فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بحث جنجالی مجری شبکه دو با مسئول دولتی: برایتان متاسفم. شما مرغ و گوشت و میوه شب عید مردم را درست کردید؟! دهان مرا باز نکنید دیگر!
#مدیریت_اصلاحاتی مدیریت ناکارآمد
🇮🇷 @nohoomeday
☀️ *واکنش عیسی کلانتری به خبر انفصال از خدمتش*
🔸رئیس سازمان محیط زیست در حاشیه هیئت دولت:
🔹 این چیزها را شما میسازید؛ اگر صحت داشت در هیئت دولت چه کار میکردم!
🔴همچین میگه انگار اونکه طعم آدامس رییس جمهور رو می دونست و رییس دفتر مشاور رییس جمهور بود و هزار تای دیگه توی مریخ بودن!
🇮🇷 @nohoomeday
☑️ چند نکته درباره توصیه رهبری مبنی بر کاندیدا نشدن سیدحسن خمینی؛
🔹رهبر انقلاب برای سیدحسن پدری کردند و او را از تله سیاسی کاران نجات دادند
۱️⃣ دو ماه مانده به انتخابات، جریان اصلاحات با چالش اساسی مشروعیت مواجه است. اصلاحطلبان هر کاری بکنند باز هم در ذهن مردم «امتداد روحانی» هستند و در شرایطی که نظرسنجیها نشان میدهد دولت روحانی نامحبوبترین دولت پس از انقلاب است، این چسبندگی برای حامیان تمامقد آن یک چالش اساسی است.
۲️⃣ آنچه به زعم اصلاحطلبان میتواند دست خالی آنان را بپوشاند، هر چه احساسیتر و تندتر کردن فضای انتخابات و ایجاد شکافهای عمیق اجتماعی است. اما این عملیات نیاز به بازیگری دارد که ظرفیت ایجاد شکاف را داشته باشد.
۳️⃣از اینجاست که بازسازی تجربه انتخابات ۹۲ در دستور کار قرار میگیرد و جریان اصلاحات که مدعی مخالفت با پوپولیسم است، به سراغ کسی مانند سیدحسن خمینی میرود که نه سابقه مدیریت کلان در کشور دارد نه تسلطی بر نظام مسائل کشور و راهکارها. اما اینها اصلاً مهم نیست چون قرار نیست سیدحسن برای رئیسجمهور شدن به صحنه بیاید او با وجود قطعی بودن رد صلاحیتش باید بیاید که ابزار گروکشی از نظام و هیجانی کردن صحنه شود تا گزینه ضعیف و البته اصلی اصلاحطلبان بتواند با مظلومنمایی و پناه گرفتن پشت او، خود را بالا بکشد.
۴️⃣سیدحسن خمینی دوشنبه ۲۳ فروردین به حضور رهبر انقلاب میرسد. ایشان پدرانه او را از این بازی و تله ناجوانمردانهای که پیش پایش گذاشتهاند، به بیرون هدایت میکنند. تلهای که جریان تندرو و بیاعتقاد به امام از آن به دنبال چند نتیجه بود: از امام انتقام بگیرد، بیت امام را در مقابل مهمترین میراث امام یعنی انقلاب و ولایت فقیه قرار دهد، جرقه فتنه اجتماعی را بزند و سرانجام با مظلومنمایی و عملیات فریب، بار دیگر با انتخاب یک گزینه ضعیف، کشور را از ایده ایران قوی دور کند.
۵️⃣ تجاوب سیدحسن خمینی به توصیه رهبر انقلاب، امیدوارکننده و نشان از هوشمندی او است؛ بر خلاف سال ۹۶ که احمدینژاد اولاً توصیه رهبر انقلاب را تا مدتی مکتوم و انکار کرد و پس از ایجاد شکاف در بدنه انقلابی و ناگزیر شدن رهبری از علنی کردن آن، باز هم در انتخابات ثبت نام و خود را پیش چشم نیروهای انقلابی کاملاً بدنام کرد.
