هدایت شده از Ekhrajiha | اخراجیها 🇮🇷🇵🇸🇱🇧
یکی از فانتزیای من اینه که خواننده بشم، بعد کنسرت بذارم
بعد وقتی که ملت منو تو خوندن همراهی میکردن ...
یهو آهنگو قطع کنم بگم اگه قراره من بخونم شما سکوت کنید دیگه
@Ekhrajiha
- شما که در دریای گیسوان مواجش غرق میشید و بی جعد مشکینش نخواهید حیات...
احیانا شپش نیستید؟!
#hj_text
من سرم را شیره میمالم که یادت نیستم؛
پشتِ حجمی بیخیالی، دوستت دارم هنوز! :)
«و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور میدهم، به این امیدِ نور کمسویی که در دوردستها میدرخشد.»
نامه به آنتوان چخوف؛ اولگا کنیپر.
Ghashange Man.mp3
14.18M
حس میکنم این تِرَک حرفای ناگفته باباهاست به دختراشون :))
کنجِدنجِهمونکافہهہکہ...🇵🇸
حس میکنم این تِرَک حرفای ناگفته باباهاست به دختراشون :))
شبایی که دختر اشک میریخت و بابا نمیدونست چه کاری از دستش بر میاد؟
روزی که دید جدی جدی نشسته تو ماشین و داره میره برا ثبتنامِ دانشگاه همون دختر کوچولویی که انگار همین دیروز بود چتریاش ریخته بود رو ابروهاش و داشت یه سره بوجی موجی حرف میزد..
یا وقتی که دخترش چادر گلدارشو محکم میکنه و با سینی چایی میاد جلوی پدیدهای به نام خواستگار:))
شبی که تو لباس سفید میبیندش و..
وقتی یه فندق تو بغلش جیغ میکشه:))..