشجو... فکر نمیکنین اگر بخواین معذرت خواهی کنین باید همونجا این کارو بکنین? ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شبکه منوتو در کمتر از ۲ دقیقه تبیین می‌کند که عدم مشارکت در انتخابات چه نتیجه‌ای دارد ✅ این فیلم را برای هر کسی که برای شرکت در انتخابات مردد است بفرستید •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
🌹👆🌹
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» (و به آنان می‌گوییم:) این در برابر چیزی است که دست‌هایتان از پیش برای شما فرستاده؛ و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمی‌کند! تفسیر: و به او مى گوئیم: این نتیجه چیزى است که دستهایت از پیش براى تو فرستاده است (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ). و خداوند هرگز به بندگان ظلم و ستم نمى کند (وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبِیدِ). نه کسى را بى جهت کیفر مى دهد، و نه بر میزان مجازات کسى بدون دلیل مى افزاید، و برنامه او عدالت محض، و محض عدالت است. این آیه از آیاتى است که هم مذهب جبریون را نفى مى کند، و هم اصل عدالت را در مورد افعال خدا اثبات مى نماید. 🌺🌺🌺 ظَلاّم صیغه مبالغه به معنى بسیار ظلم کننده است، مسلماً خداوند مطلقاً ظلم نمى کند، نه بسیار و نه کم، و انتخاب این تعبیر در اینجا ممکن است اشاره به این باشد که: مجازات بدون دلیل از سوى خداوند بزرگ، همیشه مصداق ظلم بسیار است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰ سوره‌ مبارکه حج) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : خدایی که چشم به راه بندگان فراری است! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣به مادرها رحم کنید... دلسوزی بیش از اندازه باعث از بین رفتن خودتان می‌شود.☝️ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
* 💞﷽💞 ‍ راحله احساس کرد دنیای بیرون پنجره تاریک شد. این یکی دیگر واقعا از توانش خارج بود. خود معذرت خواهی ساده هم کاری طاقت فرسا بود چه برسد به اینکه جلوی ان همه دانشجو که همگی کم و بیش در جریان دعوای آنها بودند این کار را انجام دهد. شاید حرف سیاوش منطقی بود اما قطعا از روی خیرخواهی نبود. راحله سعی کرد بر خودش مسلط باشد. با صدایی ضعیف پرسید: -جلوی همه? سیاوش که متوجه سختی کار برای خانم شکیبا شده بود و قطعا قسمت خودخواه وجودش از چنین موقعیتی لذت میبرد لبخندی پیروزمندانه زد اما سعی کرد رفتارش عادی باشد برای همین با بی تفاوتی گفت: -بله! بالاخره هرچی باشه، همه شاهد این حرکت شما بودن! اینک سیاوش، سرمست غرور بود و حس غضب و انتقام جویی خودش را پرورش داده بود و همین اشتباه باعث شد افسار زبانش به راحتی در دست نفس سرکشش قرار بگیرد و این اسب چموش، با سرعت هرچه بیشتر قصد تاختن داشت برای همین آخرین زهرش را هم ریخت: -اگر این کار رو بکنید معلومه واقعا برای حق استادی ارزش قائلید و من حاضر میشم ببخشمتون اما در غیر این صورت معلوم میشه که فقط قصد ظاهر سازی داشتید و همون طور که همیشه گفتم، مثل همه مذهبی ها فقط ادعا دارید!! این جمله اخر دیگر برای راحله قابل تحمل نبود. اینکه پارسا از این موقعیت به نفع عقاید اشتباه خودش بهره ببرد کاری کاملا غیر منصفانه بود. راحله امیدوار بود که جناب پارسا -طبق نظر پدرش- این دو قضیه را با هم قاطی نکند اما ... اکنون راحله نیز دستخوش خشمی افسار گسیخته شده بود. اینکه معذرت خواهی اش را نپذیرفته باشند آزار دهنده بود اما از آن آزار دهنده تر غرور پارسا برای تحقیر او در چنین موقعیتی بود و زشت تر آنکه پارسا سعی داشت با عملکرد یک نفر راجع به یک قشر تصمیم گیری کند. راحله عصبانی بود و این عصبانیت، اورا نیز چون استاد جوان به راهی نادرست و تصمیمی اشتباه کشاند. اگر شیطان برای استاد در لباس اندرز و خیرخواهی ظاهر شده بود، برای شاگرد با لباس مبدل دفاع از دین جلوه کرد و چون راحله هم، ب جای عقل،افسار زبانش را به دست نفس و احساس خروشانش داده بود، بی مقدمه و بدون هیچ تاملی پاسخ داد: -من هیچ ادعایی ندارم... مطمئن باشید این کارو میکنم تا بهتون ثابت کنم اشتباه میکنید. و راحله غافل بود که این "من" اگر رها شود چه ها که نمیتواند بکند... این را گفت، با خشم در را باز کرد و از اتاق بیرون زد ... ...