۶️⃣ بر خلاف القائات جریان معارض، توصیه رهبری به معنی دخالت ایشان در انتخابات نیست؛ هدف این توصیه پدرانه حفظ حرمت و اعتبار بیت امام(ره) و جلوگیری از استفاده ابزاری از آن بوسیله افرادی است که برنامهها و عملکرد آنان نسبتی با مکتب امام ندارد.
🇮🇷 @nohoomeday
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی (۷ فروردین ۱۴۰۰):
پیک کرونا تمام شده، در جهان و نه فقط ایران!
روحانی (۲۵ فروردین ۱۴۰۰):
دنیا با یک موج بزرگ کرونا مواجه شده است!
به مرحله صدور سق سیاه رسیدیم😂
🇮🇷 @nohoomeday
حکمت ۲۹
در حالى که تو به زندگى پشت مى کنى و مرگ به تو روى مى آورد ملاقات
(با یکدیگر) چه سریع خواهد بود
🔰فرصت استثنایی
🔺️ ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که رسول اکرم(ص) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفرهی کریم بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد. ۱۳۶۹/۰۲/۰۷
#بهار_قرآن
🔺 «یا ایّهاالّذینَ آمَنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ علَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَّکُم تَتَّقُونَ»؛ (بقره:۱۸۳)؛ شاید با این برنامه که حتماً همراه نماز، بیداری شب، همراه با اذکار و قرائت و کم کردن مشغولیت دربارهی دنیا، کم دروغگویی و کم غیبتگویی است، این مسائل، بعد از ۳۰ روز، یکی دو درجه شما را بالاتر بیاورد.
پس این مثل یک دورهی بیمارستانی میماند که بیمارانی هستند که باید اقلاً ۳۰ روز در بیمارستان بخوابند.
ما بشر همینطوری هستیم. ما بیخودی و دستیدستی، اصلاحشدنی نیستیم!. ما وقتی به دنیا میآییم، یک کودک، به صورت یک حیوان هستیم؛ وقتی شیرینی به دستمان بدهند، خوشحال میشویم و وقتی شیرینی را از دستمان بگیرند، بدحال میشویم. به دایه و مادرمان جسارت میکنیم، با این حالت و از اینجا خشم و شهوت، رو به ازدیاد و تقویت میگذارد تا بزرگ میشویم؛
و تقصیر نداریم؛ خداوند ما را اینطور آفریده که تربیت میخواهیم. اصلاح میخواهیم.
نسخهاش هم همین است: نماز، روزه، اخلاق، تقوا، جلوی دهان و چشم و گوش را گرفتن، که همهی اینها باید از کودکی شروع شود.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ *لحظه انفجار در پایگاه آمریکا در اربیل*
🔹 تصاویر دوربینهای مداربسته لحظه برخورد شئ منفجره به محل استقرار نظامیان آمریکایی در فرودگاه اربیل را نشان میدهد.
🔹 وزارت داخلی منطقه کردستان عراق بامداد پنجشنبه اعلام کرد که حمله به فرودگاه اربیل، با استفاده از یک پهپاد انتحاری انجام شده است.
🇮🇷 @nohoomeday
☀️ *رسانه های غربی صریحا بر روی ایرانی بودن پهپاد بمباران کننده پایگاه وحوش امریکایی در اربیل تاکید می کنند*
🔹این اولین حمله بزرگ علیه منافع آمریکا با پهپاد و دومین حمله از نظر وسعت پس از موشکباران پایگاه عین الاسد است.
🇮🇷 @nohoomeday
سیاست نیوز
📌 *روزه دارى زنان آزاده ایرانی در دفاع مقدس*
🔹️ *سرکار خانم دکتر فاطمه ناهيدى* جانباز و آزاده سرافراز كه سالها در زندانهاى مخوف بعثيون در اسارت به سر برده است مى گويد:
◇ در شب قدر اولين ماه مبارك رمضانى امكاناتمان بيشتر از يك كاسه پلاستيكى غذا، يك ليوان آب و دو پتو نبود كه در اختيار هر كدام از ما گذاشته بودند. آن شب خيلى دلم گرفته بود.
