eitaa logo
کنجِ‌دنجِ‌همون‌کافہ‌هہ‌کہ...🇵🇸
476 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
11 فایل
وارد کافه شدی،رنگ از رخِ قهوه پرید رحم کن بر کافه‌چی‌ها،چشم‌هایت را ببند... سنجاق کانال چک ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز هم یه نقاشی میکشم اگه خدا بخواد:))
مکالمه من و مامانم😂🙂
بوی یاس مستم کرده است. آنقدر مست، که نرگس را یاس دیدم.
دیگه شبیه دختر بچه‌های کلاس اولی شدم که از مدرسه میترسیدن و به همین خاطر از ماماناشون میخواستن تو مدرسه پیششون بمونن.
تیتاپ صورتیییییی😂
کنجِ‌دنجِ‌همون‌کافہ‌هہ‌کہ...🇵🇸
من از بچه‌های رشته‌ی تجربی‌ام، اما دروس انسانی از فیزیک و شیمی و زیست و ریاضیمون واسم سخت‌تره. چون حافظه قوی باید داشته باشیم واسه انسانی و همیشه می‌گم خوش به حال دانش‌اموزای انسانی که خدا بهشون این قدرت بزرگ(حافظه‌ی قوی) رو داده.
"هیچ انسانی بدون شب بخیر تا صبح بیدار نمانده اما گاهی انسان‌ها به یاد یک شب بخیر سال‌ها بیداری می‌کشند" به‌رسم‌عادت‌شبتون‌مهتابی‌همراهان🌚✨
کافه چی های عزیز لطفا سراتون و چن لحظه از زیر پتو بیاربد بیرون... مراقب کافه باشید🥺🫂🙂 دمتون گرم
منم می‌خوام از همون کسایی که مراقبمن، همونایی که ندارمشون... 🙂💔
سلام بر آن‌ها که روزگار بر آن‌ها سخت گرفت اما آن‌ها بر هیچ‌کس سخت نگرفتند!
و خواهری که به شدت کافیست 🙂
پنجره ی اتاقم به روایت تصویر:)))
ماه هَستی که رِسیدی به شَبِ چاردَهَت آفتابَـم که زِ روگیریِ مَـه غَرقِ کُسوف... @joolideh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"هیچ انسانی بدون شب بخیر تا صبح بیدار نمانده اما گاهی انسان‌ها به یاد یک شب بخیر سال‌ها بیداری می‌کشند" به‌رسم‌عادت‌شبتون‌مهتابی‌همراهان🌚✨
پا تو مسیری بذار که دوستش داری راه که بیوفتی، ترست هم میریزه🌱 صبح تون سبز🙂🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏«نَتَظاهرُ دائماً باللامُبالاة، و قلوبُنا تحتَرق» همواره تظاهر به بی‌تفاوتی می‌کنیم، در حالی‌ که قلب‌هایمان آتش می‌گیرد.
بله آقای سهراب سپهری عزیز٬ «چشمان ما، بی اشک ناتمام است..»
کنجِ‌دنجِ‌همون‌کافہ‌هہ‌کہ...🇵🇸
بله آقای سهراب سپهری عزیز٬ «چشمان ما، بی اشک ناتمام است..»
naser_zeynali_khodeto_beresoon 128.mp3
2.89M
ما در عمق واژه ها عشق را دفن کرده ایم تا باشد، جوانه ای بزند گلی بروید به رنگ ارزوهای کشته شده و انقدر سبز شود که روی روزگار کم شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دردی ست چون خنجر یا خنجری چون درد  این من که در من ؛  پیوسته می گرید..  در من کسی آهسته می گرید..! در من کسی زنده هست هنوز🙂
جوری که این پیام فانتزی هامو عوض کرد ‌:) * در اثنای تلاش برای شاگرد این استاد شدن به کانال‌شون برخوردم و حیفم اومد اینو براتون نزارم✨ به نام خدا ✍ زنبور با عسل منتهای آرزویم در چهارده سالگی این بود که مرا در یک کتابخانه بزرگ، سال‌ها حبس کنند. مجنونِ بوی کاغذ و کلمات بودم. یک بار در جایی خواندم که مادری یا پدری به فرزندش توصیه کرده بود: "مراقب باش زیادی کتاب نخوانی، چون همه چیز برایت قصه می‌شود و تمام." آن موقع نفهمیدم منظورش را. یعنی چه؟! خیلی هم دلش بخواهد بچه‌اش اهل مطالعه باشد. اصلا قصه بشود، مگر قصه چی‌اش از بقیه کتاب‌ها کمتر است؟! حالا و در پسِ چهل سالگی، کم کم دارم از عمق جان حرفش را می‌فهمم. درک می‌کنم وقتی چیزی فقط خوانده شد، قصه می‌شود... و اگر به خواندن قصه قناعت کردی، بی‌آنکه قصه خودت را بنویسی، بدون آن که عملی یا رفتاری از تو تغییر کند و کجی‌هایت راست و درست بشود، بهتر نمی‌شوی. عالم بی‌عمل و زنبور بی‌عسلی هستی که البته برای این هدف، زندانی شدن در کتابخانه مطلوب هم هست. عالم بی‌عمل بودن خسران بزرگی است، اما حداقل از عالم بدعمل و بدرفتار که آبروی علم و دین و دانش را ببرد یا حق مردم را زیر پا بگذارد بهتر است. این را هم در همان چهارده سالگی یاد گرفتم؛ وقتی مشترک ماهانه کتابفروشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و هر بار که پست بسته کاغذی ضخیم و حجیم کتاب‌ها را می‌آورد، از عطر کاغذ تیره‌اش سرمست می‌شدم و رویش این حدیث امام علی(ع)  را به خط نستعلیق می‌خواندم: "هرکس خود را با کتاب‌ها سرگرم کند، آرامش خاطر را از دست نخواهد داد."