24.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه 📹 شهید حاج قاسم سلیمانی؛ پرچمدارِ نجاتِ منطقه 👆 روایت رهبر انقلاب از نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در تعلیم نرم‌افزار مقاومت در منطقه و شکست دادن طرح بزرگ آمریکا موسوم به خاورمیانه‌ی جدید •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
🌹
🌹👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳بیشترین تکرار رهبر انقلاب از ویژگی‌های فرد اصلح در طول ۲۸ سال گذشته.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىَ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَىَ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ» بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می‌پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آن‌ها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می‌کنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آن‌ها برسد، دگرگون می‌شوند (و به کفر رومی‌آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است! تفسیر: در آیات گذشته، سخن از دو گروه در میان بود: گروه پیروان گمراه، و رهبران گمراه کننده، اما در آیات بعد، سخن از گروه سومى است که همان افراد ضعیف الایمان هستند. قرآن در توصیف این گروه، چنین مى گوید: بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى پرستند، اما ایمان قلبى شان بسیار سطحى و ضعیف است (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللّهَ عَلى حَرْف). تعبیر به عَلى حَرْف، ممکن است اشاره به این باشد که ایمان آنها بیشتر بر زبانشان است، و در قلبشان جز نور ضعیف بسیار کم رنگى از ایمان نتابیده است. و ممکن است، اشاره به این باشد که آنها در متن ایمان و اسلام قرار ندارند، بلکه در کنار و لبه آنند; زیرا یکى از معانى حرف لبه کوه و کناره اشیاء است. و مى دانیم کسانى که در لبه چیزى قرار گرفته اند مستقر و پا بر جا نیستند، و با تکان مختصرى از مسیر خارج مى شوند، چنین است حال افراد ضعیف الایمان که با کوچکترین چیزى ایمانشان بر باد فنا مى رود. 🌺🌺🌺 آن گاه قرآن به تشریح تزلزل ایمان آنها پرداخته مى گوید: آنها چنانند که اگر دنیا به آنها رو کند و نفع و خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى کنند! و آن را دلیل بر حقانیت اسلام مى گیرند، اما اگر به وسیله گرفتارى ها و پریشانى و سلب نعمت مورد آزمایش قرار گیرند دگرگون مى شوند و به کفر رو مى آورند! (فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ). گوئى آنها دین و ایمان را به عنوان یک وسیله نیل به مادیات پذیرفته اند که اگر این هدف تأمین شد، دین را حق مى دانند و گر نه بى اساس!. در حقیقت، این گونه افراد دین را تنها از دریچه منافع مادى خود مى نگریستند و معیار و محک حقانیت آن را روى آوردن دنیا مى پنداشتند. این گروه که در عصر و زمان ما نیز تعدادشان کم نیست، و در هر جامعه اى وجود دارند، ایمانى آلوده به شرک و بت پرستى دارند، منتها بت آنها همسر، فرزند، مال، ثروت، گاو و گوسفند آنها است، بدیهى است چنین ایمان و اعتقادى سست تر از تار عنکبوت است!. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱ سوره‌ مبارکه حج) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو اوج احساسات تصمیم نگیرید! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : با توبه به طرف خدا باز می‌گردیم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