◇ ياد شب قدر سال گذشته افتادم كه همراه با برادرم مراسم باشكوهى را برگزار كرديم. حالت خاصى بهم دست داده بود، فكر مى كردم ديوارهاى زندان آنقدر تنگ و فشرده شده اند كه صداى شكستن استخوانهايم را حس مى كردم.
◇ در همين حال و هوا بودم كه يكى از خواهران بى مقدمه پرسيد: "با اين مداد چكار مى شود كرد؟"
(ظاهراً هنگاميكه ما را براى بازجويى برده بودند اين خواهر از زير چشم بند، مداد شكسته بدون نوكى را از گوشه ديوار پيدا مى كند و بدون آنكه نظر سربازان را به خود جلب كند مداد را در جيبش پنهان مى كند) از آن جايى كه لطف خدا شامل حال ما بود با ديدن اين صحنه، نورى در قلب ما ايجاد شد كه احساس دلتنگى را برطرف كرد.
◇ تنها كارى كه آن لحظه انجام داديم، با دندان و ناخن به جاى تراش، نوك مداد را تا حدودى تيز كرديم و به روى تكه كاغذى كه از قبل در سلول مخفى كرده بوديم، سوره مباركه قدر را نوشتيم و آن تكه كاغذ را با همان شرايط به عنوان قرآن بر سر گذاشتيم و آن شب را تا صبح به احياء گذرانديم."(1)
🔹️ *صبحانه ای باشهدا*
🌴گریه سپهبد صیادشیرازی
متنی که میخوانید، خاطرهای بسیار زیبا و خواندنی از سپهبد شهید صیاد شیرازی است که چندی قبل امیر ناصر آراسته همرزم و معاون ایشان آن را نقل کرده است.
سال 1364 جناب صیاد به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش در معیت رییس جمهور وقت ، عازم لبنان شدند.من هم در خدمت ایشان بودم.رفتیم سوریه،الجزایر و لیبی.مذاکرات انجام شدند.بعد از آخرین جلسه،جناب صیاد از رییس جمهور پرسیدند:آقا من در مذاکرات فردا و پس فردا مسئولیت و کار خاصی دارم؟ ایشان فرمودند خیر. ایشان بلافاصله برنامه ریزی کرد که به ملاقات ژنرال مصطفی طلاس برود...
صیاد شیرازی به ژنرال طلاس گفت که می خواهد به جنوب لبنان برود.
آقای طلاس گفت:
نه آنجا امن نیست.اسرائیل مرتب به آنجا حمله می کند و دیوار صوتی را می شکند....
بالاخره ژنرال طلاس راضی شد و گفت نمیگذارم شما به جنوب لبنان بروید ،ولی با توجه به اصرار شما میگویم بروید به بلعبک
یک اردو گاه آموزشی در آنجا هست سپاه پاسداران شما در آنجا حضور دارند و در حال آموزش رزمندگان مسلمان هستند بروید از آنجا بازدید کنید.
یک تیپ ورزیده به عنوان تامین مسیر و یک گروهان هم برای حفاظت ما انتخاب شدند.
یک سرلشکر سوری هم قرار بود همراه ما باشد و راهنمای مسیر باشد.وقتی میخواستیم حرکت کنیم صیاد شیرازی سرلشکر سوری را خواست وگفت:
*طوری برنامه ریزی کنید که وقت نماز به منزل یک شهید و یا مسجد برسیم و نماز اول وقت بخوانیم* .
خلاصه راه افتادیم و با هدایت سرلشکر سوری،برای نماز صبح رسیدیم به منزل پیر مردی از شیعیان اطراف بعلبک.
*پنج نفر از اعضای خانواده این پیر مرد شهید شده بودند.*
ایشان استقبال گرمی از ما کردند و بعد از نماز سفره صبحانه ای از نان،کره و پنیر محلی مهیا نمودند.
هنگام صرف صبحانه، من دیدم توجه این پیر مرد یکسره به صیاد شیرازی است.
من در کنار صیاد نشسته بودم و بانگاه های پیر مرد،خوردن صبحانه برای من هم مشکل شده بود.چشم از او برنمی داشت.بعد از صبحانه شهید صیاد به پیرمرد گفت:
چه شده پدر؟
سوالی دارید؟کاری دارید؟مشکلی هست؟
ایشان گفت:
نه!صیاد گفت:
آخر خیلی حواستان به من است.
پیر مرد لبنانی گفت:
*فکر میکنم دارم خواب میبینم،چون به شما که نگاه میکنم،امام را میبینم* !
پیش خود می گویم این امام نیست،این سرهنگ صیاد شیرازی است.باز پلک می زنم و به شما نگاه می کنم،دوباره تصویر امام را می بینم.من به جای صیاد شیرازی،امام را دارم میبینم.حرفی برای گفتن نداشتیم.
وقت خداحافظی پیرمرد دستش را کشید روی پوتین صیاد شیرازی و با خاک آن صورتش را مسح کرد و بعد کف دست خودش رابوسید.
جناب صیاد به شدت منقلب شد و با لحنی لرزان گفت:
چرا این کار را با من می کنید؟و دست پیر مرد را گرفت و با اصرار آن را بوسید.
بعد هم ادامه داد:
شما خودت پدر پنج شهید هستی.چرا این کار را با من کردی؟
پیر مرد گفت:
من نه می توانم و نه لایق هستم که بیایم ودست و پای امام را ببوسم.می خواهم وقتی رفتید ایران، به امام بگویید گرچه لایق نبودم و نتوانستم بیایم دستبوس شما،
*ولی پای سربازتان را بوسیدم* .
جناب صیاد هم بار دیگر دست ایشان را بوسید و حرکت کردیم.سفر سختی بود خصوصا این که جناب صیاد هنوز جراحت هایش کاملا بهبود نیافته بود و حسابی اذیت می شد.در محل استقرارمان،من و ایشان در یک سوئیت اسکان داشتیم.پاسی از شب گذشته وضو گرفتیم و دو رکعت نماز خواندیم و من اجازه گرفتم و سر گذاشتم برای خواب. اما ایشان ایستاد برای نماز خواندن.بعد از یک ساعتی که بیدار شدم، دیدم هنوز مشغول نماز است.
ساعت حدود یک بعد نیمه شب بود.دوباره یک چرتی زدم و بیدار شدم.دیدم عبادتش ادامه دارد.مطمئن بودم نماز شب نمی خواند چون جناب صیاد همیشه یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شد برای نماز شب و هنوز تا آن ساعت خیلی مانده بود.حدس زدم که موضوعی هست و کنجکاو شدم.
بلند شدم و تا خواستم بپرسم چرا استراحت نکردی؟
به سجده رفت.متوجه شدم که به شدت هم گریه می کند.
گریه اش که تمام شد،سریع رفتم روبه رویش،پشت به قیله نشستم و گفتم:
جناب سرهنگ!شما هنوز نماز شب را شروع نکردی.باید برای من بگویی چرا اینقدر سجده طولانی داشتی و این قدر گریه می کردی؟ ایشان با حجب خاص خودش گفت:آقا برو بگیر استراحت کن یا برو نماز بخوان.دست از سر ما بردار.
اما من به دلم افتاده بود که باید حکمت این حال جناب صیاد را متوجه بشوم.آن قدر اصرار کردم تا دوباره اشک بر صورتش روان شد و با همان وضع گفت:
*آقای آراسته دیدی آن پدر شهید لبنانی با من چه کرد؟*
من تا حالا فکر میکردم که فقط در مملکت خودم،مدیون مردم خودم و انقلاب اسلامی هستم.امروز فهمیدم که من نه تنها مدیون مردم خودم هستم،بلکه هرجایی در این دنیا مظلوم و شیعه و مسلمانی هست،مدیونش هستم.هرجا کسی علیه ظلم می جنگد من به آن مظلوم مدیونم و باید در آنجا حضور داشته باشم.هر مظلومی که دارد می جنگد من به او مدیونم.گریه من