eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
213 دنبال‌کننده
694 عکس
260 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ روان آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران: 🔰 پیام‌های مخاطبان و پاسخ به آن‌ها: 🔰 محتوای منتشرشده در برنامۀ ویراستی: 🔰 گزیده‌هایی از برداشت‌ها و دریافت‌های شخصی: 🔰 تجربه‌نگاری‌های تصویری و عکس‌های یادگاری: 🆔 @Smh_Doaei
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران:
🔰 عاشق مصطفی ▪️ شعری از سید حمیدرضا برقعی، به‌مناسبت فرارسیدن سالروز وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شکر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانه‌ی عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه‌ای‌ست با تو پر از قصیده‌ام، با تو غزل‌سرا شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی‌شود هم‌نفس شما شدم سفرۀ دل برای من، باز کن آیه‌ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده‌ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه‌ی آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 و علیک السلام یا رمضان ▪️ شعری از سعدی شیرازی در وداع با ماه رمضان برگ تحویل می‌کند رمضان بار تودیع بر دل اخوان یار نادیده سیر، زود برفت دیر ننشست نازنین مهمان غادر الحب صحبة الاحباب فارق الخل عشرة الخلان ماه فرخنده، روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن مهر فرمان ایزدی بر لب نفس در بند و دیو در زندان تا دگر روزه با جهان آید بس بگردد به گونه‌گونه جهان بلبلی زار زار می‌نالید بر فراق بهار وقت خزان گفتم انده مبر که باز آید روز نوروز و لاله و ریحان گفت ترسم بقا وفا نکند ورنه هر سال گل دمد بستان روز بسیار و عید خواهد بود تیر ماه و بهار و تابستان تا که در منزل حیات بود سال دیگر که در غریبستان خاک چندان از آدمی بخورد که شود خاک و آدمی یکسان هر دم از روزگار ما جزویست که گذر می‌کند چو برق یمان کوه اگر جزو جزو برگیرند متلاشی شود به دور زمان تا قیامت که دیگر آب حیات باز گردد به جوی رفته روان یا رب آن دم که دم فرو بندد ملک الموت واقف شیطان کار جان پیش اهل دل سهلست تو نگه دار جوهر ایمان 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سالگرد درگذشت مرحوم نادر طالب‌زاده بود. حرف دربارۀ او زیاده. اما عجالتا کلیپ بالا رو حتما ببینید. یادداشت اخیر وحید جلیلی رو هم حتما بخونید: می‌شود هنوز عاشقانه گریه کرد از داغ تلخ نداشتنش و می‌شود صد دانه تسبیح شیرین، الحمدلله گفت برای داشتنش. خدا را شکر که نادر طالب‌زاده را داریم؛ و سید مرتضی آوینی را و مصطفی چمران را و قاسم سلیمانی را و ... ؛ و بیاورند اگر دارند مشابهش را. فرنگی‌ها می‌گویند جنتلمن؛ ما می‌گوییم آدم حسابی، معتمد، مطمئن، عبدالله، خداداد. هدیه‌ی خدا بود انگار. هر که داشتش جا داشت فخرش را بفروشد؛ فخر او را که فخرفروش نبود با همه‌ی افتخاراتش. طالب‌زاده پوزخند خمینی بود به تقی‌زاده‌ها، از فرق سر تا ناخن پایشان. قصیده‌ی بلند انقلاب اسلامی بود در هجو غرب‌زدگی. صدها مار حیرت‌زده برابری نمی‌کنند با بند یکی از کفش‌هایی که قدم زده بود از هارلم تا شلمچه، از منهتن تا اربعین. طالب‌زاده را نه فقط در کنار اولیور استون یا در گفت‌وگو با الکساندر دوگین یا در کلاس استفان شارف یا در بحث با مصطفی عقّاد یا حتی در رفاقت با موجود ممتاز و آسمانی دیگری به نام سید مرتضی آوینی، که در خلوتش با خدا باید دید. متن کامل یادداشت: https://b2n.ir/y92913 🏷 🆔 @Smh_Doaei
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران: 🔰 پیام‌های مخاطبان و پاسخ به آن‌ها: 🔰 محتوای منتشرشده در برنامۀ ویراستی:
تلقین حجت از لب جانانم آرزوست من کافر محبتم ایمانم آرزوست کمتر نیم ز شبنم حیران درین چمن یک چشم دیدن رخ جانانم آرزوست ای ابر فیض بر من آتش جگر ببار بیش از گیاه سوخته بارانم آرزوست دل را ز مهر تازه‌جوانان بریده‌ام با پیر دیر بستن پیمانم آرزوست ناید سرم به سدره و طوبی فرو حزین ظلّ لوای شاه خراسانم آرزوست 🆔 @Smh_Doaei