* 💞﷽💞 ‍ سپیده قطعا نمیتوانست راهرو را ترک کند و منتظر بماند تا راحله ماجرا را برایش تعریف کند. آن در نیمه باز، راه مناسبی برای شنیدن آنچه اتفاق می افتاد بود. وقتی راحله از اتاق بیرون آمد بدون هیچ حرفی از ساختمان بخش بیرون زد. سپیده هم به دنبالش... چند دقیقه ای ک گذشت سپیده با احتیاط پرسید: -حالا میخوای چکار کنی? راحله که از حرکاتش معلوم بود هنوز عصبانی ست به طرف سپیده چرخید و گفت: -معلومه! بهش ثابت میکنم که اشتباه میکنه ساختمان را دور زدند و به طرف نماز خانه که در دانشکده روبرویی بود رفتند. خوشبختانه وضو خانه در خود نماز خانه بود و راحله میتوانست با خیال راحت چادر و مقنعه اش را در بیاورد،وضو بگیرد و پایش را در پاشویه کنار وضو خانه بشوید تا مگر کمی اتش غضب ش فروکش کند. نماز خانه ساکت بود. کم کم اتش خشمش تبدیل به یاس و استیصال شد. چرا اینقدر زود تصمیم گرفته بود? پیش نماز حاج اقا طاهری بود که راحله نماز خواندنش را دوست داشت...لحن زیبایی داشت ... آن روز انقدر دلش از دست خودش پر بود که نوای خوش نماز خواندن حاج اقا طاهری تنها یک بهانه بود. نماز که شروع شد بغضش ترکید و اشک هایش جاری شد. بی صدا اشک میریخت. سرش را که روی مهر میگذاشت انگار خودش را در اغوش پدرش رها کرده باشد، گویی دستانی قوی احاطه اش کرده باشند و او در آن لحظات یاس و نا امیدی چقدر به این قدرت مطلق الاهی نیاز داشت. شاید این اشک ها، همان اشک هایی بودند که در بدو ورود به اتاق پارسا باید سرازیر میشدند اما مانعشان شده بود. نخواسته بود دشمنش ضعف ش را ببیند... آیا پارسا دشمنش بود?یا او داشت قضیه را بزرگ میکرد?نمیدانست، همین قدر میدانست ناخواسته درگیر جدالی بی معنی شده بود و این جدال احمقانه چیزی نیود که حتی پیروزی در آن نیز ارزشمند باشد. شاید در مقابل پارسا مقاومت کرده بود و ضعف نشان نداده بود اما قطعا حرفهای نسنجیده ای که زده بود نشانه ضعفش در برابر نفس ش بود. و او ک نتوانسته بود در مقابل نفس خود مقاومت کند میخواست به پارسا درس دینداری بدهد? این گریه به هر دلیلی بود آرامش کرد. خداوند برای ارامش بخشیدن به دنبال بهانه ست، برای همین راحله گذاشت تا دست مهربان خداوند نوازشش کند و خستگی را از جانش بشوید. نماز تمام شد و حالا راحله دوباره ارمشش را بازیافته بود. وقتی از نماز خانه بیرون آمد حال بهتری داشت و سپیده هم ک متوجه این ارامش نسبی شده بود محتاطانه به حرف در آمد. البته ترجیح میداد راجع به امتحان ادبیات فارسی صحبت کند تا فضولی راجع به اتفاقات پیش آمده. چون میدانست ممکن است راحله با آن رک گویی اش چنان ماجرا را خاتمه دهد که حتی جرات نکند در آینده هم سوالی بپرسد برای همین ترجیح داد راه را برای اینده باز بگذارد.خوشبختانه سپیده بیشتر از آنکه سوال کند وراجی میکرد و همین که راحله مجبور نبود جوابی بدهد باعث میشد بتواند بی توجه به حرف های سپیده در ذهنش ب دنبال راه حل باشد. شاید این کار کمی بی انصافی بود ولی خب چاره چه بود?سپیده وقتی چانه اش گرم میشد تا لولای فک ش به قیژ قیژ نمی افتاد ول کن ماجرا نبود. گاهی راحله سعی میکرد با مشغول کردن سپیده به مسائل مختلف او را از سخنرانی بی وقفه اش باز دارد اما گاهی هم مثل الان که حوصله نداشت ترجیح میداد کمی بی انصافی به خرج دهد و یک گوشش را در کند و دیگری را دروازه. و از انجا که نشنیدن حرف های سپیده در اکثر مواقع خطری را متوجه شنونده حواس پرت نمیکرد اجازه داد سپیده هرچقدر دلش میخواهد از خانم بهمانی و استاد فلانی شکایت کند. درنهایت وقتی مسیرشان از هم جدا شد توانست کمی به ذهنش فرصت بدهد و مسایل را حلاجی کند. دم در خانه که رسید،کلید انداخت، مکثی کرد و با خودش کمی فکر کرد. تصمیم گرفت این بازی مسخره را تمام کند، حالا پارسا هرفکری که میخواست بکند... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🌸 🍀 💠 ✅ موضوع: جذب نیروی مدافع حرم ‼️ 🍃🌻🍃 🌺 طبق عقیده سردار دلها امروز هرکس در دفاع از جمهوری اسلامی پای صندوقهای رای بیاید مدافع حرم است. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat 🌐 روبیکا: 🍃https://rubika.ir/ShifteganeTarbiat
