بیشتر هق هقا و زجه زدنام و بقیه متوجه نشدنا ....🥲🙂🖤 بعدش تو ایینه به چشات زل میزنی و به معصومیت و مظلومیت خودت پی میبری و با خودت تکرار میکنی این چشا ارزش اشک ریختن دارن؟🙂💔

تو شنیدی... که دلم گفت: "بمان؛ ایست؛ نرو... به خدا وقت خداحافظی ات نیست... نرو!!...." نکند فکر کنی در دل من.... " مهر تو " نیست!... گوش کن... نبض دلم زمزمه اش چیست.... نرو!!!..

"فَلَا تَعلَمُ نَفس مَا اخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُن جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ" هیچکس نمیداند که برایش چه قرة‌العین هایی پنهان کرده‌ایم. (قرة‌العین، همان اشکی است که از شدتِ شادی در چشم حلقه میزند و می‌چکد.)

خاله غزل قربونت شه مامان😂🥺 پ.ن:من وقتی بچم گریه کنه

ولی خیلی بیشوری که بهم نگفتی قرار بود اول به من بگی..

من سینگل تر از پیشم دارم سینگل ترم میشم😂

وقتی به پسرم میگم مراقب خواهرت باش 🥲

نیم رخ شون کپ جومونگه

سعی کن از جلو چشام دور باشی تو🤝

خیلی حس غریبی دارم 🙂 انگار در و دیوار خونه تو تنهایی دارن خفم میکنن :)