چو در کویت وطن دارم نجویم باغ رضوان را چو بر رویت نظر دارم نخواهم حور و غلمان را نه کافر نی مسلمانم که یاد طره و رویت ببرد از خاطرم یکباره شرح کفر و ایمان را دو جرعه باده‌ام ساقی کرم کرد و یکی دیدم می و مینا و ساقی، عشق و عاشق، جان و جانان را شبی در خواب می‌دیدند کاش آن طره را آنان که بر من خرده می‌گیرند گفتار پریشان را ندید ار زاهد آن رخسار این نبود عجب آری نبیند چشم نابینا رخ خورشید تابان را به عالم هرکسی آورده بر کف از کسی دامان صغیر آورده بر کف دامن شاه خراسان را همی‌ خواهم به آن چیزی که خود می‌داند آن سرور نوازد از طریق لطف این عبد ثناخوان را 🆔 @Smh_Doaei
داده‌ام جان رونما تا روی جانان دیده‌ام گرچه دشوار است دیدارش من آسان دیده‌ام خار می‌آید گل و سنبل به چشمم از دمی کان رخ گلگون و آن زلف پریشان دیده‌ام کی شود یارب شب وصل آید و من با حبیب بازگویم آنچه در ایام هجران دیده‌ام دل ز زلفش برنمی‌گیرم من ای زاهد برو گر تو آن را کفر دیدستی من ایمان دیده‌ام هر کسی دیده است در کاری صلاح خویشتن من صلاح خویش را در عشق جانان دیده‌ام سخت و سستی چون دل و عهدش ندارم در نظر من که سخت و سست عالم را فراوان دیده‌ام ز آه و افغان دم مبند ای دل که من در کار خود هر گشایش دیده‌ام از آه و افغان دیده‌ام خضر از آب بقا هرگز ندیده است آنچه را من ز خاک درگه شاه خراسان دیده‌ام چون صغیر از درگهش هرگز نخواهم روی تافت زانکه این درگاه را من قبله جان دیده‌ام 🆔 @Smh_Doaei
کون و مکان به زیر نگین قناعت است مور مرا به ملک سلیمان چه حاجت است جوش گل است و شارع میخانه بسته نیست صوفی به خانقاه نشستن حماقت است در پای خم سجود سحرگاهم آرزوست برخیز ای حریف که هنگام طاعت است زاهد به آب تیغ گلو تر کن و ببین کوثر کجا به لذت شهد شهادت است گلشن کسی به گوشه گلخن نمی‌دهد رفتن به جنت از سرکویت شناعت است 🆔 @Smh_Doaei
می‌خواستم تو را خورشید بنامم ـ از روشنایی منتشرت ـ دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح از جیب شرقی‌ات درمی‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی؛ و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم ـ از شدت کرامتت ـ دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق‌های آسمانی‌ات را از جبین می‌ستری و بر پیشانی زمین‌های تب‌دار می‌گذاری. می‌خواستم تو را آسمان بخوانم ـ از وسعت آبی نگاهت ـ دیدم که آسمان سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می‌افکنی. می‌خواستم تو را اقیانوس صدا کنم ـ از بی‌کرانگی‌ات ـ دیدم که اقیانوس جرعه آبی است که تو به لب‌های عطشناک زمین بخشیده‌ای. می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم ـ از لطافت و مهربانی‌ات ـ دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی. به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین! ای جواد! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ روان آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران: 🔰 پیام‌های مخاطبان و پاسخ به آن‌ها: 🔰 محتوای منتشرشده در برنامۀ ویراستی: 🔰 گزیده‌هایی از برداشت‌ها و دریافت‌های شخصی:
🔰 دختر انا فتحنا ... انتقامش را گرفت این‌گونه با اعجازِ آه آهِ او شد خطبۀ او، روز دشمن شد سیاه قصۀ کرب‌وبلا را دختری تغییر داد کاخ‌ها ویرانه شد، ویرانه‌اش شد بارگاه چادرش دست نوازش بر سر صحرا کشید سبز شد خارِ مغیلان و فدک شد هر گیاه دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه دختر اِنّا فَتَحنا اشک می‌ریزد ولی گریه‌های او ندارد رنگ زاری هیچ‌گاه بر سرش می‌ریخت خاک از بام‌ها، می‌سوختند دخترانِ زنده در گور عرب از این گناه بین طوفان، غنچه و گل سر در آغوش هم‌اند او به زینب یا که زینب می‌بَرَد بر او پناه تا شود زهرا، فقط یک کارِ باقی مانده داشت شانه زد بر آن پریشانِ تنور و قتلگاه چون زبانش بند می‌آمد خجالت می‌کشید با سرِ بابا سخن می‌گفت، اما با نگاه آه بابا! پا به پایت سوختم، خوردم زمین رنگ گیسویم دلیل و زخم پهلویم گواه ماند داغِ نالۀ من بر دل دشمن، فقط خیزران وقتی که خوردی زیر لب می‌گفتم آه جنگ پایان یافت بعد از تو چهل منزل ولی عمه می‌جنگید با دستان بسته، بی‌سلاح اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر این امانت دار را شرمنده‌تر از این مخواه بعد از این هرجا که رفتی با تو می‌آیم پدر پای من زخمی‌ست اما روبه‌راهم روبه‌راه 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 غم مخور ... یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان، غم مخور کلبهٔ احزان شود روزی گلستان، غم مخور ای دل غمدیده حالت بِه شود دل بَد مکن وین سرِ شوریده باز آید به سامان، غم مخور گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کَشی ای مرغ خوشخوان، غم مخور دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور هان مَشو نومید چون واقف نِه‌ای از سرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان، غم مخور ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی بَر کَند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کُند خار مغیلان غم مخور گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور حال ما در فرقت جانان و اِبرام رقیب جمله می‌داند خدای حال‌گردان، غم مخور حافظا در کُنج فقر و خلوت شب‌های تار تا بُوَد وِردت دعا و درس قرآن غم مخور 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 این خیال را به گور خواهند بُرد ... 🖌 علامه طهرانی رضوان الله علیه: امّا آن‌چه ما در اخبار و روایات داریم، قیام و اقدام یهودیان، چون مخالف حقّ و مخالف عدالت هستند و به علّت آن‌که مردمی ستمگر و تجاوزپیشه می‌باشند، پا نخواهد گرفت. و خیال اسرائیل صغیر و سپس اسرائیل کبیر را با خود، با شمشیر امام ما، امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به گور خواهند برد. و اگر نوبت حیات به ما برسد، در رکاب آن حضرت، وگرنه به‌طور مسلّم، فرزندان و ذراری ما با آن حضرت، پس از سرنگونی این مردم متجاوز و متعدّی و حرف حقّ نشنو، به‌طرف انگلستان سالخورده و پیرِ دیر استعمار و شیطنت حرکت می‌کنند و مالتوس‌گرایان متجاوز به حقّ و حقوق اوّلیّه بشریّت را به خاک هلاک درمی‌افکنند و عالَم را به نور عدالت و سخاوت و کرامت و تجرّد و نور و سُرور و حُبور و فراخی و گشایش و معرفت و توحید مبدّل می‌سازند. 📚 رسالهٔ نکاحیه، صفحه ۳۳۴ 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 بسم الله پروانه ... به پرواز پرستوهای سبحان الذی اسری به آواز قناری‌های سرخ مسجد الاقصی پر گنجشک‌های خانه‌های خون و خاکستر کبوتربچه‌های کوچه‌های کوچ از دنیا به بغض گریۀ گهوارۀ بی‌طفل و بی‌مادر به آن طفلی که مدفون است روی سینۀ بابا به بسم الله پروانه، کنار شعلۀ آخر به پرپرهای شمع سوخته در آخرین نجوا به گل‌های کفن‌پوش بنفشه در ردیف هم به لالایی بمب فسفری، خواب اقاقی‌ها به متن برگ‌برگ آیۀ و التینِ و الزیتون به نص سورۀ و الطور و نور سینۀ سینا که قطره‌قطره خون بی‌گناهان نیل خواهد شد و فرعون زمانه غرق خواهد شد در این دریا 🏷 🆔 @Smh_Doaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مهر خوبان مهر خوبان دل و دین از همه بی‌پروا برد رخ شطرنج نبرد آن‌چه رخ زیبا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سمایش کشش لیلا بود من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد من خسی بی‌سروپایم که به سیل افتادم او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد جام صهبا ز کجا بود مگر دست که بود که در این بزم بگردید و دل شیدا برد خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که به یک جلوه ز من نام و نشان یک‌جا برد خودت آموختِیَم مِهر و خودت سوختِیَم با برافروخته رویی که قرار از ما برد همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خم ابروت مرا دید و ز من یغما برد همه دل‌باخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد 🏷 🆔 @Smh_Doaei
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ روان آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران: 🔰 پیام‌های مخاطبان و پاسخ به آن‌ها: 🔰 محتوای منتشرشده در برنامۀ ویراستی: 🔰 گزیده‌هایی از برداشت‌ها و دریافت‌های شخصی:
🔰 «مداحی و حرف‌هایی تازه در سطح حکم‌رانی» ▪️ یک یادداشت خواندنی درباره نوحه جدید حاج مهدی رسولی 📌 متن کامل: https://eitaa.com/qoqnoos2/421 🏷 🆔 @Smh_Doaei