‌ ‌ 🔴 یک تصویر و یک دنیا حرف یک قدم بزرگ برای انتخاب درست است. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃http://eitaa.com/ShifteganeTarbiat 🌐 روبیکا: 🍃https://rubika.ir/ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ» او جز خدا کسی را می‌خواند که نه زیانی به او می‌رساند، و نه سودی؛ این همان گمراهی بسیار عمیق است. تفسیر: آیه بعد، به عقیده شرک آلود این گروه، مخصوصاً بعد از انحراف از توحید و ایمان به خدا اشاره کرده، مى گوید: او جز خدا کسى را مى خواند که نه زیانى مى تواند به او برساند و نه سودى (یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ). 🌺🌺🌺 اگر به راستى او خواهان منافع مادى و گریزان از زیان است، و به همین دلیل، معیار حقانیت دین را اقبال و ادبار دنیا مى گیرد، پس چرا به سراغ بت هائى مى رود که نه امیدى به نفعشان است، نه ترسى از زیانشان؟ موجوداتى بى خاصیت و فاقد هر گونه اثر در سرنوشت انسان ها؟! آرى، این گمراهى بسیار عمیقى است (ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ). فاصله آن از خط صراط مستقیم آنچنان زیاد است که امید بازگشتشان به سوى حق بسیار کم است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲ سوره‌ مبارکه حج) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️کی گفته حجاب مهمه؟ ❗️باید دلت پاک باشه ❗️حجاب ظاهری که مهم نیست 😂 تعریف جالب و طنز از حجاب •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : اگر خدا کسی را دوست داشته باشد ... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
* 💞﷽💞 ‍ : پیک نیک خانوادگی مادر سبد را از معصومه گرفت، داخل صندوق عقب ماشین گذاشت و پرسید: -دیگه چیزی نمونده? -فکر نکنم و راحله رفت تا نگاهی بیندازد و مطمئن شود. وقتی راحله برگشت و اطمینان داد که همه چیز را برداشته اند همه سوار شدند و بالاخره بعد از اینکه شیما برای بار سوم دستشویی رفت و برگشت، سرشماری نهایی انجام شد، سوار شدند و ماشین در حالیکه بخار سفید رنگی از اگزوزش بیرون می آمد از در حیاط خارج شد. کوهنوردی یک هفته در میان جمعه ها، برنامه اجباری بود و کسی حق تخلف و سرپیجی نداشت. هرچند اگر اجباری هم نبود بالا رفتن از کوه با خانواده و خوردن املت های همیشگی پدر آنقدر همه را سر شوق می آورد که هیچ کس حاضر به ترک آن نبود. تنها قسمت سخت ماجرا جدا کردن شیما از رختخواب بود و تحمل غر غرهایش تا رسیدن به بالای تپه... و در نهایت، شیما هم وقتی چشمش به املت تازه در آن هوای خنک دم صبح می افتاد دوباره خوش خلق میشد. بالای تپه، جایی که داشت با نور بی رمق آفتاب صبحگاهی گرم میشد، جای مناسبی برای خوردن یک صبحانه مفصل بود. پدر شاخه هایی را که اورده بود کنار هم گذاشت و با کندن چندتایی خار بته اطراف، اتش کوچکی درست کرد و بساط صبحانه را راه انداخت. ماهیتابه را روی اتش گذاشت و گوجه هایی را که از ترس شیما شب قبل خرد کرده بود توی آن ریخت، کمی صبر کرد،گوجه ها سرخ شدند،اضافه کردن تخم مرغ ها و بعد تخم مرغ گوجه سراشپز اماده بود. یک صبحانه گرم،بعد از آن پیاده روی طرفداران زیادی داشت برای همین قبل از اینکه غذا سرد شود تمام شده بود و شیما که با حسرتی وصف ناشدنی داشت ته ماهیتابه را با نان تمیز میکرد گفت: -حیف...کم بود معصومه بند کفشش را محکم کرد و گفت: -دفعه بعد باید یه صندوق گوجه خرد کنیم برای خانم بعد رو به راحله گفت: -من برم یه گشتی بزنم، راحله تو نمیای? راحله هرچند کنار معصومه راه میرفت اما حواسش جای دیگری بود. فردا با پارسا کلاس داشت و باید -ب قول سپیده- "عملیات انتحاری" را که قولش را داده بود انجام میداد. میتوانست? معصومه که به جک و جانور ها علاقه زیادی داشت، با چوب کوچکی که در دست داشت کرم بیچاره ای را تحت آزمایش گرفته بود و داشت توضیحات لازم را به راحله میداد. کرم بخت برگشته که صبح زود، به هوای پیدا کردن غذا و یا شاید هوا خوری صبحگاهی یک روز تعطیل از خانه بیرون زده بود بی خبر بود که پژوهشگر جوان ما با چوب زرد رنگش آماده بود تا پیاده روی اش را زهرش کند. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 راهکارهای مقابله با تهدید و شانتاژ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشای دروغگویی‌های ظریف تو برنامه زنده تلویزیون، بدست آقای صابر فیضی فوق ‌دکترای اقتصاد از دانشگاه کنتاکی آمریکا •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
21.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم صد ثانیه‌ای «انتخاب هشتم » 🔸در پاسداشت و اهمیت •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat