eitaa logo
شٌهَـــدا شَرمَــندهـــ ایمــ🍁
961 دنبال‌کننده
3هزار عکس
810 ویدیو
66 فایل
بِسمــ رَب الشُـهَـدا بیا عـاشِقے را رِعـایَت کُنـیـم 🌿زیـارانِ عـاشِـق حِکـایَت کُنـیـم 🌿 اَز آنـهـا کـه خـونـین سَـفَـر کَرده اَند🌿سَفَر بـَر مِـدار خَـطر کرده اند کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
جشن پتو قرار گداشته بودیم هرشب یکی از بچه‌‌های چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟ واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچه‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج اقا اومد داخل. اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمی‌شد کرد. گفت: حاج آقا بچه‌‌ها یه سوال دارن. گفت: بفرمایید و .... یه مدت گذشت داشتم از کنار یه چاد رد می‌شدم که یهو یکی صدام زد؛ تا به خودم اومدم، هفت هشتا حاج آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسابی ... @shohadasharmandeimm
گوشه ای از خاطرات شنیدنی از سردار شهید عبدالمهدی مغفوری به محض ورود به شهر،با شهردار تماس گرفت،گفته بود : فلانی یک شیر آب در فلان میدان چکه میکند، این آب بیت المال است فکری بکنید ، روز بعد شیر آب درست شده بود . @shohadasharmandeimm
در جمع سپـاهت آمدیم و رفتیـم گفتیم ڪہ یـاری بلـدیم و رفتیـم گفتے ڪہ اَناالغَریب ، هَل مِن ناصِر ؟ ما نیـز ، فقط سینـہ زدیم و رفتیـم @shohadasharmandeimm
صدام آش فروشه!... روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پسکوچه‌های شهر برای خودمان می‌گشتیم. روی دیوار خانه‌ای عراقی هانوشته بودند: «عاش الصدام» یکدفعه راننده زد روی ترمز و انگشت گزید که اِاِاِ، پس این مرتیکه صدام آش فروشه!... کسی که بغل دستش نشسته بود نگاهی به نوشته روی دیوار کرد و گفت: «آبرومون رو بردی بیسواد!... عاشَ! یعنی زنده باد.... @shohadasharmandeimm
سفارشــم به ملــت و استعانت به درگاه خداوند است☝️ تا این انقلاب را به انقلاب وصل نماید.🍃 @shohadasharmandeimm
آخر آذرماه بود با ابراهیم برگشتیم تهران در عین خستگی خیلی خوشحال بود.  می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست. من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خود دعا می کنی که باشی!؟ منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت...   راویان: علی صادقی، علی مقدم ابراهیم_هادی @shohadasharmandeimm
الله اکبر❤️😍😍
الله اکبر😍😍😍😍😍😍😍😍😍
: خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود😔 پناه می برم به خدا از روزی که گناه فرهنگ و عادت مردم شود.🥀😞 : پست و متنی هر چند تکراری ولی همانندی نفس کشیدن برایمان پر اهمیت و کاربردیست.... 😊 @shohadasharmandeimm
الله اکبرررررر❤️❤️❤️😍😍😍😍😍
الله اکبررررررر😍😍😍😍😍😍😍😍